فهرس المقالات فضل الله رضایی اردانی


  • المقاله

    1 - درون‌مایه اشعار حکمی ناصرخسرو و ابوالعتاهیه
    مطالعات ادبیات تطبیقی , العدد 5 , السنة 11 , زمستان 1396
    ناصرخسرو و ابوالعتاهیه از جمله شاعرانی هستند که حکمت را در مضامین شعری خود جای داده و مفاهیم آن را به شکل والایی پرورانده اند. این دو شاعر بزرگ با بیان این مفاهیم متعالی حکمی، از سردمداران این عرصه به شمار می آیند و با وجود شباهت ها، تفاوت هایی نیز در بیان مضامین حکمی آ أکثر
    ناصرخسرو و ابوالعتاهیه از جمله شاعرانی هستند که حکمت را در مضامین شعری خود جای داده و مفاهیم آن را به شکل والایی پرورانده اند. این دو شاعر بزرگ با بیان این مفاهیم متعالی حکمی، از سردمداران این عرصه به شمار می آیند و با وجود شباهت ها، تفاوت هایی نیز در بیان مضامین حکمی آن‌ها دیده می‌شود. این پژوهش با بررسی بسامد این مضامین، سعی بر توضیح شباهت ها و تفاوت های موجود در اشعار دو شاعر دارد. نتایج این بررسی نشان می دهد که هر دو شاعر، در پی بیان مفاهیم حکمی و فلسفی در شعرشان بوده اند. اما ناصرخسرو با تکیه بر اصول اخلاقی، اعتقادی و عملی، از این مفاهیم، بهره بیش‌تری برده است. به نظر می رسد که او به حکم رواج اشعار عربی در آن زمان در میان ایرانیان و بنا بر شیوه های تعلیمی رایج در عصر خود، با اشعار شاعران عرب به ویژه ابوالعتاهیه آشنا بوده و می توان گفت که به نوعی به مضامین و حکمت های شعر وی نظر داشته است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی بن مایه های عرفانی در یکصد غزل کلیم کاشانی(مقاله مروری)
    زبان و ادب فارسی واحد سنندج , العدد 4 , السنة 14 , پاییز 1401
    کلیم کاشانی یکی از مشهورترین غزلسرایان سبک هندی است که نشان هایی از عرفان و تصوّف، در غزلیّات او نقش بسته‌است به طوریکه آمـوزه‌هـای عرفانی در غـزلیّات او، عشق واقعی یا آسمانی را بیان می‌کنند.خلّاق ‌المعانی ثانـی در حدود (990) ه.ق. در همـدان دیـده بـه جهان گشود و به علت أکثر
    کلیم کاشانی یکی از مشهورترین غزلسرایان سبک هندی است که نشان هایی از عرفان و تصوّف، در غزلیّات او نقش بسته‌است به طوریکه آمـوزه‌هـای عرفانی در غـزلیّات او، عشق واقعی یا آسمانی را بیان می‌کنند.خلّاق ‌المعانی ثانـی در حدود (990) ه.ق. در همـدان دیـده بـه جهان گشود و به علت سکونت در کاشان به کاشانی مشهور شد. مجموعۀ (590) غـزل او در حوزۀ ادب غنایی، جایگاه والا دارد. از خصوصیّات سرآمد در غزلیّات او، وجود جلوه های عرفانی است. این مقاله به واکاوی، جلوه های عرفانی در یکصد غزل کلیم کاشانی، بـه شکل تصادفی می پردازد تا جلوه‌های برجستۀ عشق و کمال آن، به تصویر درآید و علاوه بر آن، در پژوهش‌های ادبی و عرفانی، کلیم به عنوان شاعری عارف معرّفی گردد و در نهایت طرح این نکته که، غزلیّات غنایی کلیم کاشانی، محملی برای بیان و جست و جوی معانی بلند عرفانی است. غزلیّات این شاعر، ساختار ادبی و عرفانی دارد و او با طرح ساز و کارهای عرفـانـی، کـوششی بـرای یافتن و طرح گـوهـر ارزشمند عشق واقعـی را انجام داده‌است. جلوه-پردازی‌هـای عـرفانی در غزلیّات او جلوه‌ای خاص دارد. این مقاله با روش تحلیل و توصیف یافته‌های عرفانی، قصد دارد تا گرایش‌های عرفانی و بن‌مایه‌های عرفانی به کاررفته را در غزلیّات کلیم ابتدا واکاوایی و با ذکر نمونه‌هایی از آن مصادیق، آنها را براساس فرهنگ اصطلاحات عرفانی دست اوّل، مورد بررسی و تحلیل قراردهد. از رهگذر وجود و بررسی آموزه‌های عرفانی در غزلیّات این شاعر، شایسته است که کلیم را، در جرگۀ شاعران عارف‌، به شمارآوریم. ‌ تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - قاف و البرز در بستر باورهای گذشته و حال
    زبان و ادب فارسی واحد سنندج , العدد 59 , السنة 16 , تابستان 1403

    ق نام سوره‌ای با موضوع معاد است. ق در پهلوی کوف و با واژۀ قفقاز در ارتباط است. گذشتگان ذهنیّت داشته‌اند که: قاف زمین را احاطه کرده و آسمان بر آن قرار دارد و منشاء پیدایش کوه‌هاست. گاهی آن را قرارگاه فرشتگان و اَجنّه، جایگاهی از طلا، نقره و مُشک، غروب، أکثر

    ق نام سوره‌ای با موضوع معاد است. ق در پهلوی کوف و با واژۀ قفقاز در ارتباط است. گذشتگان ذهنیّت داشته‌اند که: قاف زمین را احاطه کرده و آسمان بر آن قرار دارد و منشاء پیدایش کوه‌هاست. گاهی آن را قرارگاه فرشتگان و اَجنّه، جایگاهی از طلا، نقره و مُشک، غروب، آب حیات و محلّ سکونت سیمرغ پنداشته‌اند. زرتشتیان، آن را البرز و جایگاه ایزد مهر می‌شمردند. شهرت برخی کوه‌ها از جمله جودی، صفا، مـروه، طور سینا، زیتا و حرا و ... به علّت ارتباطی است که با پیامبران داشته‌اند. از نظر ایرانیان باستان، کوه عامل ارتباط انسان و خداوند است و در اساطیر ایرانی، البرز، مکان سنجیدن اعمال نیکان و بدان، است. در متون صوفیه، ترکیباتی که یک بخش آن قاف است مثل قاف حیرت، معرفت، صبر و ... قاف به معنای مرحله است و بعضی مانند قاف قهر، ذوالجلال، قدرت، و ... صفات خداوند، هستند. از تشابه البرز و قاف، می‌توان گفت که: انگارۀ بالندگی کوه، از اسطورۀ ایرانی البرز، به روایات اساطیری قاف، راه یافته‌است و اصالتاً اندیشه‌ای ایرانی است و دگردیسی البرز ایرانی در قاف و ادامۀ زندگی اساطیری آن، با پذیرش دین اسلام از سوی ایرانیان، بعضی جنبه‌های فرهنگ ایران اسلامی، از بدنۀ فرهنگ ایرانیان حذف نشدند بلکه به لایه‌های عمیق‌تر، پیوستند. تأثیر این دو کوه بر تزکیّه پیامبران، بزرگان و ارتباط آن با انسان و خداوند، نگارندگان را بر آن داشت تا در قالب مقاله‌ای با روش توصیفی و تحلیلی، به واکاویی ویژگی‌ها و دیدگاه‌های مختلف دربارۀ این دو کوه بپردازند.

    تفاصيل المقالة