تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا)
,
العدد2,السنة
15
,
تابستان
1402
مثنوی آلات جنگ سرودۀ میرزا محمدطاهر قزوینی، از آثار منظوم و ارزشمند قرن یازدهم و اوایل دوازدهم هجری است. این اثر دارای 800 بیت میباشد و در قالب مثنوی سروده شده است. در این پژوهش بر اساس روش توصیفی – تحلیلی ، ضمن معرفی مختصری از نویسنده و معرّفی اثر ارزشمندش به بر أکثر
مثنوی آلات جنگ سرودۀ میرزا محمدطاهر قزوینی، از آثار منظوم و ارزشمند قرن یازدهم و اوایل دوازدهم هجری است. این اثر دارای 800 بیت میباشد و در قالب مثنوی سروده شده است. در این پژوهش بر اساس روش توصیفی – تحلیلی ، ضمن معرفی مختصری از نویسنده و معرّفی اثر ارزشمندش به بررسی مختصّات سبک شناسانۀ این اثر پرداخته شده است. قزوینی در این کتاب سعی دارد در قالب کلامی موزون و منظوم و با بهره گیری از صورخیال و صناعات شعری به معرّفی آلات و ادوات جنگی عهد صفوی بپردازد. شاعر برای غنی کردن اشعار و اندیشه های خود از تلمیحات و اشارات تاریخی بهره جسته است. نکتۀ قابل توجّه این است که در تصویرسازی و تصویرآفرینی با جنگ ابزارها در مثنوی وصف آلات جنگ، میرزا محمد طاهر وحید قزوینی، متأثر از دورۀ صفویه بوده و این اثر از نخستین دیوانهایی است که آلات و ابزارهای جنگی جدید، مانند تفنگ و سلاحهای آتشین را به تصویر کشیده است. وحید قزوینی بارها در کتاب خود به داستانها، روایات دینی، حوادث تاریخی و اسلامی و شخصیتهای بزرگواری چون پیامبر اکرم (ص) و علی (ع) پرداخته و در کنار این مباحث، آشنایی خوبی نیز به ادبیّات فارسی و عربی دارد و به این داستانها و شخصیتها گاه اشاره میکند. بررسی سطوح فکری، زبانی و ادبی این اثر بی شک مسیر شناخت از تفکر و رویّۀ علمی و ادبی این شاعر را برای علاقهمندان و پژوهشگران هموارتر میکند.
تفاصيل المقالة
محمد بیابانی، زادۀ اقلیم جنوب ایران است. وی از شاعران نامی و متعهد و اجتماعی است. و از آن جهت که محیط زندگی، فرهنگ و اقلیم طبیعی، تاثیر انکار ناپذیری بر انسان می گذارد. بررسی این گونه تاثیرات در آثار شاعران و نویسندگان تحت عنوان رنگ اقلیمی یا محلی قرار می گیرند. رنگ محل أکثر
محمد بیابانی، زادۀ اقلیم جنوب ایران است. وی از شاعران نامی و متعهد و اجتماعی است. و از آن جهت که محیط زندگی، فرهنگ و اقلیم طبیعی، تاثیر انکار ناپذیری بر انسان می گذارد. بررسی این گونه تاثیرات در آثار شاعران و نویسندگان تحت عنوان رنگ اقلیمی یا محلی قرار می گیرند. رنگ محلی یا صبغه اقلیمی اصطلاحی است که این تاثیرات را در شعر شاعران بیان می نماید. اندوخته های فکری و ذهنی هر شاعر از رهگذر زندگی در اقلیم طبیعی و فرهنگی خاصی، به آفرینش تصاویر شاعرانه ای در شعر او می انجامد، که به آن رنگ محلی یا اقلیمی گفته می شود. رنگ اقلیمی در شعر معاصر بازتاب تجربه ی شخصی شاعران است که رهآورد آشتی و همزیستی انسان با طبیعت است که در شعر معاصر ایران ابتدا در شعر نیما جلوه گر شد و سپس در سرودهای شاعران پس از او مورد توجه و استقبال قرار گرفت. این پژوهش به روش مطالعه ی کتابخانه ای به شیوه تحلیلی -توصیفی در پی پاسخ به این پرسش است که محمد بیابانی چرا و به چه میزان توانسته اقلیم جنوب را در شعر خود، منعکس نماید. نتایج به دست آمده حکایت از این دارد که سوای بوم سروده های او، رنگ اقلیمی در تمام سروده های او پر رنگ است و برجسته ترین ویژگی زبانی سروده های او پس از آرکائیسم، برجستگی رنگ اقلیم و طبیعت جنوب است که نشان از دلبستگی و علاقه و انس شاعر به زیست بوم و فرهنگ کهن سرزمین خود دارد.
تفاصيل المقالة
در میان آثار ادبی از شاعران جهان، به سرودههایی برمیخوریم که از آنها به نام شاهکارهای ادبی جهان یاد میشود. شاهنامۀ فردوسی یکی از آنها است. یکی از این موضوعات که به فراخور حماسی بودن بخشهای مهمی از این کتاب سترگ در آن حضوری چشمگیر دارد، آیینها و فنون و ابزارهای رزم أکثر
در میان آثار ادبی از شاعران جهان، به سرودههایی برمیخوریم که از آنها به نام شاهکارهای ادبی جهان یاد میشود. شاهنامۀ فردوسی یکی از آنها است. یکی از این موضوعات که به فراخور حماسی بودن بخشهای مهمی از این کتاب سترگ در آن حضوری چشمگیر دارد، آیینها و فنون و ابزارهای رزم است که تاکنون پژوهشی دربارۀ آن انجام نگرفته است. ابزارهای رزمی در آفرینش تصاویر هنری نقش مهمی دارند بهگونهای که در سراسر شاهنامه چه در توصیف صحنههای نبرد و رزم و چه در توصیف صحنههای بزم از آنها استفادهشده است. مثنویآلات جنگ، اثر وحید قزوینی یکی از شاعران قرن 11و12هجری است که دارای هشتصد بیت و در توصیف ابزارهای جنگی سروده شده است. این پژوهش درصدد آن است تا به شیوۀ توصیفی- تطبیقی به بررسی مقایسهای بین شاهنامه و مثنوی آلات جنگ میرزا محمد طاهر وحید قزوینی بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین تصویرآفرینی با جنگ ابزارها در بخش پهلوانی شاهنامۀ فردوسی و مثنوی وصف آلات جنگ میرزا طاهر قزوینی، تفاوت معناداری در نوع ابزارها، میدانهای جنگی، نگرش به ابزارآلات، صور خیال و... وجود دارد. ازآنجاکه تاکنون دربارۀ این مثنوی پژوهشی صورت نگرفته است نویسنده درصدد آن است تا ضمن معرّفی این شاعر به بررسی این اثر پرداخته و با شاهنامۀ فردوسی مقایسه و وجوه تشابه و تفاوت آنها را مشخّص نماید و میزان و چگونگی تأثیرپذیری این شاعر در وصف جنگ ابزارها از شاهنامۀ فردوسی را بیان نماید.
تفاصيل المقالة
مثنوی آلات جنگ سرودۀ میرزا محمّدطاهر قزوینی، از آثار منظوم و ارزشمند قرن یازدهم و اوایل دوازدهم هجری است. این اثر دارای 800 بیت میباشد و در قالب مثنوی سروده شده است. میرزا محمّد طاهر در مثنوی وصف آلات جنگ از ظرفیّتهای زبانی، بیشترین بهره برده است و از ساختارهای ویژه گ أکثر
مثنوی آلات جنگ سرودۀ میرزا محمّدطاهر قزوینی، از آثار منظوم و ارزشمند قرن یازدهم و اوایل دوازدهم هجری است. این اثر دارای 800 بیت میباشد و در قالب مثنوی سروده شده است. میرزا محمّد طاهر در مثنوی وصف آلات جنگ از ظرفیّتهای زبانی، بیشترین بهره برده است و از ساختارهای ویژه گفتار برای القای ظرافت معنایی و اهداف بلاغی استفاده کرده است. معانی ثانوی بیتها و جملهها یکی از مهمترین ابزارهای تأثیر سخن در مخاطبان است. نویسنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانهای ضمن معرّفی مختصری از شاعر و معرّفی اثر ارزشمندش به بررسی رویکرد بلاغی مسند در این مثنوی بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که بیشترین و کمترین رویکرد بلاغی (اغراض ثانوی) مسند در مثنوی وصف آلات جنگ کدام است؟ هدف این پژوهش بیان ارزشهای بلاغی در مثنوی وصف آلات جنگ بر اساس مباحث گوناگون علم معانی، بخصوص رویکرد بلاغی مسند است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شاعر در مثنوی خود از تمام شگردها و قابلیّتهای زبانی در ساختار علم معانی بهخوبی بهره گرفته و کلام خود را بهگونهای به این فن آراسته است و استفادۀ بهینه از علم معانی باعث ماندگاری و تأثیرگذاری کلام و دلانگیزی سخن شده است.
تفاصيل المقالة
اسطوره ها، داستان های راست و مقدّس اند که در دوران ازلی، متناسب با شرایط جامعه در دورانهای مختلف، به گونه ای نمادین و تخیّلی به انحای گوناگون رواج می یابند؛ بنابراین می توان آثار و علائم بنمایه های اسطورهای را علاوه بر متون حماسی و دینی، در منظومه های غنایی نیز مشاهد أکثر
اسطوره ها، داستان های راست و مقدّس اند که در دوران ازلی، متناسب با شرایط جامعه در دورانهای مختلف، به گونه ای نمادین و تخیّلی به انحای گوناگون رواج می یابند؛ بنابراین می توان آثار و علائم بنمایه های اسطورهای را علاوه بر متون حماسی و دینی، در منظومه های غنایی نیز مشاهده نمود. یکی از منظومههای عاشقانۀ قرن پنجم، منظومۀ ویس و رامین اثر فخرالدّین اسعد گرگانی است که سرشار از بنمایههای اسطورهای است. نویسنده در این پژوهش به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانهای درصدد آن است تا به بررسی بنمایهها و حوادث اسطورهای مرتبط با معشوق با نظر به ویژگی تطبیقپذیری، تکرارشوندگی و معناافزایی در روند داستان بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که کدامیک از بنمایه های اساطیری توانسته اند در منظومۀ عاشقانۀ ویس و رامین، مرتبط با معشوق، مجال حضور و تجلّی یابند؟ و چگونه این بنمایه ها با توجّه به محتوا و ساختار ویژۀ منظومۀ ویس و رامین، تحوّل یافته اند؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که در روایت و پیرنگ داستان ویس و رامین و یا الگوی حوادث به رویدادها و حوادث اساطیری همچون همچون آیین وصال، بالارفتن از مکانی خاص، باکره بودن، پایین آمدن از مکانی خاص، آزمون تشرّف و سحر و جادو و مفاهیمی که با باورها و آیینهای اساطیری پیوند دارند و در شکلگیری رویدادها نقش مؤثری ایفا نمودهاند؛ اشاره شده است.
تفاصيل المقالة
نقد کهن الگویی از انواع نقد اسطوره ای است که بیشتر بر نظریات یونگ در مورد ناخودآگاه جمعی و صور ازلی تاکید دارد. در نظر یونگ، کهن الگوها آن دسته از صور ازلی ونوعی اند که در عمق ناخودآگاه جمعی انسان ها، به صورت بالقوّه وجود دارند و خفته اند. این صور کهن و اساطیری، می توان أکثر
نقد کهن الگویی از انواع نقد اسطوره ای است که بیشتر بر نظریات یونگ در مورد ناخودآگاه جمعی و صور ازلی تاکید دارد. در نظر یونگ، کهن الگوها آن دسته از صور ازلی ونوعی اند که در عمق ناخودآگاه جمعی انسان ها، به صورت بالقوّه وجود دارند و خفته اند. این صور کهن و اساطیری، می توانند در هنر و ادبیّات تجلّی یابند. منظومه های عاشقانه، یکی از عرصه هایی است که می تواند بستر ظهور کهن الگوها گردد. از آن جا که ادبیّات هر ملّت، ریشه در فرهنگ و باورهای آن سرزمین دارد و مطالعۀ داستان های کهن، نه تنها از جنبۀ ادبی، هنری یا سرگرمی، بلکه از نظر آشنایی با افکار و ارزش های فردی و اجتماعی مردم یک سرزمین حائز اهمیّت است؛ پژوهش حاضر، با تببین نمادها و کهن الگوهای داستان وامق و عذرا و نقش آن ها در تعالی عاشق، می کوشد جایگاه معشوق تعالی بخش را در منظومۀ مذکور مورد بررسی قرار دهد؛ تا آشکار شود که آیا در داستان عاشقانه، اتّحاد کهن الگوها می تواند نقش معشوق در تعالی عاشق را نشان دهد؟ مشاهده می شود؛ اتّحاد و ارتباط کهن الگوها در این منظومه در جهت رشد و شناخت و رسیدن به کمال انسانی عاشق است.
تفاصيل المقالة
مطالعات زبان و ادبیات غنایی
,
العدد5,السنة
9
,
زمستان
1398
چکیدهکهن الگوها یکی از مهمترین مباحث در روان شناسی یونگ به شمار می آید. از آنجا که کهن الگو ها مانند استخوان بندی ادبیات عمل می کنند منظومه های عاشقانه یکی از عرصه هایی است که می تواند بستر ظهور این کهن الگوها گردد. از آن جا که ادبیات هر ملت، ریشه در فرهنگ و باورهای آن أکثر
چکیدهکهن الگوها یکی از مهمترین مباحث در روان شناسی یونگ به شمار می آید. از آنجا که کهن الگو ها مانند استخوان بندی ادبیات عمل می کنند منظومه های عاشقانه یکی از عرصه هایی است که می تواند بستر ظهور این کهن الگوها گردد. از آن جا که ادبیات هر ملت، ریشه در فرهنگ و باورهای آن سرزمین دارد و مطالعه این داستان های کهن، نه تنها از جنبه ادبی، هنری یا سرگرمی، بلکه از نظر آشنایی با افکار و ارزش های فردی و اجتماعی مردم یک سرزمین حائز اهمیت است. پژوهش حاضر، با تببین نمادها و کهن الگوهای داستان ورقه و گلشاه و نقش آن ها در تعالی عاشق، می کوشد جایگاه معشوق تعالی بخش را در منظومۀ ورقه و گلشاه مورد بررسی قرار دهد. مشاهده می شود اتحاد و ارتباط کهن الگوها در این منظومه در جهت رشد و شناخت و رسیدن به کمال انسانی عاشق است.
تفاصيل المقالة
توسعه فعالیتهای اقتصادی، رشد جمعیت، افزایش مشغلههای زندگی و بالا رفتن سطح استانداردهای زندگی سبب افزایش چشمگیر تقاضا برای محیطهای طبیعی و نیاز به گردشگری شده است. کمیابی این منابع از یک طرف و از سوی دیگر کمبود منابع مالی برای احیاء و ایجاد محیطهای مناسب تفریحی از طر أکثر
توسعه فعالیتهای اقتصادی، رشد جمعیت، افزایش مشغلههای زندگی و بالا رفتن سطح استانداردهای زندگی سبب افزایش چشمگیر تقاضا برای محیطهای طبیعی و نیاز به گردشگری شده است. کمیابی این منابع از یک طرف و از سوی دیگر کمبود منابع مالی برای احیاء و ایجاد محیطهای مناسب تفریحی از طرف دیگر، مدیریت منابع طبیعی را به سوی ارزشگذاری این منابع و استفاده از مشارکت مردم در جهت حفظ و احیاء این منابع سوق میدهد. مطالعه حاضر مقدار تمایل به پرداخت مردم برای استفاده از منطقه تفرجی سردابه را با استفاده از روشهای ارزشگذاری مشروط و هکمن دو مرحلهای مورد بررسی قرار میدهد که این منطقه یکی از مناطق مهم گردشگری در استان اردبیل می-باشد. اطلاعات مورد نیاز در بهار و تابستان 1389 از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه با 200 بازدیدکننده از این منطقه جمعآوری شد. نتایج نشان میدهد که 41 درصد افراد تمایل به پرداخت پول برای استفاده از منطقه تفرجی سردابه را دارند، علت پایین بودن تمایل به پرداخت، عدم رضایت مردم از امکانات موجود در این منطقه میباشد. با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط میزان تمایل به پرداخت سالانه افراد 4150 ریال به دست آمد و قیمت پیشنهادی، تاهل، جذابیت منطقه، سطح تحصیلات و تعداد افراد خانواده از عوامل اثرگذار بر میزان تمایل به پرداخت در این روش میباشد و همچنین میانگین تمایل به پرداخت سالانه افراد، با استفاده از روش هکمن دو مرحلهای 6585 ریال به دست آمد و سن افراد، جذابیت منطقه، میزان درآمد خانواده و تعداد افراد شاغل در خانواده از عوامل اثرگذار بر میزان تمایل به پرداخت هستند و ارزش تفریحی سالانه منطقه با استفاده از روشهای ارزشگذاری مشروط و هکمن دو مرحلهای به ترتیب 1660 و 2634 میلیون ریال بهدست آمد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications