پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
العدد4,السنة
17
,
پاییز
1399
هدف پژوهش، کنکاش و تحلیل تجارب کارگزاران آموزشی دربارۀ موانع مرتبط با فرایند درسپژوهی در دورۀ ابتدایی و ارائه تمهیدات بود. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحقیق پدیدارشناسی صورت گرفته است. جامعۀ آماری پژوهش را کارگزاران آموزشی تشکیل دادند که از طریق أکثر
هدف پژوهش، کنکاش و تحلیل تجارب کارگزاران آموزشی دربارۀ موانع مرتبط با فرایند درسپژوهی در دورۀ ابتدایی و ارائه تمهیدات بود. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحقیق پدیدارشناسی صورت گرفته است. جامعۀ آماری پژوهش را کارگزاران آموزشی تشکیل دادند که از طریق روش نمونهگیری معیار محور، 20 نفر ازجمله سیاستگذاران آموزشی، رؤسای تکنولوژی آموزشی استانها، راهبران آموزشی و متخصصین حوزۀ برنامه درسی تا رسیدن به اشباع دادهها، از طریق مصاحبۀ نیمهساختارمند شرکت داده شدند. برای تحلیل دادهها از روش مقولهبندی با استفاده از نرمافزار مکس کیو دا (نسخۀ 2018) استفاده شد. اعتبارپذیری کدگذاریهای انجام شده بهوسیلۀ بررسی توسط اعضا، همسوسازی منابع دادهها و خود بازبینی پژوهشگر صورت گرفت و تکرارپذیری آن با استفاده از دو شاخص ثبات و تکرار دادهها انجام شد. یافتههای پژوهش نشان داد موانع درسپژوهی در چهار مقوله موانع فرهنگی، سازمانی، ساختاری و حرفهای بودند که تهدیدی برای مشارکت معلمان در فرایند درسپژوهی محسوب میشوند. همچنین برای رفع هر یک از این موانع، تمهیداتی باید اندیشید. بر اساس نتایج پژوهش، توصیه میشود که سیاستگذاران برای ارتقاء و توسعۀ درسپژوهی بهعنوان یک فعالیت مشارکتی معلمان مستقر در مدرسه، برنامههای استراتژیک تهیه کنند. همچنین تمامی ذینفعان آموزشوپرورش باید در شکلگیری و نگهداری ساختارهای سازمانی که از مشارکت مؤثر معلمان در فرایند درسپژوهی حمایت میکند، مشارکت نمایند.
تفاصيل المقالة
ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی
,
العدد2,السنة
7
,
تابستان
1396
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش متغیرهای فردی و اجتماعی در پیش بینی پیشرفت خلاقانه دانشجویان انجام شده است. روش: جامعه پژوهش کنونی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه مازندران هستند که تعداد 366 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، بر اساس دانشکده و جنسیت انتخ أکثر
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش متغیرهای فردی و اجتماعی در پیش بینی پیشرفت خلاقانه دانشجویان انجام شده است. روش: جامعه پژوهش کنونی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه مازندران هستند که تعداد 366 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، بر اساس دانشکده و جنسیت انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از مقیاس سه بعدی خردمندی، سیاهه ترجیح کاری، مقیاس خودکارآمدی عمومی و مقیاس خودکارآمدی خلاق برای سنجش متغیرهای فردی و از پرسشنامه محقق ساخته ادراک جو دانشگاهی خلاق برای سنجش متغیرهای اجتماعی استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و ایموس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج مدل یابی معادله ساختاری نشان داد خودکارآمدی خلاق و انگیزش درونی پیش بینی کننده معنادار پیشرفت خلاقانه هستند. خردمندی سهم معناداری در پیش بینی خلاقیت نداشت و خودکارآمدی عمومی بطور غیر مستقیم و از طریق تاثیر بر خودکارآمدی خلاق، خلاقیت را پیش بینی می کرد. جو دانشگاه نیز سهم معناداری در پیش بینی پیشرفت خلاقانه دانشجویان داشت و 26/0 از تغییرات آن را پیش بینی می کرد. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش کنونی، توجه به عوامل اجتماعی در کنار عوامل فردی اثرگذار بر خلاقیت، درک شفاف و گسترده تری از خلاقیت دانشجویان بدست می دهد.
تفاصيل المقالة
عنصر گفتوگو در حوزه ادبیات، ظرفیت و افق تازهای برای خوانش متون به دست داده است. عطار با بهرهگیری از این عنصر، در رابطه تربیتی مراد و مرید، در پی تبیین فرایند سیر و سلوک عارفانه با رهبری مراد و رسیدن به یک دگردیسی شخصیتی است. همسو با آن در تعلیم و تربیت نیز نوعی تعا أکثر
عنصر گفتوگو در حوزه ادبیات، ظرفیت و افق تازهای برای خوانش متون به دست داده است. عطار با بهرهگیری از این عنصر، در رابطه تربیتی مراد و مرید، در پی تبیین فرایند سیر و سلوک عارفانه با رهبری مراد و رسیدن به یک دگردیسی شخصیتی است. همسو با آن در تعلیم و تربیت نیز نوعی تعامل کلامی و فکری بین مربی و متربی در جهت رسانیدن او به کمال فکری و شخصیتی وجود دارد. بنابراین همانندیهای درخور تأمّلی، برای ایجاد یک تعامل مدبّرانه بین سیر و سلوک عارفانه و تعلیم و تربیت به چشم میخورد. این مقاله با نگاهی نو، در صدد است تا در حوزه ادب عرفانی بدین عنصر بپردازد و با بازخوانی رابطه مراد و مرید بر اساس نظریه سازندهگرایی، همخوانی روایت عطار از سیر پرندگان به سوی سیمرغ را بررسی و تحلیل نماید. در ساختار این داستان تمثیلی، ضمن تمرکز بر مسأله گفتوگو، به عنوان عنصر کانونی و انسجامبخش، کارکردهای این نظریه مورد بررسی قرار میگیرند. بنابراین پیشبرد این اثر با تکیه بر گفتوگو است که موجب برجسته شدن، درک دیگری، مشارکت و سازماندهی گروهی میشود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications