رهبری و مدیریت آموزشی
,
العدد4,السنة
12
,
پاییز
1397
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر امیددرمانی بر باورهای خودکارآمدی تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی دانشجویان انجام شد.. این پژوهش، یک مطالعه تجربی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابتدا از طریق نمونه گیری تصادفی از 120 دانش أکثر
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر امیددرمانی بر باورهای خودکارآمدی تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی دانشجویان انجام شد.. این پژوهش، یک مطالعه تجربی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابتدا از طریق نمونه گیری تصادفی از 120 دانشجو آزمون های خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان اومن و فرامن (1988)، سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391) و بهزیستی روان شناختی ریف (1989)به عمل آمد. سپس تعداد 30 نفر از جامعه فوق که نمره پایین تری را در این آزمون ها کسب کرده بودند، انتخاب شدند. از این تعداد، 15 نفر برای گروه آزمایش و 15 نفر برای گروه کنترل به صورت جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش روش امیددرمانی اسنایدر را طی هشت جلسه نود دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) دریافت کردند. پس از اتمام جلسات مجدداً آزمون های خودکارآمدی تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و بهزیستی روانشناختی روی دو گروه، اجرا گردید. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره در نرم افزار spss نسخه 24 تجزیه و تحلیل شد .بر اساس نتایج این مطالعه، میانگین نمرات خودکارآمدی تحصیلی (01/0< P، 217/33 = F) ، سرزندگی تحصیلی (01/0< P، 647/71 = F) و بهزیستی روانشناختی (01/0< P، 28/97 = F) در مرحله پس آزمون در گروه آزمایش افزایش معناداری را نشان داد. اما این تغییرات در گروه کنترل معنادار نبود. بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت که آموزش امیددرمانی مبتنی بر رویکرد اسنایدر به شیوه گروهی سبب افزایش خودکارآمدی تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی در دانشجویان می شود. بنابراین توصیه می شود به منظور ارتقای کیفیت زندگی دانشجویان، ارائه خدمات آموزشی و برنامه های ارتقادهنده امید با روش های مناسبی مانند یادگیری بر اساس حل مسأله با مشارکت فعال دانشجو در فرآیند بحث با برنامه ریزی مدون انجام پذیرد.
تفاصيل المقالة
رهبری و مدیریت آموزشی
,
العدد4,السنة
13
,
پاییز
1398
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان مبتنی بر مدل پینتریچ بر تأخیر در رضایتمندی تحصیلی و خودناتوانسازی تحصیلی دانشآموزان دارای اهمالکاری تحصیلی بود که در سال تحصیلی 98-97 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. بدین منظور از طریق نمونهگیری تصادفی أکثر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان مبتنی بر مدل پینتریچ بر تأخیر در رضایتمندی تحصیلی و خودناتوانسازی تحصیلی دانشآموزان دارای اهمالکاری تحصیلی بود که در سال تحصیلی 98-97 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. بدین منظور از طریق نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای و از طریق اجرای پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی و انجام مصاحبه بالینی تعداد 34 نفر برای متغیر اهمالکاری بر اساس بالاترین نمونه انتخاب شدند و به طریق واگذاری تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس گروه آزمایش در شانزده جلسه 90 دقیقهای که توسط درمانگر آموزشدیده اجرا شد، تحت آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان قرار گرفتند. در حالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخلهای قرار نگرفتند. پس از آن از همه آزمودنی-های گروه آزمایش و کنترل پسآزمون به عمل آمد. دادههای به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت..
تفاصيل المقالة
رهبری و مدیریت آموزشی
,
العدد2,السنة
15
,
تابستان
1400
هدف از پژوهش حاضرتبیین مدل بهزیستی مدرسه بر اساس سرزندگی تحصیلی و خودکارآمدی با در نظر گرفتن نقش میانجی تنیدگی تحصیلی در دانش آموزان بود. این پژوهش از لحاظ هدف، توسعه ای و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مدارس متوسطه د أکثر
هدف از پژوهش حاضرتبیین مدل بهزیستی مدرسه بر اساس سرزندگی تحصیلی و خودکارآمدی با در نظر گرفتن نقش میانجی تنیدگی تحصیلی در دانش آموزان بود. این پژوهش از لحاظ هدف، توسعه ای و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مدارس متوسطه دوم شهر سمنان در سال تحصیلی 1398-99 بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 320 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه های بهزیستی مدرسه کونو، الانن، لینتونن و ریمپلا (2002)، سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاد (1391)، تنیدگی تحصیلی سان، دون، هو و ژو (2011)، و خودکارآمدی شرر و همکاران، (1982) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازمدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزاراسمارت PLS استفاده شد. مدل یابی روابط ساختاری میان متغیرهای سرزندگی تحصیلی، خودکارآمدی و تنیدگی تحصیلی با بهزیستی مدرسه به صورت مستقیم و غیر مستقیم برازندگی خوبی نشان داد (0.541.(GOF= سرزندگی تحصیلی علاوه بر تاثیر مستقیم به میزان 0.264، بطور غیر مستقیم و از طریق تنیدگی تحصیلی نیز بر بهزیستی مدرسه به اندازه 0.132 تاثیر داشت. خودکارآمدی علاوه بر تاثیر مستقیم به میزان 0.269، بطور غیر مستقیم و از طریق تنیدگی تحصیلی نیز بر بهزیستی مدرسه به اندازه 0.242 تاثیر داشت. در مجموع متغیرهای سرزندگی تحصیلی و خودکارآمدی با میانجیگری تنییدگی تحصیلی 62.6 درصد از بهزیستی مدرسه را در میان دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر سمنان پیش بینی کرد. نتایج نشان داد که می توان بهزیستی مدرسه را بر اساس سرزندگی تحصیلی و خودکارآمدی با نقش میانجی تنیدگی تحصیلی در دانش آموزان پیش بینی کرد. علاوه بر آن شاخص های برازش مدل پیش بینی بهزیستی مدرسه نیز مناسب بودن مدل ارائه شده را تایید نمود. بنابر این می توان نتیجه گرفت که مدارس جهت رسیدن به بهزیستی باید ابعاد و مولفه های سرزندگی تحصیلی، خودکارآمدی و تنیدگی تحصیلی را در نظر بگیرند.
تفاصيل المقالة
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
العدد4,السنة
14
,
پاییز
1396
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش مؤلفههای تشکیلدهندة برنامه درسی پنهان بر عاطفه دانشجویان نسبت به دانشگاه پیامنور صورت گرفت. مفهوم برنامه درسی پنهان بهویژه نقش آن در عاطفه نسبت به دانشگاه بهندرت برای آموزش از راه دور به کار برده شده است. پرورشکاران آموزش عالی بیشترین ه أکثر
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش مؤلفههای تشکیلدهندة برنامه درسی پنهان بر عاطفه دانشجویان نسبت به دانشگاه پیامنور صورت گرفت. مفهوم برنامه درسی پنهان بهویژه نقش آن در عاطفه نسبت به دانشگاه بهندرت برای آموزش از راه دور به کار برده شده است. پرورشکاران آموزش عالی بیشترین هدفشان در حوزه شناختی و یا روانی - حرکتی است و کمتر به حوزه عاطفی توجه داشتهاند. این در حالی است که بسیاری از فعالیتهای یادگیری متأثر از حوزه عاطفی است. مسئله اصلی این پژوهش آن است که نقش برنامه درسی پنهان در ایجاد برنامه درسی پنهان چیست؟ روش پژوهش از نوع آمیخته (کیفی و کمی) و بهصورت مطالعه موردی بود. برای انتخاب جامعه آماری و نمونه مورد بررسی با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند از میان مراکز مختلف، مرکز سمنان انتخاب شد. حجم نمونه برای مشاهده 15 کلاس درس بود و مصاحبه با روش سؤالات باز استانداردشده، 48 دانشجو و مصاحبه از نوع گفتوگوهای غیررسمی، تعداد دانشجویان از پیش تعیین شده نبود. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: 1- پرسشنامة محقق ساخته عاطفه نسبت به دانشگاه 2- فرمهای درجهبندیشده محقق ساخته مشاهدهسنج و روش واقعهنگاری 3- مصاحبه با روش سؤالات باز استانداردشده و روش گفتوگوهای غیررسمی. طول مدت مشاهده 2 ترم تحصیلی بود. بهمنظور تجزیهوتحلیل اطلاعات در بخش کمّی از تحلیل اندازهگیری مکرر، آزمون تعقیبی شفه، ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ضریب همبستگی چندگانه بین مؤلفههای برنامه درسی پنهان و عاطفه نسبت به دانشگاه، برابر با 621/0 بود که در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار نبود. ضریب تبیین نیز برابر با 385/0 بود. بدین ترتیب مشخص شد که 5/38 درصد عاطفه نسبت به دانشگاه، تحت تأثیر مؤلفههای تشکیلدهنده برنامه درسی پنهان قرار دارد؛ یعنی ابعاد برنامه درسی پنهان توان پیشبینی عاطفه دانشجویان نسبت به دانشگاه را دارند.
تفاصيل المقالة
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر شناخت درمانی گروهی با رویکرد عرفانی بر کاهش کمال گرایی منفی و افزایش خود کارآمدی دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز سمنان انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. بر اساس نمونه گیری هدفمند، 60 نفر از دانشجویان دانشگ أکثر
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر شناخت درمانی گروهی با رویکرد عرفانی بر کاهش کمال گرایی منفی و افزایش خود کارآمدی دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز سمنان انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. بر اساس نمونه گیری هدفمند، 60 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز سمنان انتخاب و در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل با انتساب تصادفی جای گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس خودکارآمدی شرر (1982) و مقیاس کمال گرایی تری- شورت و همکاران (1995) بود که دانشجویان به این دو پرسشنامه در دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون باسخ دادند. گروه آزمایشی تحت 12جلسه نود دقیقهای شناخت درمانی گروهی با رویکرد عرفانی قرار گرفتند. تجزیه تحلیل دادهها با استفاده از آزمون کوواریانس انجام گرفت. نتایج نشان داد که میزان کمال گرایی منفی گروهی که آموزش را دریافت کردند نسبت به گروه کنترل کمتر و خودکارآمدی گروهی که آموزش دریافت کردند نسبت به گروهی که این آموزش را دریافت نکرده بودند بیشتر بود. به عبارت دیگر، افراد دارای کمال گرایی منفی از افکار کمال گرایانه خود به عنوان شیوهای برای رهایی از اضطراب استفاده می کنند و تمایل دارند همه امور در کنترل آنها باشند وقتی این افراد تحت آموزش شناخت درمانی گروهی عرفانی قرار می گیرند راه های دیگری برای کاهش اضطراب خود پیدا کرده و باورشان نسبت به کنترل تمام رویدادها تغییر میکند. همچنین مشخص شد که خودکارآمدی توان سازندهای است که به وسیله آموزش مهارتهای شناختی با رویکرد عرفانی میتواند به گونهای اثر بخش ساماندهی شود.
تفاصيل المقالة
مقدمه و هدف: تعامل انسان با طبیعت بخش عمده زیست انسانی است که به دلیل آسیب های جدی در این حوزه نیازمند تجدیدنظر و ارائه رویکردهای مؤثری است که این تعامل را به شکلی پایدارتر و معنادارتر ترسیم کند. یکی از این رویکردهای مؤثر، نگرش عرفانی مولانا در دیوان کبیر است که بر جایگ أکثر
مقدمه و هدف: تعامل انسان با طبیعت بخش عمده زیست انسانی است که به دلیل آسیب های جدی در این حوزه نیازمند تجدیدنظر و ارائه رویکردهای مؤثری است که این تعامل را به شکلی پایدارتر و معنادارتر ترسیم کند. یکی از این رویکردهای مؤثر، نگرش عرفانی مولانا در دیوان کبیر است که بر جایگاه ویژه انسان در عالم و پیوند با آن تأکید دارد. رویکرد مؤثر دیگر، رویکرد روان شناختی به طبیعت است. هدف این مطالعه بررسی طبیعت از دیدگاه روان شناختی و نگاه عرفانی مولوی در دیوان کبیر بود.
نتیجه گیری: استفاده از طبیعت در مراکز درمانی، ادارات دولتی و بخش های خصوصی به عنوان راهکاری مؤثر جهت کاهش تنش های شغلی و محیطی و ارتقاء و رضایت شغلی قلمداد می شود. طبیعت درمانی نیز به عنوان یکی از درمان های مؤثر در اختلالات مهارت های ارتباطی مانند اتیسم، اختلالات اضطرابی، استرس، کاهش توجه و تمرکز مانند اختلال بیش فعالی، کم توجهی، تکانش گری می باشد. همچنین در جهان بینی عرفانی مولانا، انسان باید طبیعت را در باطن، همانند خود تجلی اسماء و صفات گوناگون الهی دانسته و در مقام خلیفه الهی، نگهبان آن باشد. درنتیجه با درک درست جایگاه ویژه انسان و شناخت ویژگی های انسان و طبیعت، چگونگی ارتباط همدلانه وی با طبیعت از دیدگاه مولانا در دیوان کبیر آشکار شد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications