هدف تحقیق حاضر شناسایی چالشهای توسعه اجتماعی در استان آذربایجانشرقی میباشد .روش تحقیق حاضر کیفی بوده و از رویکرد نظریه زمینهای به عنوان روش عملیاتی پژوهش استفاده شده است . به منظور جمعآوری دادههای مورد نیاز از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است .برای این نفر از متخصصان و شهروندان استان آذربایجانشرقی مصاحبه انجام شد. یافتههای تحقیق 22 کار، با حاکی از این است که چالشهای شناسایی شده در استان بر گیرنده مقولههای چالشهای ساختاری (با چالشهای فرهنگی، ،) زیرمقولههای تمرکزگرایی در تصمیمگیریهای استانی و ضعف در تخصیص بودجه اجتماعی (با زیرمقولههای خلاء مشارکتی و شکاف دانش )و چالشهای مدیریتی (با زیرمقولههای انتصابهای نادرست، به کارگیری یافتههای آمایش سرزمین، مدیریت ضعیف گذارها )و در نهایت چالش- های عاملیتمحور (با زیرمقولههای فردگرایی و عدم مشارکت گروهی، برخورداری از شخصیت اقتدار- طلب، تنگ نظری در تعاملات اجتماعی، عدم احساس تعلق شهری) میباشند .در مقاله حاضر، هسته میباشد. این مفهوم انعکاس مسائل و چالشهای »مدیریت توسعه اجتماعی« مرکزی به دست آمده مدیریتی گزارش شده در فرایند توسعه در حوزههای مختلف استان است. تفاصيل المقالة