هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثر بخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و زوجدرمانی هیجانمدار-فراشناختی بر کنترل رفتار و صمیمیت زناشویی زوج های دارای فرزند بیش فعال اجرا شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش، سه گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. از میا أکثر
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثر بخشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و زوجدرمانی هیجانمدار-فراشناختی بر کنترل رفتار و صمیمیت زناشویی زوج های دارای فرزند بیش فعال اجرا شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش، سه گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. از میان زوجین دارای فرزند بیشفعال در شهر اصفهان در سال 1397، 45 زوج به صورت هدفمند انتخاب و در گروههای پژوهش گمارده شدند. سه گروه در سه مرحله به پرسشنامه سنجش خانواده (FAD-1983) و پرسشنامه نیازهای صمیمیت زناشویی (1997) پاسخ دادند. گروه شناختدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تحت هشت جلسه وگروه زوجدرمانی هیجانمدار-فراشناختی تحت پانزده جلسه درمان قرار گرفته و گروه گواه هیچ درمانی دریافت ننمود.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس اندازه های مکرر نشان داد که در متغیر کنترل رفتار خانواده فقط زوج درمانی هیجانمدار-فراشناختی (01/0>p) و در متغیر صمیمیت زناشویی، زوجدرمانی هیجانمدار-فراشناختی (01/0>p) و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (05/0>p) با گروه کنترل دارای تفاوت معنادار بودند، ولی بین دو گروه درمانی با یکدیگر تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجهگیری: پیشنهاد می شود از زوجدرمانی هیجانمدار-فراشناختی برای ارتقاء کنترل رفتار خانواده و این درمان همراه با شناختدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای ارتقاء صمیمیت زناشویی توسط درمانگران زوجهای دارای فرزند بیشفعال مورد استفاده قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی
,
العدد2,السنة
19
,
تابستان
1397
هدف از این پژوهش پیشبینی باورهای ماکیاولیستی کودکان با استفاده از شیوههای فرزندپروری والدین بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعة آماری مشتمل بر کلیه دانشآموزان پایة چهارم و پنجم ابتدایی و مادرانشان در سال تحصیلی 94-1393 در شهر اصفهان بود. نمونه شامل 361 دانش أکثر
هدف از این پژوهش پیشبینی باورهای ماکیاولیستی کودکان با استفاده از شیوههای فرزندپروری والدین بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعة آماری مشتمل بر کلیه دانشآموزان پایة چهارم و پنجم ابتدایی و مادرانشان در سال تحصیلی 94-1393 در شهر اصفهان بود. نمونه شامل 361 دانشآموز (177 پسر و 184 دختر) به همراه مادرانشان بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای از میان مدارس دخترانه و پسرانه نواحی ششگانه آموزشوپرورش شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار سنجش شامل پرسشنامه فرزندپروری (بامریند، 1972) و پرسشنامه باورهای ماکیاولیستی مخصوص کودکان (کریستی و گیس، 1970) بود. دادهها با استفاده تحلیل رگرسیون گامبهگام تحلیل شدند و یافتههای گام آخر تحلیل رگرسیون نشان داد که سبک فرزندپروری مستبدانه 16درصد قادر به پیشبینی باورهای ماکیاولیستی در سطح (01/0 >p) است. برحسب یافتههای حاصل از پژوهش میتوان گفت؛ شیوه فرزندپروری مستبدانه والدین به علت استبداد حاکم بر ساختار آن، فقدان بحث و گفتگو و عدم توجه به نیازهای فرزندان، تأثیر منفی بر رشد شناختی و رفتار اجتماعی کودکان دارا است.
تفاصيل المقالة
دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی
,
العدد2,السنة
23
,
تابستان
1401
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب بر نوع انتخاب زوج های جوان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری کلیه زوج های تازه ازدواج کرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره اصفهان در تابستان1398 بودند. 45 زوج أکثر
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب بر نوع انتخاب زوج های جوان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری کلیه زوج های تازه ازدواج کرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره اصفهان در تابستان1398 بودند. 45 زوج از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هرگروه15 زوج) گمارده شدند. از پرسشنامه نوع انتخاب (Khanbani et al, 2014) برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. گروه آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب هر یک طی 5 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. نتایج نشان داد .در متغیر انتخاب هیجانی،در پس آزمون فقط بین گروه آموزش ازدواج موفق با گروه آموزش نظریه انتخاب(p<0/05)ودر مرحله پیگیری نیز فقط بین دو گروه آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب با گروه کنترل (p<0/01)ودر متغیرانتخاب اجباری فقط در مرحله پیگیری بین دو گروه آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب با گروه کنترل تفاوت معناداراست(p<0/05).با توجه به تاثیر آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب بر افزایش عقلانیت در نوع انتخاب زوج های جوان، استفاده از این آموزش ها در مراکز مشاوره پیشنهاد می شود،تا ازآسیب پذیری انتخاب های هیجانی و اجباری پیشگیری شود.
تفاصيل المقالة
دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی
,
العدد5,السنة
19
,
زمستان
1397
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر ترس از زایمان در زنان نخستزا بود. روش تحقیق، نیمه آزمایشی بود که با طرح تحقیق پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری یکماهه اجرا شد. حجم نمونه شامل 40 نفر از زنان نخستزا بود که به روش نمونهگیری در أکثر
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر ترس از زایمان در زنان نخستزا بود. روش تحقیق، نیمه آزمایشی بود که با طرح تحقیق پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری یکماهه اجرا شد. حجم نمونه شامل 40 نفر از زنان نخستزا بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه (آزمایشی و گواه) بهصورت تصادفی قرار گرفتند. برای سنجش ترس از زایمان از پرسشنامة نگرش به زایمان (هارمن؛ 1998) استفاده شد سپس گروه آزمایشی طی 8 جلسة 60 دقیقهای تحت آموزش گروهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی قرار گرفتند. 20 نفر گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد؛ پسآزمون بعد از 8 جلسه از هر دو گروه به عمل آمد و پس از یک ماه از پایان آخرین جلسه، میزان ماندگاری اثربخشی مجدداً در هر دو گروه ارزیابی شد. نتایج با آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی باعث کاهش ترس از زایمان طبیعی میگردد (05/0 p<). همچنین نتایج با آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی تأثیری ماندگار در کاهش ترس از زایمان دارد.
تفاصيل المقالة
دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی
,
العدد1,السنة
22
,
بهار
1400
هدف این پژوهش، تدوین بستۀ آموزشی مقابله با استرس شغلی و مقایسۀ اثربخشی آن با شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر اضطراب و افسردگی کارکنان شرکت تام کار بود. این تحقیق به روش ترکیبی و از نوع طرحهای تحقیق آمیخته اکتشافی بود. برای تدوین بستۀ از روش پدیدارشناختی-تحلیل محتوا أکثر
هدف این پژوهش، تدوین بستۀ آموزشی مقابله با استرس شغلی و مقایسۀ اثربخشی آن با شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر اضطراب و افسردگی کارکنان شرکت تام کار بود. این تحقیق به روش ترکیبی و از نوع طرحهای تحقیق آمیخته اکتشافی بود. برای تدوین بستۀ از روش پدیدارشناختی-تحلیل محتوا استفاده شد که 7 کد اصلی (اضطراب، افسردگی، هوش هیجانی پایین، راهبردهای مقابلهای ناکارآمد، مشکلات شناختی، ضعف مهارتهای اجتماعی و ضعف اعتقادات مذهبی) به دست آمد و بستۀ آموزشی بر اساس این ابعاد تنظیم شد. روش پژوهش بخش کمی، طرح آزمایشی سه گروهی سه مرحلهای بود و جامعۀ آماری شامل همۀ شاغلین مشغول به خدمت در بخشهای فنی شرکت تام کار بودند که با استفاده از نمونهگیری هدفمند 45 نفر از کارکنان انتخاب و بهصورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر) قرار داده شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامۀ اضطراب بک و پرسشنامۀ افسردگی بک استفاده شد. گروه آزمایشی 1 تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در 8 جلسۀ 90 دقیقهای و گروه آزمایشی 2 تحت آموزش مقابله با استرس شغلی در 10 جلسۀ 90 دقیقهای قرار گرفتند. برای تجزیهوتحلیل یافتههای پژوهش از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج بهدستآمده نشان داد که هر دو آموزش، تغییرات معناداری در افسردگی و اضطراب در مرحلۀ پسآزمون و پیگیری ایجاد کردند (p≤0.05). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بونفرنی حاکی از آن بود که میزان اثربخشی آموزش بستۀ مقابله با استرس شغلی نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بیشتر است. لذا نتیجۀ پژوهش، حمایتی تجربی برای هر دو آموزش در جهت بهبود افسردگی و اضطراب در کارکنان صنعت فراهم میکند.
تفاصيل المقالة
هدف: ویژگیهای شخصیت مرزی میتواند مشکلات متعدی در مسیر زندگی افراد واجد این ویژگیها ایجاد کند. بر همین اساس، این پژوهش با هدف طراحی الگوی آسیبشناختی و درمان یکپارچهنگر و تعیین اثربخشی آن بر بیثباتی هیجانی در افراد مرزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از زمره پژوهشهای آم أکثر
هدف: ویژگیهای شخصیت مرزی میتواند مشکلات متعدی در مسیر زندگی افراد واجد این ویژگیها ایجاد کند. بر همین اساس، این پژوهش با هدف طراحی الگوی آسیبشناختی و درمان یکپارچهنگر و تعیین اثربخشی آن بر بیثباتی هیجانی در افراد مرزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از زمره پژوهشهای آمیخته (کیفی و کمی) است. در مرحله کیفی از روش تحلیل مضمون به شیوه براون و کلارک (2006) استفاده شد. بافت پژوهش در بخش کیفی، متون مربوط به آسیبهای افراد مرزی، حجم نمونه 25 متن مرجع بود که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. در همین مرحله، پس از استخراج طیف آسیبها، با استفاده از 6 نفرگروه متمرکز تخصصی، درمانهای مورد نیاز برای طیف آسیبها تعیین و بسته درمان یکپارچه نگر با ضریب توافق برابر با 94/0 طراحی گردید. در مرحله کمی از روش نیمهتجربی دو گروهی با سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری استفاده شد. در این مرحله از میان 70 فرد مرزی،30 نفر بهصورت هدفمند مبتنی بر ملاکهای ورود انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل (15 نفر برای هر گروه) گمارده شدند. گروه درمان یکپارچهنگر بهمدت 15 جلسه، تحت درمان قرارگرفتند و گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت ننمود. از مقیاس بیثباتی هیجانی در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. دادهها در بخش کیفی از طریق تحلیل مضمون و در بخش کمی با استفاده از آزمون خی-دو، تحلیل واریانس اندازههای تکرار شده و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار اس پی اس اس، نسخه 24 تحلیل گردید. یافتهها: یافتههای بخش کیفی برای طراحی درمان یکپارچهنگر، حاکی از پنج دسته آسیب شامل آسیبپذیری هیجانی و رفتاری، آسیبپذیری ادراکی و شناختی، آسیبپذیری هویتی، آسیبپذیری اجتماعی و آسیبپذیری جسمی در میان افراد مرزی بود. در بخش کمی نتایج تحلیل واریانس اندازههای تکرار شده نشان داد که بین درمان یکپارچهنگر با گروه کنترل در بیثباتی هیجانی در پسآزمون تفاوت معناداری وجود ندارد (205/0=P). اما در مرحله پیگیری به طور معناداری موجب کاهش بیثباتی هیجانی گردید (001/0>P). نتیجهگیری: با توجه به طیف آسیبهای پنجگانه یکپارچه افراد دارای ویژگیهای شخصیت مرزی، درمان یکپارچهنگر را می توان به عنوان یک رویکرد درمانی برای بیثباتی هیجانی افراد مرزی مد نظر قرار داد.
تفاصيل المقالة
هدف: ازدواج و بهزیستی در مراحل مختلف زندگی دو پدیده در هم تنیده هستند. آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب برای تصمیمگیری مناسب به نظر میرسد عناصری حیاتی در تامین بهزیستی روانشناختی برای زوجهای جوان هستند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ازدواج موفق و آموزش أکثر
هدف: ازدواج و بهزیستی در مراحل مختلف زندگی دو پدیده در هم تنیده هستند. آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب برای تصمیمگیری مناسب به نظر میرسد عناصری حیاتی در تامین بهزیستی روانشناختی برای زوجهای جوان هستند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روانشناختی زوج های جوان انجام شد.روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی با سه گروه و در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری است. جامعه آماری پژوهش شامل زوجهای تازه عقد کرده بودند (بین یک تا شش ماه گذشته از عقد ازدواج) که به مراکز مشاوره در شهر اصفهان در تابستان 1398 مراجعه کردند. از جامعه آماری مورد اشاره 45 زوج از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 زوج) و یک گروه کنترل (15 زوج) گمارده شدند. از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1980) استفاده شد. گروه آموزش ازدواج موفق مطابق با پکیج خانبانی (2019) و گروه آموزش نظریه انتخاب مطابق با نظریه انتخاب گلاسر (2000) هر یک طی 5 جلسه 90 دقیقهای و هفتهای یک جلسه تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. دادهها از طریق آزمون خیدو، تحلیل واریانس اندازههای مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار اس پیاساس، نسخه 25 تحلیل شد.یافتهها: نتایج نشان داد، آموزش ازدواج موفق بر بهزیستی روانشناختی زوجهای جوان موثر بود (01/0>P). همچنین بر اساس نتایج، آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان دارای تاثیر معناداری نبود (05/0<P). مقایسه دو روش نشان داد، آموزش ازدواج موفق بر بهزیستی روانشناختی نسبت آموزش نظریه انتخاب موثرتر بود.نتیجهگیری: آموزش ازدواج موفق برای ارتقاء بهزیستی روانشناختی زوجهای جوان، از زمره آموزشهای احتمالی است که میتواند برای زوجهای جوان مد نظر قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینی
,
العدد2,السنة
14
,
تابستان
1398
تنظیم هیجانی فرایندی است که افراد به منظور انطباق و سازگاری خود با محیط، هیجانات خود را تغییر میدهند. یکی از عواملی که با تنظیم هیجانات مرتبط است خودآگاهی است. خودآگاهی، به معنای شناسایی دقیق موقعیت از طریق شناخت و تسلط بر احساسات، اندیشهها، انگیزهها و رفتارهای خود م أکثر
تنظیم هیجانی فرایندی است که افراد به منظور انطباق و سازگاری خود با محیط، هیجانات خود را تغییر میدهند. یکی از عواملی که با تنظیم هیجانات مرتبط است خودآگاهی است. خودآگاهی، به معنای شناسایی دقیق موقعیت از طریق شناخت و تسلط بر احساسات، اندیشهها، انگیزهها و رفتارهای خود میباشد نتایج برخی پژوهشها حکایت از آن دارد که ممکن است نوجوانان بزهکار قادر به کنترل هیجانات خود نبوده و در مهارت خودآگاهی ضعف داشته باشند. با توجه بهاینکه، عدم مهارت در تنظیم هیجانی و خودآگاهی ممکن است با اختلالات روانی از جمله اختلال سلوک و بزهکاری همراه باشد، هدف پژوهش حاضر، مقایسهی تنظیم هیجانی و خودآگاهی در نوجوانان عادی و نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت اصفهان بود. برای این منظور طی یک پژوهش علی- مقایسهای، 130 نفر از نوجوانان بزهکار و 130 نفر از نوجوانان عادی با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و از نظر تنظیم هیجانی و خودآگاهی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که نمرات نوجوانان بزهکار در زمینهی ارزیابی شناختی و خودآگاهی شخصی و عمومی، به طور معناداری از نوجوانان عادی پایینتر بود اما، در زمینهی بازداری بیانی نمرات نوجوانان بزهکار بالاتر از نوجوانان عادی بود. باتوجه به نتاج به دست آمده، این پژوهش از وجود تفاوت در تنظیم هیجانی و خودآگاهی نوجوانان بزهکار و عادی حمایت میکند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications