فهرس المقالات محمدرضا آرام


  • المقاله

    1 - تجلی ذاتی خدا در کائنات به روایت عهد عتیق و قرآن با تکیه‌بر تفاسیر عرفانی قرن سیزدهم میلادی و قرن هفتم هجری
    عرفان اسلامی , العدد 1 , السنة 20 , بهار 1402
    یکی از راه‌های شناخت خداوند، از طریق درک تجلی ذاتی خدا در کائنات است که به کمک اسماء و صفات و افعال حاصل می شود. یهودیان به‌رغم پایبندی به توحید در متون دینی و معتبرشان، بعضاً تمثل و تجسد را به ذات الهی نسبت داده‌اند درحالی‌که قرآن کریم باوجود پذیرش تمثل برای برخی موجود أکثر
    یکی از راه‌های شناخت خداوند، از طریق درک تجلی ذاتی خدا در کائنات است که به کمک اسماء و صفات و افعال حاصل می شود. یهودیان به‌رغم پایبندی به توحید در متون دینی و معتبرشان، بعضاً تمثل و تجسد را به ذات الهی نسبت داده‌اند درحالی‌که قرآن کریم باوجود پذیرش تمثل برای برخی موجودات، تمثل و تجسد را برای ذات‌خداوند نفی می کند و قائل به تجلی ذاتی در تمام خلقت است. خدا در عهد عتیق با اسامی متعددی معرفی‌شده و در مواردی صفات انسانی دارد و بر یهودیان به طرقی ملموس، متجلی می‌شود. حضور خداوند در سراسر عهد عتیق با عنوان شخینه به‌مثابه مخلوقی جدای از خداوند به بندگان اعلام‌شده و حضور خداوند در بین مردم به حضور شخینه مشروط است درحالی‌که قرآن، حضور الهی را دائمی می د اند. تجلی ذاتی خدا در قرآن به‌گونه‌ای است که شائبه تشبیه در آن نباشد درحالی‌که در تورات دست‌کم در مواردی به حضور مستقیم و تصورات انسانی از خداوند اشاره‌شده است و همین استفاده از الفاظ انسانی و نسبت دادن رفتار‌های انسانی به خداوند در عهد عتیق، شناخت خدا را از مدار تنزیه وارد مدار تشبیه نسبتاً شدیدی می‌کند؛ هرچند که می‌توان وجود چنین عباراتی را صرفاً برای نزدیک‌تر ساختن مفهوم ذات الهی به ذهن بشر دانست و آن‌ها را به‌منظور درک عامه به‌گونه‌ای تأویل نمود که با تنزیه خداوند منافات نداشته باشد ولی هیچ کتابی مانند قرآن، به تنزیه خداوند از هرگونه باور شرک‌آلود نپرداخته است. بر اساس آموزه‌های قرآن، خداوند در همه مخلوقات تجلی کرده است و ذات الهی قابل‌رؤیت نیست و نخواهدبود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - تسبیح مقرّبون و تأثیر آن در صیرورت اصحاب یمین با رویکرد تأویلی عرفانی بر ساختار سوره انسان
    عرفان اسلامی , العدد 1 , السنة 20 , بهار 1402
    تسبیح در هستی، در حقیقت بیانگر امر تجلی و حیات است؛ آنگاه که اراده الله بر خلقت تعلق می گیرد، سنت الهی بر آن استوار است که هستی هر شیء منوط به امر تسبیح آن باشد. در این راستا، تسبیح انسان، آنگاه که در مسیر حبّ به مقرّبون قرارگیرد به شکل تحمید آشکارمی شود که تسبیحی است خ أکثر
    تسبیح در هستی، در حقیقت بیانگر امر تجلی و حیات است؛ آنگاه که اراده الله بر خلقت تعلق می گیرد، سنت الهی بر آن استوار است که هستی هر شیء منوط به امر تسبیح آن باشد. در این راستا، تسبیح انسان، آنگاه که در مسیر حبّ به مقرّبون قرارگیرد به شکل تحمید آشکارمی شود که تسبیحی است خاصِ کسانی که در مسیر صراط مستقیم قراردارند. در ساختار سوره انسان چگونگی این تسبیح به تصویر کشیده شده است؛ در این سوره، معصومین (علیهم السلام) به عنوان مصداق مقرّبون ذاتی معرّفى شده اند. این سوره مشتمل بر 31 آیه است که آیات 5 تا 15آن اوصافی از مقرّبون را تشریح نموده، درآیات 16 تا 23 به ویژگی های محبین آنان و چگونگی ارتباطشان با مقرّبون اشاره شده و در7 آیه آخر نیز راهکارهای نیل به مقام مقرّبون ارائه گردیده است. در این نوشتار به شیوه ساختار شناسی تأویلی سوره، این حقیقت عظیم به دست آمده که یکی از جنبه های تسبیح مقرّبون، در سوره دهر در بُعد وجه اللهی بودن آنان، خود را آشکار می سازد. درخصوص تسبیح محبّین نیز اینگونه نتیجه میشود که به واسطه مودّتی که با مقرّبون دارند، در چارچوب تسبیح صراط مستقیم قرارخواهندگرفت که سبب می شود به لطف الهی به درجه قرب اکتسابی نایل آیند که این همان تحمید اصحاب یمین است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - بررسی تأویلی- عرفانی آیات مربوط به حضرت آدم(ع) و حوا در کتاب اساس‌التأویل قاضی‌نعمان
    عرفان اسلامی , العدد 1 , السنة 19 , بهار 1401
    خداوند در قرآن کریم، سرگذشت بسیاری از پیامبران را در قالب تمثیل، تشبیه و مهم تر از آن درقالب داستان بیان کرده است. با توجه به اهمیت موضوع آفرینش آدم به عنوان اولین انسان، در قرآن کریم این مسئله مورد توجه بوده است و مفسران بسیاری در ذیل آیات مربوط به قصه آفرینش آدم، دیدگ أکثر
    خداوند در قرآن کریم، سرگذشت بسیاری از پیامبران را در قالب تمثیل، تشبیه و مهم تر از آن درقالب داستان بیان کرده است. با توجه به اهمیت موضوع آفرینش آدم به عنوان اولین انسان، در قرآن کریم این مسئله مورد توجه بوده است و مفسران بسیاری در ذیل آیات مربوط به قصه آفرینش آدم، دیدگاه های متعددی را مطرح کرده اند. قاضی نعمان نیز در کتاب اساس التأویل ، دیدگاه های تأویلی و عرفانی خود را درمورد قصه خلقت آدم بیان داشته است. نوشتار حاضر درپی یافتن پاسخ این سوال است که دیدگاه قاضی نعمان در ذیل آیات مربوط به حضرت آدم و حوا چیست؟ براین اساس، این مقاله برمبنای روش اسنادی- تحلیلی می کوشد مبانی فکری قاضی نعمان را موردبررسی و نقد قراردهد. یافته های تحقیق نشان می دهد، قاضی نعمان، در تفسیر و به ویژه در تأویلات عرفانی بیشتر از تراوشات ذهنی خود بهره جسته و به صورت ذوقی مطالبی را بیان نموده است و جز درموارد بسیار کمی از روایات اهل بیت (ع) بهره برده است و علاوهبر آن، اشاره ای به منابع تأویلات خود نمی کند. تفاصيل المقالة