-
المقاله
1 - حضور چین در خلیج فارس؛ پیامدهای سیاسی و استراتژیکتحقیقات سیاسی و بین المللی , العدد 2 , السنة 9 , تابستان 1396چکیده در شرایطی که جمهوری خلق چین، رویکرد توسعه اقتصادی، صنعتی و تجارت خارجی را دنبال میکند، نیاز این کشور به منابع انرژی فسیلی مانند نفت و گاز افزایش یافته و چنین رویهای افزایش واردات این محصولات را از نقاط مختلف دنیا؛ بهویژه خلیجفارس در پی خواهد داشت. محرک اصلی چی أکثرچکیده در شرایطی که جمهوری خلق چین، رویکرد توسعه اقتصادی، صنعتی و تجارت خارجی را دنبال میکند، نیاز این کشور به منابع انرژی فسیلی مانند نفت و گاز افزایش یافته و چنین رویهای افزایش واردات این محصولات را از نقاط مختلف دنیا؛ بهویژه خلیجفارس در پی خواهد داشت. محرک اصلی چین در فعالتر شدن در خلیجفارس، نیاز به انرژی و به موازات آن کم رنگتر شدن نقش ایدئولوژی در سیاست خارجی از دهه هشتاد است. پرسش محوری این مطالعه، به چگونگی سیاست چین در خلیجفارس میپردازد و در همین راستا، روند حضور این قدرت فرامنطقهای در این حوزه استراتژیک انرژی بررسی میشود. آیا جمهوری خلق چین برای پرهیز از اختلال در جریان آزاد نفت در خلیجفارس، بدون ایفای نقشی مؤثر با دنیای غرب همسو خواهد شد و یا بهعنوان بازیگری مؤثر و در رقابت با ایالات متحده آمریکا در معادلات منطقهای ایفای نقش میکند؟ فرضیه پژوهش بر این نکته تأکید دارد که به موازت افزایش نیاز به انرژیهای فسیلی، چین حضور گستردهتری در خلیجفارس در قالب مراودات اقتصادی، بازرگانی و بهصورت واردات نفت، صادرات کالا و خدمات به کشورهای منطقه خواهد داشت. به نظر میرسد چین درصدد ایجاد فضای امنیتی و مقابله با نفوذ امریکا در این منطقه نیست و در سایه همکاری با غرب، وجود ثبات در منطقه را اولویت خود میداند. چین در سایه سیاست کلان موازنه نرم با آمریکا، رویکرد تعامل با آمریکا را در حوزه خلیجفارس دنبال میکند و در همین راستا، با برقراری روابط اقتصادی با بازیگران اصلی منطقهای و ایجاد حس وابستگی در آنها به روابط با چین، میکوشد جایگاه خود را در منطقه بهعنوان یک بازیگر ضروری تثبیت کند. در این مطالعه، از روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شده است ودر ارائه دادهها سعی شده تکیه بر اسناد باشد. تفاصيل المقالة -
المقاله
2 - فابیانی بودن مدرنیزاسیون مقایسه اقدامات اصلاحی آتاتورک و رضا شاه (1941-1921 م)تحقیقات سیاسی و بین المللی , العدد 4 , السنة 15 , زمستان 1402مصطفی کمال آتاتورک و رضا شاه تقریبا همزمان برنامه مدرنیزاسیون را در ترکیه و ایران آغاز کردند. با وجود شباهتهای تاریخی در زمینه اقدامات اصلاحی هر دو شخصیت، فرایند مذکور، نتایج متفاوتی را در دو کشور به همراه داشت؛ مصطفی کمال به نسبت رضا شاه با توفیق بیشتر و بسیجِ أکثر
مصطفی کمال آتاتورک و رضا شاه تقریبا همزمان برنامه مدرنیزاسیون را در ترکیه و ایران آغاز کردند. با وجود شباهتهای تاریخی در زمینه اقدامات اصلاحی هر دو شخصیت، فرایند مذکور، نتایج متفاوتی را در دو کشور به همراه داشت؛ مصطفی کمال به نسبت رضا شاه با توفیق بیشتر و بسیجِ مخالفانِ فراگیر کمتری مواجه شد. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که در مقایسه با پروژه همزمان مدرنیزاسیون رضا شاه و آتاتورک، چرا مصطفی کمال به توفیق بیشتری در نهادینه کردن اصلاحات نائل شد؟ به عنوان فرضیه و بر اساس یافتههای پژوهش، آتاتورک با اتخاذ رویکرد فابیانی (شاخه به شاخه و تدریجی، و روش ضربتی در درون استراتژی فابیانی) در بافتار و پیشزمینه تاریخی جامعه ترکیه توانست به اجرایی کردن برنامههای خویش بپردازد. در مقابل، رضا پهلوی بدون در نظر گرفتن وضعیت تاریخی و اجتماعی جامعه وقت ایران، با طرح همزمان و رادیکال برنامهها، نتوانست قدرتی زیرساختی در جامعه برای پشتیبانی از سیاستهای خویش فراهم کند. در مقاله حاضر ابتدا به صورت موجز با پرداختن به زمینه تاریخی اصلاحات در دو کشور و سپس با استفاده از روش کیفی و ترکیبی تحلیلی – تاریخی- تطبیقی به پرسش پژوهش پاسخ خواهیم داد.
تفاصيل المقالة -
المقاله
3 - Iran and Canada Relations Main Obstacles and Bilateral PerspectivesInternational Journal of Political Science , العدد 1 , السنة 9 , زمستان 2019Abstract:Despite Iran’s critical relations with USA since the Islamic Revolution in 1979, Canada had often played the role of an honest broker and maintained relations with Iran, con-trary to the US. Although the Canadian Government has not viewed the Iranian regi أکثرAbstract:Despite Iran’s critical relations with USA since the Islamic Revolution in 1979, Canada had often played the role of an honest broker and maintained relations with Iran, con-trary to the US. Although the Canadian Government has not viewed the Iranian regime as democratic actor, it was interested in pursuing diplomacy for moderating the Iranian Policies too. Iran and Canada relations have passed the numerous ups and downs in the diplomatic, political and economic affairs. As our major question, this study aims at in-vestigating the main factors, which affect the structure of bilateral relations. Canada has controlled engagement policy limits talks with Iran down to four main subjects: Iran’s human rights situation, its regional role, notably towards Israel and the Middle East Peace Process, its nuclear program and an unfair accusation claiming a supportive role for Iran in world terrorism. Insisting on the principles of its foreign policy with its own reasonable justifications, Iran has tried to test various ways for conserving some levels of cooperation particularity economic and for keeping so the limited links with North America. Relaying on discourse analysis, the article tries to elaborate the related issues by looking at the perspectives of both parties. تفاصيل المقالة -
المقاله
4 - روابط ترکیه و اسرائیل در دو دهه اخیر(2019-2000) همگرایی یا واگراییمطالعات روابط بین الملل , العدد 5 , السنة 13 , زمستان 1399< p>موضوع روابط ترکیه و اسرائیل از جمله مباحث مهم مطالعات منطقه ای، خاورمیانه و جهان اسلام محسوب می شود. جمهوری ترکیه اولین کشوردر میان کشورهای اسلامی خاورمیانه بود که در سال 1949م رژیم صهیونیستی را با نام اسرائیل به عنوان یک دولت به رسمیت شناخت و روابط دیپلماتیک أکثر< p>موضوع روابط ترکیه و اسرائیل از جمله مباحث مهم مطالعات منطقه ای، خاورمیانه و جهان اسلام محسوب می شود. جمهوری ترکیه اولین کشوردر میان کشورهای اسلامی خاورمیانه بود که در سال 1949م رژیم صهیونیستی را با نام اسرائیل به عنوان یک دولت به رسمیت شناخت و روابط دیپلماتیک با آن برقرار نمود. روابط دو کشور، دارای ماهیت راهبردی بر اساس نیازهای امنیتی دو طرف است. به رغم بروز تغییرات سیاسی در ترکیه و روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه که یک حزب با ماهیت و سیاست اسلامی است این روابط همچنان ادامه یافته است. دولتمردان اسرائیل از هر حزب ، از جمله حزب راستگرای افراطی لیکود به رهبری بنجامین نتانیاهو،نیز مستمرا سیاست حفظ روابط با ترکیه را تعقیب کرده اند. قرارداد همکاری نظامی امنیتی دو کشور از سال 1996 تا کنون فعال است و ملغی نشده است. سوال محوری ما ازچیستی عوامل همگرایی و واگرایی روابط ترکیه و اسرائیل در دو دهه اخیر (2000-2019) می باشد. در این تحقیق با تکیه بر نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای، چهارچوب روابط ترکیه و اسرائیل تحلیل شده است وروش تحقیق ، توصیفی تحلیلی و تکیه بر اسناد و گزارش های متخصصان موضوع بوده است. نتیجه نهایی تحقیق عبارت از اینست که در شرایط فعلی ترکیه و اسرائیل سیاست اتحاد و همکاری خود را ادامه می دهند هرچند که این اتحاد از انسجام کافی برخوردار نیست و هر دو طرف از اهرم فشار برای اجبار به همسویی طرف مقابل در شرایط خاص استفاده می کند. تفاصيل المقالة