تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا)
,
العدد5,السنة
13
,
زمستان
1400
موضوع این مقالۀ تحلیلی و توصیفی، بررسی و تحلیل سرودههای وطنی شاعر معروف تاجیک، گل رخسار است. وطنستایی، در سدۀ پیش و در کشورهای تازه استقلال یافته، پدیدهای عام بوده و نظر بسیاری از سخنگویان را به خود معطوف داشته است. در حقیقت پرداختن به مسالۀ وطن، برای بسیاری از کشو أکثر
موضوع این مقالۀ تحلیلی و توصیفی، بررسی و تحلیل سرودههای وطنی شاعر معروف تاجیک، گل رخسار است. وطنستایی، در سدۀ پیش و در کشورهای تازه استقلال یافته، پدیدهای عام بوده و نظر بسیاری از سخنگویان را به خود معطوف داشته است. در حقیقت پرداختن به مسالۀ وطن، برای بسیاری از کشورها که استقلال خود را آسیب پذیر و در معرض خطر میبینند، یک ضرورت اجتماعی و سیاسی، به شمار میآید و از اهمیت ویژهای برخوردار است. زیرا این ملّتها، از هویت باختگی رنج میبرند و ستایش میهن و تکیه بر تاریخ و پیشینۀ آن را، ابزاری برای رسیدن به هویت ملی خود میدانند. گل رخسار، برای دست یابی به این هویت از دست رفته، راهی جز تکیه کردن بر فرهنگ کهنسال قوم تاجیک که یک سره در معرض تهاجم بوده، نداشته است. از آن جا که تاجیکان قومی فارسی زبان و بخشی از پیکرۀ فرهنگ بزرگ آریایی و سپس ایرانی- اسلامی به شمار میآیند، سایة این فرهنگ دیرینه سال آریایی بر وطن ستاییهای گل رخسار احساس میشود. به هر روی این شاعر تاجیک، پس از مبارزات سخت با مخالفان تشکیل جمهوری تاجیکستان، با توجه به شرایط شکنندة سیاسی کشورش، نه جنگ و ستیز؛ بلکه صلح و آشتی و گفتگو را موثرترین میداند و به همین دلیل تیرو کمانش را به قلم تبدیل میکند، تا بتواند صدای محرومیت و مظلومیت قوم خویش را به گوش جهانیان برساند. اطلاعات این مقاله به روش کتابخانه ای گرد آوری شده و سپس به روش تحلیلی توصیف شده است. مهمترین دست آورد این مقاله این است که گل رخسار وطن خویش را فراتر از مسائل سیاسی، عاشقانه دوست دارد و درک عاطفی خویش را از وطن و هم میهنانش، صادقانه بیان می کند.
تفاصيل المقالة
هرمنوتیک، امروز وجه غالب تفکر فلسفی غرب و روشی بسیار مهم در مطالعات علوم انسانی است؛ چنان که در حوزه ادبیات از آن برای معناکاوی و شرح متن، با تمرکز بر فهم متن استفاده می شود. در این مقاله، غزل عزای تو حماسه است از حسین منزوی، به شیوه تحلیلی ـ توصیفی بر اساس نظریه هرمنوت أکثر
هرمنوتیک، امروز وجه غالب تفکر فلسفی غرب و روشی بسیار مهم در مطالعات علوم انسانی است؛ چنان که در حوزه ادبیات از آن برای معناکاوی و شرح متن، با تمرکز بر فهم متن استفاده می شود. در این مقاله، غزل عزای تو حماسه است از حسین منزوی، به شیوه تحلیلی ـ توصیفی بر اساس نظریه هرمنوتیک مدرن بررسی شده است. بر همین اساس ابتدا رمزگشایی معنای ظاهر شعر صورت گرفته سپس از دلالت های تحت اللفظی به دست آمده سطوح دلالت ضمنی متن آشکارشده است. یافته های پژوهش نشان می دهد منزوی با تلفیق اساطیر، زمانها و مکانها را درهم شکسته منطق معمول روایت را فروریخته و درواقع اسطورهها را به نوعی بازآفرینی کرده است. هم چنین روایت های تاریخی را در بافتی نو با ظرفیتهای معنایی تازه بازتولیدکرده است. وی در رویکرد به موضوع جنگ و دفاع مقدس که بر سرودههای آن دوره (دهة 60) حاکم بوده است از شگرد تلفیق اسطوره سیاوش و حماسة تاریخی عاشورا و شباهتهای وقایع و افکار این دو حادثه بهره برده است تا فضا و لحن سرودههای خویش را در مسیر حماسه تقویت کند و از این راه احساسات خوانندگان شعرهایش (رزمندگان جبههها و مردم عادی در پشت جبههها) را تهییج کند و آنان را به حفظ روحیة پایداری، پاسداری از میهن و حتی حفظ ارزشهای مذهبی، ملی و فرهنگی خود ترغیب نماید.
تفاصيل المقالة
پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
,
العدد1,السنة
9
,
بهار
1397
مطالعۀ روان شناسی آثار ادبی، این امکان را به خواننده می دهد که از زاویه ای جدید به بررسی و بازبینی اثر ادبی بپردازد. شاهنامه مهم ترین و معتبرترین سند اسطوره ای، حماسی، تاریخی ایرانی است. این مقاله سعی دارد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی یکی از شخصیت های این اثر بزرگ ر أکثر
مطالعۀ روان شناسی آثار ادبی، این امکان را به خواننده می دهد که از زاویه ای جدید به بررسی و بازبینی اثر ادبی بپردازد. شاهنامه مهم ترین و معتبرترین سند اسطوره ای، حماسی، تاریخی ایرانی است. این مقاله سعی دارد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی یکی از شخصیت های این اثر بزرگ را از دیدگاه روان شناسی مورد ارزیابی قرار دهد. ضحاک یکی از پادشاهان بزرگ شاهنامه، فردی قدرت طلب، سنگ دل و بی رحم بود که تحت تاثیر تکانه های نهاد به برآوردن خواسته های خود می اندیشد. فراخود یا وجدان در او رشد چندانی نیافته بود، به این دلیل توانایی پیروی از هنجارهای اجتماعی را نداشت. قوانین حاکم بر جامعه را در نظر نمی گرفت. به حقوق دیگران احترام نمی گذاشت. به دیگران آسیب می رساند و در ارتباط با جامعه سلطه طلب بود. زندگی او سراسر خشونت، ظلم، تجاوز، قتل و غارت بود. در مورد ایمنی افراد جامعه بی پروا و غیرمسئولانه رفتار می کرد. رفتار او حاکی از "تکانش وری"، "تحریک پذیری" و "پرخاش گری" بود. با استناد به کتاب معتبر "DSM-5" می توان اثبات نمود او به اختلال روانی "شخصیّت ضّداجتماعی" دچار بود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications