فهرس المقالات ابراهیم متقی


  • المقاله

    1 - Examining the Factors Affecting on Administrative Corruption Along with an Attitude to Bureaucratic Health in Governmental Organizations (Case Study: Mining Sector of the Ministry of Industry, Mining and Trade)
    Iranian Sociological Review , العدد 1 , السنة 13 , زمستان 2023
    Struggling with administrative corruption and bureaucratic health is a vital issue in many developing countries, including Iran, and it wastes a lot of time, energy, and facilities from these countries. The platform and haven of administrative corruption is the administ أکثر
    Struggling with administrative corruption and bureaucratic health is a vital issue in many developing countries, including Iran, and it wastes a lot of time, energy, and facilities from these countries. The platform and haven of administrative corruption is the administrative system and the administration of governmental affairs, and also, in a ministry of Industry, mines and trade, due to its role in the country's economic system, the existence of bureaucratic health and aware of the factors affecting it are important. Therefore, in this research, the main purpose is to examine the factors affecting organizational corruption with an attitude to bureaucratic health, and all the employees and managers of the ministry of industry, mining and trade have been considered as the statistical population (1100 subjects). The sample size is 285 subjects and simple random sampling method has been used for sampling. Data analysis was implemented in the framework of descriptive and inferential statistics in aid of SPSS 23 software. As a result of the research, it can be said that the most significant factors affecting administrative efficiency that lead to the reduction of administrative efficiency in the mining sector of the ministry of mines, industry and trade are efficient supervision - meritocracy in ordinations - employee accountability - organizational justice - organizational trust - occupational satisfaction - organizational commitment of employees - existence of just reward and punishment system - subsistence provision for employees- absence of accountability before employees. Moreover, these factors explain a total of 21.4% concerned with the dependent variable i.e. bureaucratic health, that is the amount of efficiency of these factors in total in increasing bureaucratic health and as a result reducing administrative corruption is 21.4%, that should be drawn the attention of personnel and planners in the field of this ministry. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی نقش دولت و سازمان‌های مردم نهاد در خدمت رسانی بهداشتی به آسیب دیدگان کرونا (مورد مطالعه شهر تهران)
    مدیریت بهداشت و درمان , العدد 51 , السنة 15 , بهار 1403
    مقدمه: در سطح جهانی، همه‌گیری کووید-19 تأثیرات بسیاری داشته است خصوصا در بخش بهداشتی با کمبود ها و آسیب های جدی همراه شد. در این زمان آنچه اهمیت داشت نحوه خدمت رسانی به مردم جهت جلوگیری از گسترش و کنترل بیماری و همچنین تامین اقدام بهداشتی مربوط به آن بود. از این رو هدف أکثر
    مقدمه: در سطح جهانی، همه‌گیری کووید-19 تأثیرات بسیاری داشته است خصوصا در بخش بهداشتی با کمبود ها و آسیب های جدی همراه شد. در این زمان آنچه اهمیت داشت نحوه خدمت رسانی به مردم جهت جلوگیری از گسترش و کنترل بیماری و همچنین تامین اقدام بهداشتی مربوط به آن بود. از این رو هدف تحقیق حاضر بررسی نقش دولت و سازمان‌های مردم نهاد در خدمت رسانی بهداشتی به آسیب دیدگان کرونا است. روش تحقیق: بصورت تلفیقی کمی و کیفی صورت گرفت در بخش کیفی از روش مصاحبه و در بخش کمی از پرسشنامه جهت جمع آوری داده‌ها استفاده شد و با نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق با استفاده از فرمول کوکران در بخش کمی 384 نفر برآورد شد و در بخش کیفی با 12 نفر مصاحبه شد. یافته‌ها: نشان داد که حمایت بهداشتی سازمان‌های مردم‌نهاد دارای امتیاز بیشتری از حمایت‌ بهداشتی دولت است. نتیجه گیری: در تفسیر این نتیجه می‌توان گفت سازمان‌های مردم‌نهاد در تهیه‌ی اقلام بهداشتی مانند ماسک و الکل کاملا خدمات رایگان ارائه می‌دادند؛ این اقدام تحسین‌ برانگیز بویژه در آغاز شیوع کرونا در سال 2019 بسیار مشهود بود در حالی که دولت در آن برهه کاملا غافلگیر شده بود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - بررسی مطالعه جامعه شناختی نقش عوامل فرهنگی - اجتماعی بر مشارکت سیاسی (مطالعه موردی: جوانان شهر تبریز در سال 1396)
    مطالعات توسعه اجتماعی ایران , العدد 58 , السنة 15 , بهار 1402
    مشارکت سیاسی یکی از شاخصه های برجسته علوم سیاسی است که سرنوشت مهمی برای افراد و جامعه را در بردارد. حق مشارکت سیاسی به این معناست که افراد جامعه حق دارند آزادانه و در چارچوب قوانین در تصمیم گیری برای امور کشور سهیم باشند. عوامل مختلفی بر مشارکت سیاسی اقشار و گروه های مخ أکثر
    مشارکت سیاسی یکی از شاخصه های برجسته علوم سیاسی است که سرنوشت مهمی برای افراد و جامعه را در بردارد. حق مشارکت سیاسی به این معناست که افراد جامعه حق دارند آزادانه و در چارچوب قوانین در تصمیم گیری برای امور کشور سهیم باشند. عوامل مختلفی بر مشارکت سیاسی اقشار و گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی تأثیر دارند. پژوهش حاضر بر آن است تا نقش عوامل فرهنگی- اجتماعی را بر مشارکت سیاسی جوانان 15 تا 29 ساله شهر تبریز در سال 1396 مورد بررسی قرار دهد. جهت برآورد حجم نمونه دراین پژوهش از فرمول کوکران استفاده شده است که طی آن تعداد نمونه لازم 384 نفر محاسبه گردید. روش نمونه گیری در مقاله حاضر، چند مرحله ای و خوشه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کنش و رفتار فرهنگی و اجتماعی در حد بسیار بالایی با میزان مشارکت سیاسی جوانان رابطه معنی داری دارد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - فراتحلیل ارزیابی عملکرد نظام آموزش عالی با تمرکز بر برنامه های توسعه
    مطالعات توسعه اجتماعی ایران , العدد 2 , السنة 10 , تابستان 1397
    کی از مهمترین کارکردهای نظام آموزش عالی جایابی و فراهم آوردن زمینه های بکارگیری نیروهای تحصیلکرده دانشگاهی است. این مهم در تمامی کشورهای توسعه یافته محوری برای تدوین دروس، ارائه آموزش و انجام پژوهش در مراکز آکادمیک است. برغم این مهم نظام آموزش عالی در هماهنگی با نظام اج أکثر
    کی از مهمترین کارکردهای نظام آموزش عالی جایابی و فراهم آوردن زمینه های بکارگیری نیروهای تحصیلکرده دانشگاهی است. این مهم در تمامی کشورهای توسعه یافته محوری برای تدوین دروس، ارائه آموزش و انجام پژوهش در مراکز آکادمیک است. برغم این مهم نظام آموزش عالی در هماهنگی با نظام اجتماعی جهت ایجاد فضای کسب و کار برای نیروی انسانی متخصص، موفقیت چندانی نداشته است. بررسی علل و عوامل این ناکامی موضوع تحقیقات بسیاری بوده است. با توجه به حجم زیاد و فزاینده تحقیقات در این حوزه و ضرورت بهره مندی از نتایج این پژوهش ها، موضوع این پژوهش، دربرگیرنده مجموعه مقالات و گزارشاتی است که نظام آموزش عالی و حوزه پژوهش را موضوع تحلیل خود قرار داده اند. با این توضیح هدف اصلی این تحقیق، شناسایی علل ضعف عملکرد نظام آموزش عالی در تحقیقات انجام شده و ترکیب و تحلیل نتایج و تدوین این موانع در یک مدل مفهومی است. علل ناکامی نظام آموزش عالی با یک رویکرد سیستمی در در پنج سطح؛ ارتباطات بین سازمانی، عملکرد نظام آموزش عالی، محدودیت های اجتماعی، عملکرد مدیریتی و سیاستگذاری و حوزه کسب و کار جایابی شده است. نهایتا بر مبنای علل ناکامی به مفهوم سازی راهکارها و نتایج در هر یک از این حوزه ها پرداخته شد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - مدل سازی انسجام داینامیک در فرایند توسعه
    مطالعات توسعه اجتماعی ایران , العدد 1 , السنة 9 , بهار 1396
    حفظ و ارتقاءهمبستگی نقش بسیار مهمی در جهت دهی و بهره برداری از تمامی ظرفیت نظام اجتماعی در فرایند توسعه دارد. برغم این مهم جوامع در فرایند توسعه با چه چالشهای بسیاری روبرو می شوند که هر یک تهدیدی جدی برای همگرایی و انسجام جامعه است. سوال اصلی اینست که چه عللی انسجام اجت أکثر
    حفظ و ارتقاءهمبستگی نقش بسیار مهمی در جهت دهی و بهره برداری از تمامی ظرفیت نظام اجتماعی در فرایند توسعه دارد. برغم این مهم جوامع در فرایند توسعه با چه چالشهای بسیاری روبرو می شوند که هر یک تهدیدی جدی برای همگرایی و انسجام جامعه است. سوال اصلی اینست که چه عللی انسجام اجتماعی در فرایند توسعه را به چالش می کشد و چگونه می توان انسجام در فرایند توسعه را حفظ کرد. با استفاده از روش تماتیک، متون و برنامه های توسعه ملی، گزارش های تدوین شده توسط سازمانهای بین المللی در دوره های متفاوت همچنین مباحث نظری توسعه، تحلیل شده و تلاش شده تا با شناسایی تم های اصلی و روابط بین آنها، مدل داینامیک حفظ انسجام در فرایند توسعه ترسیم شود. تم های اصلی ارتقای انسجام داینامیک جامعه در فرایند توسعه بر مبنای مدل پارادیمی استراس در چهار مقوله اصلی بازنگری استراتژی برنامه ریزی توسعه، کنترل پیامدها در فرایند توسعه، بازتعریف عوامل مرتبط با کارگزاران توسعه و نهایتا مقوله های زمینه ای صورت بندی شده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    6 - سیاست جهانی چین در حوزه نفت و انرژی
    مطالعات سیاسی , العدد 4 , السنة 14 , پاییز 1400
    چین بعنوان اولین مصرف کننده نفت جهان، نیازمند داشتن سهم بیشتری از نفت جهان بویژه خاورمیانه است تا از این رهگذر هم بتواند نیاز خود را تأمین نماید و هم اینکه خود را به عنوان بازیگری نوظهور و تهدیدی برای هژمونی ایالات متحده آمریکا در زمینه نفت و انرژی مطرح نماید. ابتکار چی أکثر
    چین بعنوان اولین مصرف کننده نفت جهان، نیازمند داشتن سهم بیشتری از نفت جهان بویژه خاورمیانه است تا از این رهگذر هم بتواند نیاز خود را تأمین نماید و هم اینکه خود را به عنوان بازیگری نوظهور و تهدیدی برای هژمونی ایالات متحده آمریکا در زمینه نفت و انرژی مطرح نماید. ابتکار چین برای تحقق این خواسته ارائه یک کمربند یک جاده بوده است. این پژوهش با تأکید بر دیدگاه های مختلف در مورد ظهور چین در حوزه نفت و انرژی در جهان سعی دارد به سوال اصلی خود یعنی اینکه سیاست چین برای گسترش نفوذ خود به عنوان بازیگر نوظهور در حوزه نفت و انرژی در جهان چیست؟، پاسخ بدهد و از این رهگذر ابعاد مختلف این بازیگری را در حوزه انرژی مورد مداقه قرار دهد. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. نتایج نشان می دهد که با ایجاد روابط کارآمد و موثر با بازیگران غنی از انرژی، چین می تواند مشکلات مربوط به امنیت انرژی را از یک سوی حل کند و از طرف دیگر چین قادر است وارد بازارهایی شود که قبلاً توسط مائو به عنوان بخش هایی از منطقه واسط طبقه بندی شدند و می توانند روی حوزه های غیر اقتصادی در سطح بین المللی تأثیر بگذارند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    7 - سیاست های ایالات متحده آمریکا در مواجهه با هژمونی نوظهور چین در حوزه نفت و انرژی
    مطالعات سیاسی , العدد 1 , السنة 14 , بهار 1401
    در عرصه بین الملل رقابت قدرت همواره وجود داشته است چنانکه در دنیای امروز این رقابت و تقابل بویژه در حوزه اقتصادی را می توان میان ایالات متحده آمریکا و چین مشاهده نمود. ایالات متحده بعنوان هژمون جهان که معیارهای یک هژمون را دارا می باشد در تکاپو است تا آن را حفظ نماید و أکثر
    در عرصه بین الملل رقابت قدرت همواره وجود داشته است چنانکه در دنیای امروز این رقابت و تقابل بویژه در حوزه اقتصادی را می توان میان ایالات متحده آمریکا و چین مشاهده نمود. ایالات متحده بعنوان هژمون جهان که معیارهای یک هژمون را دارا می باشد در تکاپو است تا آن را حفظ نماید و چین بعنوان یک قدرت نو ظهور در عرصه نوین بین الملل سعی دارد که خود را رقیب هژمونیک آمریکا بشناساند. این پژوهش با تأکید بر هژمونی آمریکا و چین در حوزه نفت و انرژی در جهان سعی دارد به سوال اصلی خود یعنی اینکه سیاست آمریکا برای مقابله با گسترش نفوذ چین به عنوان بازیگر نوظهور در حوزه نفت و انرژی در جهان چیست؟ پاسخ بدهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که ایالات متحده تلاش های پایان ناپذیری در جهت حمایت از امنیت انرژی چین و حمایت غیرمستقیم از توسعه اقتصادی آن از طریق تقسیم مزایای حاصل از جهش نفت شیل در ایالات متحده، تضمین واردات بدون وقفه نفت و LNG به چین و فراهم کردن تکنولوژی های ضروری در پیش گرفته که هر کدام به عنوان گام هایی در نظر گرفته شده اند که می تواند برای منحرف کردن جمهوری خلق چین از دنبال کردن مسیر ماجراجویی منطقه ای بشمار آید. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    8 - نقش راهبرد «مقاومت نیابتی» شهید سلیمانی در خروج نیروهای نظامی آمریکا از منطقه
    مطالعات سیاسی , العدد 4 , السنة 15 , پاییز 1401
    این پژوهش به بررسی راهبرد مقاومت نیابتی شهید سپهبد قاسم سلیمانی می پردازد، که چگونه منجر به تضعیف نقش جریان سازی آمریکا در روندهای سیاسی- امنیتی منطقه گردیده و در نهایت زمینه های تدریجی خروج نیروهای نظامی این کشور از مناطق محور مقاومت را فراهم کرد. فرضیه اصلی این پژوهش أکثر
    این پژوهش به بررسی راهبرد مقاومت نیابتی شهید سپهبد قاسم سلیمانی می پردازد، که چگونه منجر به تضعیف نقش جریان سازی آمریکا در روندهای سیاسی- امنیتی منطقه گردیده و در نهایت زمینه های تدریجی خروج نیروهای نظامی این کشور از مناطق محور مقاومت را فراهم کرد. فرضیه اصلی این پژوهش این است که شهید سلیمانی با ایجاد شبکه ای از نیروهای نیابتی طرفدار جمهوری اسلامی ایران در منطقه و درگیری مستقیم و پنهان آن ها با روند سلطه طلبی سنتی آمریکایی، هزینه های حضور مستقیم نیروهای نظامی آمریکا در منطقه غرب آسیا را افزایش داده و همین امر در نهایت منجر به خروج تدریجی نیروهای نظامی آمریکا از میدان های مقاومت در بحران های منطقه ای همانند لبنان، افغانستان و عراق و یا عدم حضور مستقیم این نیروها در سوریه و یمن گردید. به واقع، عدم توانایی آمریکا در مدیریت این بحران ها در شرایط پسامنازعه و شکست آن در پروژه های دولت- سازی مد نظر خود، منجر به تضعیف نقش آمریکا در میدان بحران های منطقه غرب آسیا گردید. این تحول ژئوپلتیک، خود منجر به ناکارآمدی نقش سنتی و اعمال نفوذ این کشور بر گروه های سیاسی منطقه در شکل دهی و تداوم دولت های ائتلافی و نهایتا مخالفت این گروه ها با حضور نیروهای نظامی آمریکا در کشورهای میزبان در منطقه گردید. برای آزمون فرضیه فوق، نویسندگان از نظریه رئالیسم تدافعی و از روش تاریخی- تحلیلی برای هدایت پژوهش بهره می گیرند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    9 - ارزیابی مقایسه‌ای سیاست امنیت ملی امریکا در دوران باراک اوباما و دونالد ترامپ در جنوب غرب آسیا .
    تحقیقات سیاسی و بین المللی , العدد 4 , السنة 13 , پاییز 1400
    اوباما معتقد بود دنبال کردن سطحیِ منافع آمریکا در گذشته و توجه ‌نکردن به شرایط داخلی کشورهای این منطقه به بروز نارضایتی‌های مردمی در این کشورها انجامیده است و این مسئله به‌صورت بالقوه تهدیداتی برای اهداف بلندمدت آمریکا در منطقه به شمار می‌رود. رﻫﯿﺎﻓﺖ دوﻧﺎﻟﺪ ﺗﺮاﻣﭗ و ﺗﯿﻢ أکثر
    اوباما معتقد بود دنبال کردن سطحیِ منافع آمریکا در گذشته و توجه ‌نکردن به شرایط داخلی کشورهای این منطقه به بروز نارضایتی‌های مردمی در این کشورها انجامیده است و این مسئله به‌صورت بالقوه تهدیداتی برای اهداف بلندمدت آمریکا در منطقه به شمار می‌رود. رﻫﯿﺎﻓﺖ دوﻧﺎﻟﺪ ﺗﺮاﻣﭗ و ﺗﯿﻢ محافظه‌کار ﺳﯿﺎﺳﺖ اﻣﻨﯿﺘﯽ آﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻪ اﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﻣﻌﻄﻮف است که برنامه‌رﯾﺰی دﻓﺎﻋﯽ، راهبردی و ﻋﻤﻠﯿﺎﺗﯽ آﻣﺮﯾﮑﺎ در امتداد محدود کردن و تقابل با چنین ﺑﺎزﯾﮕﺮاﻧﯽ به شمار می‌آید. ارزیابی سیاست امنیت ملی و الگوی کنش راهبردی آمریکا نیازمند شناخت تفاوت‌های ادراکی رؤسای جمهور نیز خواهد بود. هدف از این پژوهش ارزیابی مقایسه‌ای سیاست امنیت ملی آمریکا در دوران باراک اوباما و دونالد ترامپ در جنوب غرب آسیاست. روش این تحقیق کیفی است و در پایان این نتیجه حاصل شد که ساختار سیاست امنیت ملی آمریکا مبتنی‌بر شناخت چالش امنیت ملی اقتدار‌های بزرگ، تهدیدات ناشی از نقش بازیگران منطقه‌ای، تجدیدنظرطلبی بازیگران نوظهور و چگونگی مقابله با تهدیدات است؛ سیاست امنیت ملی اوباما و ترامپ، مخاطرات امنیتی برای آمریکا در سطح جهانی را تقریباً یکسان می‌داند؛ همانند شناختن کشورهای ایران و کرة شمالی به‌عنوان حکومت‌های عصیان‌گر. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    10 - بررسی تاثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی بر مشارکت سیاسی- اجتماعی شهروندان در اجرای طرح های توسعه پایدار نواحی شهری (مطالعه موردی شاغلین دستگاههای اجرایی شهر اراک)
    علوم اجتماعی , العدد 1 , السنة 15 , بهار 1400
    مقاله حاضر با هدف ارائه بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی-اجتماعی شهروندان در اجرای طرح‌های توسعه پایدار نواحی شهری به اجرا درآمد. در این تحقیق توسعه شهری کلانشهر اراک به عنوان مطالعه موردی مورد توجه بوده است. جامعه آماری را شاغلین دستگاه‌های اجرایی شهر اراک در سال ۱۳۹۸ أکثر
    مقاله حاضر با هدف ارائه بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی-اجتماعی شهروندان در اجرای طرح‌های توسعه پایدار نواحی شهری به اجرا درآمد. در این تحقیق توسعه شهری کلانشهر اراک به عنوان مطالعه موردی مورد توجه بوده است. جامعه آماری را شاغلین دستگاه‌های اجرایی شهر اراک در سال ۱۳۹۸ تشکیل داده است. حجم نمونه به موجب جدول نمونه گیری مورگان ۳۶۱ نفر بوده است که به شیوه ی طبقه بندی سهمیه ای تصادفی گزینش گردید. ابزار جمع‌آوری داده‌ها را مصاحبه با خبرگان دانشگاهی و پرسشنامه مجریان دستگاه‌های اجرایی تشکیل داد. روایی و پایایی پرسشنامه از طریق آزمونهای تحلیل عاملی و کرونباخ تایید گردید، کسب ضریب بالای 70/0 در هر دو مورد گویای ثبات اندازه گیری آنها بوده است. روش تجزیه و تحلیل داده‌ها عبارتند از: بهره‌برداری از شاخص‌های آمار توصیفی، آزمون‌های معادلات ساختاری، آزمون سوبل. در این راستا از نرم‌افزار PLS برای آزمون مدل تحقیق و فرضیه ها استفاده گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که بین عوامل اجتماعی، فرهنگی با میانجیگری عوامل سیاسی، با توسعه پایدار شهری رابطه معنادار وجود دارد. در عین حال عوامل فرهنگی نسبت به عوامل اجتماعی رابطه قویتری بر مشارکت‌های سیاسی-اجتماعی بر توسعه پایدار شهری دارد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    11 - مقایسه تطبیقی سبک رهبران سیاسی کره‌شمالی و ایالات‌متحده در عرصه سیاست خارجی (مورد مطالعه: ترامپ و کیم جونگ اون)
    مطالعات روابط بین الملل , العدد 64 , السنة 16 , زمستان 1402
    از مؤلفه‌های مهم شکل‌دهی سیاست خارجی کشورها نگاه و نگرش کارگزاران آن کشور به جهان است. راهبرد کلان کشورها از درک رهبران آنها از محیط و فضای بین‌المللی، اهداف و منافع ملی خود و تهدیدات موجود علیه کشور آغاز می‌شود. رویکرد ترامپ برای حل بحران هسته‌ای کره‌شمالی با فراز و ف أکثر
    از مؤلفه‌های مهم شکل‌دهی سیاست خارجی کشورها نگاه و نگرش کارگزاران آن کشور به جهان است. راهبرد کلان کشورها از درک رهبران آنها از محیط و فضای بین‌المللی، اهداف و منافع ملی خود و تهدیدات موجود علیه کشور آغاز می‌شود. رویکرد ترامپ برای حل بحران هسته‌ای کره‌شمالی با فراز و فرودهای مختلفی همراه بود. ترامپ در یک ساله نخست راهبرد سرسختانه‌ای را علیه پیونگ یانگ اتخاذ کرد. از طرف دیگر در کره شمالی شخصیت رهبر مهمترین نهاد تعیین سیاست و تصمیم‌ساز اصلی سیاست خارجی است. سایر متغیرها از جمله عوامل اجتماعی در گفتمان سیاست خارجی کره‌ شمالی جایگاهی ندارد و در کره شمالی همه چیز رهبر است. هدف این مقاله آن است با روش توصیفی – تحلیلی به تجزیه و تحلیل سبک رهبری سیاسی دو کشور ایالات متحده و کره-شمالی در عرصه سیاست خارجی پرداخته و مقایسه‌ای تطبیقی میان این دو داشته باشد. این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که سبک رهبری ترامپ و اون در عرصه سیاست خارجی از چه تفاوت‌هایی برخوردار است؟ این تفاوت ها چه تاثیری در عرصه بین الملل ایجاد می کند؟ نتایج حاصل تحلیل سبک رهبران این دو کشور و اقداماتشان نشان میدهد کمترین پایبندی به ساختارهای سیاسی و اصول سیاست خارجی داشتند. واقعیت این است اگرچه رویکرد کاملاً مشخصی درباره سیاست خارجی نداشتند اما بر اساس سبک رهبری‌شان دیدگاه کلان و به‌هم‌پیوسته‌ای درباره جهان، سیاست خارجی و هزینه – سودهای این دو کشور در این حوزه داشتند که مبنای تصمیمات و سیاست-های کلان در مقابل یکدیگر نیز به حساب می‌آمد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    12 - مقایسه تطبیقی سبک رهبران سیاسی کره‌شمالی و ایالات‌متحده در عرصه سیاست خارجی: مطالعه تطبیقی ترامپ و کیم جونگ اون
    مطالعات روابط بین الملل , العدد 1 , السنة 16 , بهار 1402
    یکی از مؤلفه های مهم در شکل دهی به سیاست خارجی کشورها نگاه و نگرش کارگزاران آن کشور به جهان است. راهبرد کلان کشورها از درک رهبران آنها از محیط و فضای بین المللی، اهداف و منافع ملی خود و تهدیدات موجود علیه کشور آغاز می شود. در 20 ژانویه 2017 دونالد ترامپ به عنوان چهل و أکثر
    یکی از مؤلفه های مهم در شکل دهی به سیاست خارجی کشورها نگاه و نگرش کارگزاران آن کشور به جهان است. راهبرد کلان کشورها از درک رهبران آنها از محیط و فضای بین المللی، اهداف و منافع ملی خود و تهدیدات موجود علیه کشور آغاز می شود. در 20 ژانویه 2017 دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رییس جمهور آمریکا انتخاب شد. رویکرد او برای حل بحران هسته ای کره شمالی با فراز و فرودهای مختلفی همراه بود. ترامپ در یک ساله نخست راهبرد سرسختانه ای را علیه پیونگ یانگ اتخاذ کرد. از طرف دیگر در کره شمالی شخصیت رهبر مهمترین نهاد تعیین سیاست های کشور و تصمیم ساز اصلی در سیاست خارجی است. سایر متغیرها از جمله عوامل اجتماعی در گفتمان سیاست خارجی کره شمالی جایگاهی ندارد و در کره شمالی همه چیز رهبر است. شخصیت رهبر موجب می شود که تفسیر موسعی از نقش خود داشته باشد. هدف این مقاله آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی به تجزیه و تحلیل سبک رهبری سیاسی دو کشور ایالات متحده و کره شمالی در عرصه سیاست خارجی پرداخته و مقایسه ای تطبیقی میان رهبران سیاسی این دو کشور (ترامپ و اون) داشته باشد. این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که سبک رهبری ترامپ و اون در عرصه سیاست خارجی از چه تفاوت هایی برخوردار است؟ و این تفاوت ها چه تاثیری در عرصه بین الملل ایجاد می کند؟ نتایج حاصل از تحلیل سبک رهبران این دو کشور و اقداماتشان نشان می دهد که کمترین پایبندی را به ساختارهای سیاسی و اصول سیاست خارجی داشتند. واقعیت این است که اگرچه رویکرد کاملاً مشخص و دقیقی درباره سیاست خارجی نداشتند و اما بر اساس سبک رهبری شان دیدگاه کلان و به هم پیوست ه ای درباره جهان، سیاست خارجی و هزینه – سودهای این دو کشور در این حوزه داشتند که مبنای تصمیمات و سیاست های کلان در مقابل یکدیگر نیز به حساب می آمد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    13 - آموزش به‌مثابه قابلیت در برنامه‌های توسعه‌ی کشور
    پژوهش اجتماعی , العدد 5 , السنة 12 , زمستان 1399
    هدف این پژوهش بررسی رویکرد قابلیت آمارتیا سن به نقش آموزش در پنج برنامه‌ی توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران می باشد. از نظر آمارتیا سن، معیار توسعه تنها اهدافی چون افزایش تولید ناخالص ملی یا صنعتی‌شدن نیست؛ او ارزش شاخص‌هایی چون پیشرفت فناوری و نوساز أکثر
    هدف این پژوهش بررسی رویکرد قابلیت آمارتیا سن به نقش آموزش در پنج برنامه‌ی توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران می باشد. از نظر آمارتیا سن، معیار توسعه تنها اهدافی چون افزایش تولید ناخالص ملی یا صنعتی‌شدن نیست؛ او ارزش شاخص‌هایی چون پیشرفت فناوری و نوسازی اجتماعی را در گرو توانمندی انسان‌ها می‌داند. توانمندسازی افراد نیازمند فرصت‌هایی چون آزادی اقتصادی، آزادی سیاسی و تسهیلات اجتماعی از جمله شرایط بهداشتی مناسب و آموزش است. در نتیجه‌ی چنین رویکردی است که عامل انسانی آزاد می‌تواند توسعه‌ی اقتصادی و سیاسی را امکان‌پذیر سازد. هرگونه خللی در مسیر دستیابی افراد به آزادی و عدالت ‌مانع از رشد و افزایش توانمندی آن‌ها می‌شود. این نگرش برخلاف سیاست‌گذاری‌های رایج است؛ سیاست‌گذاری‌هایی که توسعه‌ی انسانی را تنها به کشورهای ثروتمند محدود می‌کنند. پرسش اصلی پژوهش ناظر بر این است که سیاست‌های کلان آموزشی در برنامه‌های توسعه‌ی کشور تا چه اندازه در راستای افزایش قابلیت‌های افراد است؟ و بر اساس این فرضیه پی گیری شده است که، مروری بر اهداف آموزشی پنج برنامه‌ی توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران حاکی از افزایش تدریجی و آگاهانه‌ی توجه به آموزش به‌مثابه قابلیت در سیاست‌های کلان کشور در طول چهار دهه‌ی گذشته است.روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و برای گردآوری داده های آن از منابع کتابخانه‌ای و اسنادی استفاده شده است.یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که گرچه نقش آموزش به‌مثابه قابلیت در اهداف برنامه‌های اول و دوم توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران چندان برجسته نیست، اما در برنامه‌ی سوم، چهارم و پنجم توسعه گام‌هایی مؤثر در جهت به‌کارگیری آموزش به‌عنوان قابلیتی اساسی برای توانمندسازی افراد برداشته می‌شود. تفاصيل المقالة