فهرس المقالات نسا زاهدی


  • المقاله

    1 - حقوق زنان در ایران معاصر:در کشاکش سنت و مدرنیسم مطالعه موردی؛مقایسه آراء مرتضی مطهری و داریوش شایگان
    مطالعات سیاسی , العدد 1 , السنة 13 , بهار 1400
    سطح وسیعی از مطالعه مطالبات زنان در تاریخ معاصر ایران، از منظر آراء اندیشمندان و متفکران صورت می‌پذیرد. در صورتی که این مطالعه به صورت مقایسه‌ای بین آراء دو اندیشمند با آراء متفاوت و گاه متعارض صورت گیرد این پتانسیل را ایجاد می-کند که چهره واقعی آن بخش از آراء یک اندیشم أکثر
    سطح وسیعی از مطالعه مطالبات زنان در تاریخ معاصر ایران، از منظر آراء اندیشمندان و متفکران صورت می‌پذیرد. در صورتی که این مطالعه به صورت مقایسه‌ای بین آراء دو اندیشمند با آراء متفاوت و گاه متعارض صورت گیرد این پتانسیل را ایجاد می-کند که چهره واقعی آن بخش از آراء یک اندیشمند را که در خصوص مطالبات زنان عرضه داشته را بیش‌از پیش هویدا سازد. از مهم‌ترین اندیشمندان ایرانی معاصر که در خصوص مطالبات زنان مطالعات داشته‌اند می‌توان به آثار مرتضی مطهری و داریوش شایگان اشاره داشت .سوال اصلی این پژوهش بیان می‌دارد که رویکرد اندیشه‌های مرتضی مطهری و داریوش شایگان درباره حقوق ‌زنان دربازه‌های زمانی مختلف چگونه بوده‌است؟ این پژوهش به شیوه توصیفی و تحلیلی و با استفاده از تحلیل گفتمان لاکلا و موف به‌ این نتیجه رسیده که دال ‌مرکزی گفتمان مرتضی مطهری در زمینه حقوق‌ زنان متاثر از اسلام و مذهب تشیع و قرآن می‌باشد و دال‌ مرکزی گفتمان شایگان در دوران اول حیات‌ فکری در زمینه حقوق‌ زنان متاثر از هویت‌ شرقی و آسیایی بوده و در دوران دوم و سوم حیات ‌فکری ایشان دال ‌مرکزی گفتمان وی در زمینه حقوق‌ زنان متاثر از مدرنیسم و پلورالیسم فرهنگی می‌باشد. یافته‌‌های این پژوهش بیان می‌دارد که آثار مطهری به مطالبات موج سوم فمینیست و آثار شایگان به مطالبات موج اول و دوم فمینیست نزدیک‌تر است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - نقش طالبان در ساختار قدرت افغانستان و تاثیرآن برآینده مناسبات ایران و افغانستان
    مطالعات روابط بین الملل , العدد 4 , السنة 15 , پاییز 1401
    بازگشت مجدد طالبان به قدرت و خروج آمریکا از افغانستان، فرصت ها و تهدید هایی را پیش روی منطقه غرب آسیا قرار داده است. بی تردید شکل گیری حکومت ضعیف طالبان در افغانستان، بیش از پیش همسایگان این کشور به ویژه جمهوری اسلامی ایران را بابت مراودات آینده نگران کرده است. حال سوال أکثر
    بازگشت مجدد طالبان به قدرت و خروج آمریکا از افغانستان، فرصت ها و تهدید هایی را پیش روی منطقه غرب آسیا قرار داده است. بی تردید شکل گیری حکومت ضعیف طالبان در افغانستان، بیش از پیش همسایگان این کشور به ویژه جمهوری اسلامی ایران را بابت مراودات آینده نگران کرده است. حال سوال مقاله این است که، روی کار آمدن طالبان چه تاثیری بر ساختار سیاسی و اجتماعی، داخلی افغانستان و آینده مناسبات با ایران خواهد داشت؟ فرض بر این است که با توجه به شرایط حاکم بر افغانستان پس از بازگشت طالبان، بر اساس اختلافات موجود، آینده مناسبات ایران و افغانستان با چالشهایی در خصوص مسائلی همچون، ژئوپلتیک، درگیری در مرزهای شرق کشور و ایجاد نا امنی، هیدروهژمونی، قاچاق موادمخدر، مهاجرت و پناهندگی، پایگاه برای تشکیل گروه های تروریستی همچون داعش، روبرو خواهد شد. یافته های مقاله حاکی از آن است که، طالبان یک دست و منسجم نیست ، زیرا باید طالبان سیاسی را از طالبان ایدئولوژیک تفکیک کرد. آینده مناسبات دو کشور، در بر دارنده تهدید ها و فرصت هایی است، تهدیدها بیشتر در حوزه مسائل نا امنی مرزها و مسئله آب و مهاجرت و مواد مخدر و فرصتها در حوزه اقتصاد می باشد. در این مقاله از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی بهره برداری شده است . روش اصلی گردآوری اطلاعات این مقاله از طریق منابع کتابخانه ای و سایت های مرتبط به ویژه در بخش های توصیفی بوده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - وضعیت سنجی جامعه مدنی، حقوق بشرو حقوق محیط زیست در غرب آسیا با تاکید بر نو منطقه‌گرایی
    مطالعات روابط بین الملل , ستأتي المقالات قريبًا
    براساس ادبیات جدید نو منطقه گرایی باید میان منطقه یا پهنه جغرافیایی تفکیک علمی قایل شویم. در این جا منطقه را چنین تعریف می‌کنیم: گروهی از کشورها که پروژه سیاسی مشترک کمابیش صریحی دارند و در راستای ادغام در جهانی شدن فعالند. یعنی هر دوی این روندها در بطن جریان دگرگونی سا أکثر
    براساس ادبیات جدید نو منطقه گرایی باید میان منطقه یا پهنه جغرافیایی تفکیک علمی قایل شویم. در این جا منطقه را چنین تعریف می‌کنیم: گروهی از کشورها که پروژه سیاسی مشترک کمابیش صریحی دارند و در راستای ادغام در جهانی شدن فعالند. یعنی هر دوی این روندها در بطن جریان دگرگونی ساختار جهانی به هم گره خورده‌اند. در ادبیات نو منطقه گرایی، ابعاد جغرافیایی یا حتی اقتصادی صرف، تضعیف می شوند و مابه ازای آن کارکردهایی چون رعایت ملاک های حقوق بشری، ارتقای جامعه مدنی و رعایت حقوق محیط زیست در تاسیس و برسمیت شناختن مناطق اهمیت میابند. سوال اصلی مقاله این است که نظر به تحولات مفهومی در بعد نومنطقه‌گرایی به عنوان یک شیوه فهم در درک ساختار جهانی، در حال حاضر آیا اطلاق واژه "منطقه" به غرب آسیا حایز معیارهای علمی است؟ فرضیه مقاله با روش های مبتنی بر تحلیل و تبیین، با توجه به گذار ادبیات نومنطقه گرایی از صرف معیارهای جغرافیایی و یا حتی اقتصادی در تاسیس مناطق، پیش‌فرض های اولیه و بنیادین تشکیل منطقه غرب آسیا را منوط به تحقق فاکتورهای حرکت به سوی چند قطبی شدن، تحقق مردم‌سالاری و جامعه مدنی، تحقق ملاک ها و ارزش های حقوق بشری و اهمیت دارا بودن خرد زیست محیطی در سیاست گذاری های ملی کشورهای این محدوده جغرافیایی می داند. نظر به نوپدید بودن مباحث مربوط به نومنطقه گرایی و شاخص های منطقه بودگی در غرب آسیا پیشینه پژوهی، منبع خاصی را نشان نمی دهد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - نومنطقه‌گرایی و معیارهای جدید منطقه بودن: وضعیت سنجی جامعه مدنی، حقوق بشر و حقوق محیط زیست در غرب آسیا
    مطالعات روابط بین الملل , العدد 1 , السنة 16 , بهار 1402
    بر اساس ادبیات جدید نو منطقه گرایی باید میان منطقه یا پهنه جغرافیایی تفکیک علمی قایل شویم. در این جا منطقه را چنین تعریف می‌کنیم: گروهی از کشورها که پروژه سیاسی مشترک کمابیش صریحی دارند و در راستای ادغام در جهانی شدن فعالند. یعنی هر دوی این روندها در بطن جریان دگرگونی س أکثر
    بر اساس ادبیات جدید نو منطقه گرایی باید میان منطقه یا پهنه جغرافیایی تفکیک علمی قایل شویم. در این جا منطقه را چنین تعریف می‌کنیم: گروهی از کشورها که پروژه سیاسی مشترک کمابیش صریحی دارند و در راستای ادغام در جهانی شدن فعالند. یعنی هر دوی این روندها در بطن جریان دگرگونی ساختار جهانی به هم گره خورده‌اند. در ادبیات نو منطقه گرایی، ابعاد جغرافیایی یا حتی اقتصادی صرف، تضعیف می شوند و مابه ازای آن کارکردهایی چون رعایت ملاک های حقوق بشری، ارتقای جامعه مدنی و رعایت حقوق محیط زیست در تاسیس و برسمیت شناختن مناطق اهمیت میابند. سوال اصلی مقاله این است که نظر به تحولات مفهومی در بعد نومنطقه‌گرایی به عنوان یک شیوه فهم در درک ساختار جهانی، در حال حاضر آیا اطلاق واژه "منطقه" به غرب آسیا حایز معیارهای علمی است؟ فرضیه مقاله با روش های مبتنی بر تحلیل و تبیین، با توجه به گذار ادبیات نومنطقه گرایی از صرف معیارهای جغرافیایی و یا حتی اقتصادی در تاسیس مناطق، پیش‌فرض های اولیه و بنیادین تشکیل منطقه غرب آسیا را منوط به تحقق فاکتورهای حرکت به سوی چند قطبی شدن، تحقق مردم‌سالاری و جامعه مدنی، تحقق ملاک ها و ارزش های حقوق بشری و اهمیت دارا بودن خرد زیست محیطی در سیاست گذاری های ملی کشورهای این محدوده جغرافیایی می داند. تفاصيل المقالة