مطالعات اسلامی ایرانی خانواده
,
العدد11,السنة
4
,
بهار
1403
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش شناختی رفتاری معنوی بر امیدواری فرزندان پرورشیافته در خانوادههای با طلاق عاطفی انجام گرفته است؛ روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر ۱۵_۱۸ سال بود که خانواده با طلاق ع أکثر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش شناختی رفتاری معنوی بر امیدواری فرزندان پرورشیافته در خانوادههای با طلاق عاطفی انجام گرفته است؛ روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر ۱۵_۱۸ سال بود که خانواده با طلاق عاطفی دارند؛ که با روش نمونهگیری در دسترس 30 شرکتکننده که ملاکهای ورود و خروج در این پژوهش را داشتهاند، انتخاب و به صورت تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه پرسشنامه امید اسنایدر و پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن بود. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه و هر جلسه به مدت 45 دقیقه تحت آموزش شناختی رفتاری معنوی قرار گرفتند و گروه کنترل در این مدت در لیست انتظار بودند و هیچ آموزشی را دریافت نکردند. نتایج با روش تحلیل کوواریانس بررسی شد نتایج بیانگر تاثیر آموزش شناختی رفتاری معنوی بر امیدواری و مولفههای آن (تفکر عامل، تفکر گذرگاه، تفکر کل) در فرزندان پرورشیافته در خانوادههای با طلاق عاطفی بود. (05/0 p≤). در مجموع بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان آموزش شناختی رفتاری معنوی را برای افزایش امیدواری فرزندان طلاق عاطفی مورد تاکید قرار داد.
تفاصيل المقالة
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده
,
العدد1,السنة
3
,
بهار
1402
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسهی بهزیستی مذهبی-معنوی، شخصیت تاریک و اضطراب والدگری در مادران با و بدون فرزند مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری انجام شده است. روش: طرح پژوهش علّی-مقایسهای و جامعهی آماری شامل مادران با و بدون فرزند مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری که فرزندان أکثر
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسهی بهزیستی مذهبی-معنوی، شخصیت تاریک و اضطراب والدگری در مادران با و بدون فرزند مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری انجام شده است. روش: طرح پژوهش علّی-مقایسهای و جامعهی آماری شامل مادران با و بدون فرزند مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری که فرزندان در گروه سنی 7 تا 16 سال شهر اصفهان در سال 1399 بود. نمونهای به تعداد 100 نفر (50 نفر مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری و 50 نفر مادران بدون فرزند مبتلا به اختلال وسواسی-جبری) به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامههای وسواس مادزلی (1977) (برای انتخاب گروه نمونه)، جهتگیری مذهبی-معنوی آلپورت (1968)، پرسشنامه شخصیت تاریک جوناسون و وبستر (2010) و پرسشنامه سنجش استرس والدگری آبیدین (1990) بود. دادهها با استفاده از SPSS-24 و آزمون تی مستقل تحلیل شدند. نتایج: نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که در متغیرهای بهزیستی مذهبی-معنوی و شخصیت تاریک و مؤلفههای آنها، مادران بدون فرزند مبتلا به اختلال وسواسی-جبری بهصورت معناداری نمرات بالاتری نسبت به مادران دارای فرزندان با اختلال وسواسی-اجباری کسب کردهاند. در نتیجهی دیگری میتوان اینطور بیان کرد که در اضطراب والدگری و مؤلفههای آن، مادران دارای فرزندان با اختلال وسواسی-اجباری بهصورت معناداری نمرات بالاتری نسبت به مادران بدون فرزند مبتلا به اختلال وسواسی-جبری کسب کردهاند. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش در تبیین مکانیسمهای روانشناختی والدین دارای فرزند مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری مؤثر بوده و میتواند به درمانگران و پژوهشگران کمک کند.
تفاصيل المقالة
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش سرزندگی تحصیلی بر موفقیت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان دختر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانشآموزان دختر پایه سوم دوره اول متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 95-1394 بودند. در یک طرح نیمه آزمایشی 40 دانشآموز به روش أکثر
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش سرزندگی تحصیلی بر موفقیت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان دختر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانشآموزان دختر پایه سوم دوره اول متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 95-1394 بودند. در یک طرح نیمه آزمایشی 40 دانشآموز به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه 70 دقیقهای (دو جلسه در هفته) با روش سرزندگی تحصیلی آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. هر دو گروه پرسشنامههای موفقیت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی را به عنوان پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تکمیل کردند. دادهها به روش تحلیل واریانس با طرح اندازهگیری مکرر و با کمک نرمافزار SPSS-21 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد در مراحل پسآزمون و پیگیری بین گروههای آزمایش و کنترل در متغیرهای موفقیت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان دختر تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر آموزش سرزندگی تحصیلی در مراحل پسآزمون و پیگیری باعث افزایش معنادار موفقیت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان دختر شد (01/0>P).
تفاصيل المقالة
شیفتگی زمانی رخ میدهد که افراد به تکالیف یا فعالیتهای کنترلپذیر اما چالشانگیزی اشتغال یابند که مستلزم داشتن مهارت قابل ملاحظه است و با انگیزه درونی همراه است (سیکزنت میهالی، ۱۹۹۰). هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی (پایایی و روایی) مقیاس شیفتگی فرم کوتاه ما أکثر
شیفتگی زمانی رخ میدهد که افراد به تکالیف یا فعالیتهای کنترلپذیر اما چالشانگیزی اشتغال یابند که مستلزم داشتن مهارت قابل ملاحظه است و با انگیزه درونی همراه است (سیکزنت میهالی، ۱۹۹۰). هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی (پایایی و روایی) مقیاس شیفتگی فرم کوتاه مارتین و جکسون (2008) در حوزه تحصیلی است. طرح تحقیق از نوع توصیفی مقطعی است که تعداد 291 نفر دانشجوی دانشگاه فرهنگیان خراسان جنوبی به صورت داوطلب در آن مشارکت نمودهاند. نسخه فارسی مقیاس به روش ترجمه و ترجمه وارونه تنظیم شده است. پایایی مقیاس با استفاده از روش همسانی درونی و دونیمه کردن آزمون و اعتبار سازه به وسیله همبستگی با مقیاس انگیزش تحصیلی (ابعاد انگیزش درونی و بیانگیزگی) محاسبه شده است. در تحلیل انجام شده، ضریب همسانی درونی کل مقیاس بر حسب آلفای کرونباخ 85/0 و ضریب گاتمن برای ارزیابی پایایی تنصیفی 82/0 به دست آمد. همبستگی مثبت این مقیاس با انگیزش درونی 83/0 حاکی از روایی همگرا و همبستگی آن با بیانگیزگی 85/0- حاکی از روایی واگرای آزمون است. تحلیل عامل تأییدی ساختار تک عاملی را تأیید نمود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که نسخه فارسی مقیاس شیفتگی در حوزه تحصیلی از روایی و پایایی خوبی برخوردار است و از مقیاس مذکور میتوان در بررسی شیفتگی تحصیلی دانشجویان در موقعیتهای یاددهی- یادگیری استفاده کرد.
تفاصيل المقالة
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی
,
العدد5,السنة
13
,
زمستان
1395
چکیده این پژوهش به منظور شناخت تحول هیجانی کودکان مبتلا به طیف درخودماندگی بر اساس مدل تحولی مبتنی بر تفاوتهای فردی انجام شد. بدین منظور 30 کودک مبتلا به طیف درخودماندگی از سه مرکز درخودماندگی به شیوه نمونهبرداری غیرتصادفی و 30 کودک عادی به شیوه تصادفی در تهران انتخاب أکثر
چکیده این پژوهش به منظور شناخت تحول هیجانی کودکان مبتلا به طیف درخودماندگی بر اساس مدل تحولی مبتنی بر تفاوتهای فردی انجام شد. بدین منظور 30 کودک مبتلا به طیف درخودماندگی از سه مرکز درخودماندگی به شیوه نمونهبرداری غیرتصادفی و 30 کودک عادی به شیوه تصادفی در تهران انتخاب شدند و در نهایت برای مقایسه تحول هیجانی دو گروه، به مادران آنها پرسشنامه تحول هیجانی کارکردی (گریناسپن، 2001) داده شد. والدین دو گروه از نظر وضعیت اقتصادی، سنی و تحصیلات همتا شدند. یافتهها نشان داد تحول هیجانی کودکان عادی و درخودمانده در سنین پایینتر (5/3 -0 سالگی) در هر شش مرحله تحول هیجانی یعنی خودنظمجویی و علاقه به دنیا، صمیمیت، ارتباط دو جانبه، ارتباط پیچیده، باورهای هیجانی، تفکر هیجانی و منطقی تفاوت معنادار با یکدیگر دارد، اما در سن کنونی، در چهار مرحله اول تحول هیجانی تفاوت معنادار بین دو گروه مشاهده نشد، فقط در مهارت های پنجم و ششم، کودکان عادی تحول هیجانی بالاتری از کودکان مبتلا به درخودماندگی داشتند. پایین تر بودن تحول هیجانی در کودکان مبتلا به درخودماندگی در مراحل پنجم و ششم، ممکن است به دلیل نارسایی پردازش حسی، زبانی و بینایی درخودمانده ها باشد.
تفاصيل المقالة
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی
,
العدد1,السنة
13
,
بهار
1396
این پژوهش با هدف مقایسه تحمل درماندگی و ترس از مسخرهشدن در همشیرهای کودکان با و بدون اختلال طیف درخودماندگی انجام شد. جامعه آماری شامل کل همشیرهای کودکان با و بدون اختلال طیف درخودماندگی شهر اصفهان بود. نمونه مورد بررسی شامل 29 نفر از همشیرهای کودکان با اختلال درخودمان أکثر
این پژوهش با هدف مقایسه تحمل درماندگی و ترس از مسخرهشدن در همشیرهای کودکان با و بدون اختلال طیف درخودماندگی انجام شد. جامعه آماری شامل کل همشیرهای کودکان با و بدون اختلال طیف درخودماندگی شهر اصفهان بود. نمونه مورد بررسی شامل 29 نفر از همشیرهای کودکان با اختلال درخودماندگی (19پسر،10دختر) و 29 نفر از همشیرهای کودکان بدون این اختلال (19 پسر، 10 دختر) بود که بهصورت نمونهبرداری در دسترس انتخاب و همتاسازی شدند. ابزار این پژوهش مقیاس تحمل درماندگی (DTS؛ سیمون و گاهر، 2005) و مقیاس ترس از مسخرهشدن (FBLS؛ راج و پرویر، 2009) بود. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد تفاوت میانگین نمرههای تحمل (001/0>P)، ارزیابی (018/0>P) و تنظیم (001/0>P) و ترس از مسخره شدن (034/0>P) در همشیرهای کودکان با و بدون اختلال طیف درخودماندگی معنادارست. این نتایج لزوم استفاده از برنامههای پیشگیری و مداخله برای جلوگیری از بروز آسیبهای روانشناختی بلندمدت را نشان میدهد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications