این پژوهش به رابطه میان محیط مسکونی تکخانواری و روابط اجتماعی ایمن دردومحله متوسط (زرگرمحله) وضعیف(محله کتی شرقیوغربی)میپردازد.مساله اساسی پژوهش تاثیرمسائل اجتماعی بر شکل گیری معماری فضایمسکونی در دومحله است. با . با توجه به کیفی بودن متغیرها و همچنین تاثیرگذ أکثر
این پژوهش به رابطه میان محیط مسکونی تکخانواری و روابط اجتماعی ایمن دردومحله متوسط (زرگرمحله) وضعیف(محله کتی شرقیوغربی)میپردازد.مساله اساسی پژوهش تاثیرمسائل اجتماعی بر شکل گیری معماری فضایمسکونی در دومحله است. با . با توجه به کیفی بودن متغیرها و همچنین تاثیرگذاری متفاوت متغیرها بر میزان احساس امنیت ساکنین و سطح روابط اجتماعی آنها، از ابزار پرسشنامه در قالب پیمایش مقطعی جهت سنجش استفاده می شود . کار تحلیل داده های جمع آوری شده حاصل از پرسشنامه نیز با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری جهت تعیین مولفه های موثر و تعیین سهم هر کدام از مولفه ها در شکلگیری حس امنیت و افزایش تعاملات اجتماعی افراد و نیز سهم و نقش تاثیر گذاری متغیرهای مداخله گر انجام میگردد. نتایج حاکی است. بین احساس امنیت و عوامل فیزیکی محیط و نوع کاربری و نظارت و میزان تعاملات اجتماعی ساکنان و میزان کاهش جرم و سطح کیفیت زندگی ساکنان در بین زنان و مردان محلات سطح متوسط و پایین شهرستان بابل تفاوت وجود دارد. شدت این رابطه متوسط و جهت رابطه از نوع مستقیم است. همچنین میانگین متغیر عوامل فیزیکی محیط (3.375) و میانگین نوع کاربری (3.251) نظارت (3.143) و میانگین میزان تعاملات اجتماعی (3.365) و میانگین میزان احساس امنیت (3.108) و میانگین میزان کاهش جرم (3.989) و میانگین سطح کیفیت زندگی (3.438) میباشد. همچنین انحراف معیار متغیرهای فوق به ترتیب برابر با (0.621) و (0.578) و (0.682)، (0.680) و (0.552) و (0.612) و (0.366) میباشد.
تفاصيل المقالة
جغرافیا و مطالعات محیطی
,
العدد2,السنة
10
,
تابستان
1400
خانه ها بعنوان اصلی ترین مکان زندگی انسان معاصر، میبایست به نیازها، ﺑﺎورﻫﺎ وارزشﻫﺎی ساکنان آن پاسخ دهند. شکل و کالبد فضا بر شیوه زندگی و رفتار انسان تاثیر میگذارد. دراین تحقیق به واکاوی پیچیدگیهای روابط اجتماعی و فرهنگی در ساختار فضایی خانههای دوره سنتی و معاصر شهر أکثر
خانه ها بعنوان اصلی ترین مکان زندگی انسان معاصر، میبایست به نیازها، ﺑﺎورﻫﺎ وارزشﻫﺎی ساکنان آن پاسخ دهند. شکل و کالبد فضا بر شیوه زندگی و رفتار انسان تاثیر میگذارد. دراین تحقیق به واکاوی پیچیدگیهای روابط اجتماعی و فرهنگی در ساختار فضایی خانههای دوره سنتی و معاصر شهر تبریز، با استفاده از تئوری نحوفضا پرداخته شده است. تحقیق پیش رو تلاش می کند تا ازمنظر معیارهای نحو فضا، تغییرات عرصه بندی و ساختار فضایی خانه ها را استخراج و معرفی نماید. برای تحقق این هدف، پس از انتخاب نمونه موردی از بافت فرهنگی و تاریخی شهر تبریز، از نرمافزار ایگرف برای ترسیم و دسته بندی نمونه ها و تحلیل ساختار فضایی، و نمودار توجیهی آنها استفاده شده است. سپس شاخص های همپیوندی و عمق نسبی فضاها با استفاده از روابط ریاضی نحو فضا و شاخص های قابلیت دید، مخروط دید با استفاده از نرم افزار دپسمپ برای هر نمونه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که رابطهای مستقیم میان متغیر ساختارهای اجتماعی با متغییر چیدمان فضا وجود دارد.این امر بدان معناست که شاخصهای ساختارهای اجتماعی حاکم بر جامعه از جمله تعاملات، سلسه مراتب و محرمیت از ارزشهای مهم معماری خانههای سنتی بوده ولی در خانههای معاصر به علت داشتن دیدگاه کالبدی صرف و عدم شناخت کافی از ساکنین و نیازهای آنها، تغییرات زیادی در بحث مسکن به وقوع پیوسته که منجر به عدم تعلق ساکنین به خانه شده است.
تفاصيل المقالة
فصلنامه علمی و پژوهشی نگرش های نو در جغرافیای انسانی
,
العدد1,السنة
13
,
بهار
1400
این پژوهش به رابطه میان محیط مسکونی تکخانواری و روابط اجتماعی ایمن دردومحله متوسط (زرگرمحله) وضعیف(محله کتی شرقیوغربی)میپردازد.مساله اساسی پژوهش تاثیرمسائل اجتماعی بر شکل گیری معماری فضایمسکونی در دومحله است. با . با توجه به کیفی بودن متغیرها و همچنین تاثیرگذ أکثر
این پژوهش به رابطه میان محیط مسکونی تکخانواری و روابط اجتماعی ایمن دردومحله متوسط (زرگرمحله) وضعیف(محله کتی شرقیوغربی)میپردازد.مساله اساسی پژوهش تاثیرمسائل اجتماعی بر شکل گیری معماری فضایمسکونی در دومحله است. با . با توجه به کیفی بودن متغیرها و همچنین تاثیرگذاری متفاوت متغیرها بر میزان احساس امنیت ساکنین و سطح روابط اجتماعی آنها، از ابزار پرسشنامه در قالب پیمایش مقطعی جهت سنجش استفاده می شود . کار تحلیل داده های جمع آوری شده حاصل از پرسشنامه نیز با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری جهت تعیین مولفه های موثر و تعیین سهم هر کدام از مولفه ها در شکلگیری حس امنیت و افزایش تعاملات اجتماعی افراد و نیز سهم و نقش تاثیر گذاری متغیرهای مداخله گر انجام میگردد. نتایج حاکی است. بین احساس امنیت و عوامل فیزیکی محیط و نوع کاربری و نظارت و میزان تعاملات اجتماعی ساکنان و میزان کاهش جرم و سطح کیفیت زندگی ساکنان در بین زنان و مردان محلات سطح متوسط و پایین شهرستان بابل تفاوت وجود دارد. شدت این رابطه متوسط و جهت رابطه از نوع مستقیم است. همچنین میانگین متغیر عوامل فیزیکی محیط (3.375) و میانگین نوع کاربری (3.251) نظارت (3.143) و میانگین میزان تعاملات اجتماعی (3.365) و میانگین میزان احساس امنیت (3.108) و میانگین میزان کاهش جرم (3.989) و میانگین سطح کیفیت زندگی (3.438) میباشد. همچنین انحراف معیار متغیرهای فوق به ترتیب برابر با (0.621) و (0.578) و (0.682)، (0.680) و (0.552) و (0.612) و (0.366) میباشد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications