فهرس المقالات سید مصطفی صادقی


  • المقاله

    1 - اثر مدیریت آبیاری و کود فسفر بر عملکرد و برخی صفات زراعی دو رقم برنج
    حفاظت منابع آب و خاک (علمی - پژوهشی) , العدد 46 , السنة 12 , زمستان 1402
    زمینه و هدف: یکی از راهکارهای کاهش مصرف کودهای شیمیایی و افزایش پایداری در کشت برنج، استفاده درست از آب آبیاری و ارقام مورد کشت می باشد. این پژوهش با هدف اثر مدیریت آبیاری و سطوح مختلف کود فسفر بر عملکرد و برخی صفات زراعی برنج در دو رقم هاشمی و گیلانه در استان گیلان انج أکثر
    زمینه و هدف: یکی از راهکارهای کاهش مصرف کودهای شیمیایی و افزایش پایداری در کشت برنج، استفاده درست از آب آبیاری و ارقام مورد کشت می باشد. این پژوهش با هدف اثر مدیریت آبیاری و سطوح مختلف کود فسفر بر عملکرد و برخی صفات زراعی برنج در دو رقم هاشمی و گیلانه در استان گیلان انجام شد.روش پژوهش: این آزمایش به صورت کرت های دوبارخرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در طی سال های 1396 و 1397 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان واقع در روستای کته شال (در محدوده عرض جغرافیایی ´12°37 شمالی و طول جغرافیایی ´01°50 شرقی با ارتفاع متوسط 2/34 متر از سطح دریا) اجرا شد. تیمارهای مورد مطالعه در این تحقیق شامل رقم (برنج هاشمی و گیلانه) به عنوان عامل اصلی، فواصل آبیاری (غرقاب پیوسته، و متناوب با فاصله 5 و 10 روز) به عنوان عامل فرعی و میزان کود شیمیایی فسفر از نوع سوپرفسفات تریپل (50، 75 و 100 کیلوگرم در هکتار) به عنوان عامل فرعی- فرعی بود.یافته ها: یافته نشان داد که اثرات ساده عوامل و اثرات متقابل دو و سه عاملی آن ها بر عملکرد شلتوک و آب نسبی برگ در سطح ١ درصد و بر شاخص کلروفیل در سطح 5 درصد معنی دار بود. مطابق اثر متقابل مدیریت آبیاری و کود مصرفی و رقم، بیشترین عملکرد شلتوک در سال اول، در رقم گیلانه و در فواصل آبیاری 5 روز و در سطوح کودی 50 و 100 کیلوگرم فسفر در هکتار به ترتیب 5362 و 5104 کیلوگرم در هکتار بود و در سال دوم، در رقم گیلانه و در فواصل آبیاری 5 روز در سطوح کودی 50 و 100 کیلوگرم فسفر در هکتار به ترتیب با میانگین 5355 و 5104 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. بیشترین آب نسبی برگ در سال اول در رقم گیلانه و در فواصل آبیاری 5 روز با مصرف کودی 50 کیلوگرم فسفر در هکتار با میانگین 64/0 و در سال دوم، در رقم گیلانه و فواصل آبیاری 5 روز با سطوح کودی 100 کیلوگرم فسفر در هکتار با میانگین 66/0 بود. بر اساس اثر متقابل مدیریت آبیاری، کود مصرفی و رقم، بیشترین کلروفیل متر در سال 96، در رقم گیلانه و در مدیریت 5 روز و در سطوح کودی 50 کیلوگرم فسفر در هکتار با میانگین 7/41 بود. در سال 97، بیشترین کلروفیل متر در رقم هاشمی و مدیریت غرقاب و با مصرف 50 کیلوگرم کود فسفر، با میانگین7/40 به دست آمد. بیشترین شاخص سطح برگ در سال 96 و 97، در رقم گیلانه و در مدیریت آبیاری 5 روز با مصرف کودی 75 کیلوگرم فسفر در هکتار به ترتیب با میانگین 2/4 و 4/4 مشاهده شده است.نتایج: اثر متقابل آبیاری، کود و رقم در سال های مورد مطالعه نشان داد که در هر دو رقم گیلانه و هاشمی، بیشترین عملکرد شلتوک در سطوح کودی 50 و 100 کیلوگرم فسفر در هکتار بود. براساس نتایج و با ملاک قرار دادن عملکرد شلتوک، استفاده از رقم گیلانه با فواصل آبیاری 5 روز و سطوح کودی 50 و 100 کیلوگرم فسفر در هکتار به عنوان مناسب ترین شرایط برای منطقه مورد مطالعه پیشنهاد می شود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی مدیریت آبیاری در مراحل مختلف رشد بر عملکرد و اجزای عملکرد عدس تحت سطوح مختلف نانو کلات آهن در منطقه دیلمان
    حفاظت منابع آب و خاک (علمی - پژوهشی) , العدد 48 , السنة 12 , تابستان 1402
    زمینه و هدف: اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﺼﺮف آب در کشاورزی باعث شده است که مدیریت های آبیاری در ﺳﺎل های اﺧﯿﺮ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ کارشناسان و پژوهشگران قرار گیرد. آب یکی از مهم ترین ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺤﺪودﮐﻨﻨﺪه تولید عدس ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. اﻓﺰاﯾﺶ ﺑﻬﺮه وری ﻣﺼﺮف آب از ﻃﺮﯾﻖ اﻋﻤﺎل روشﻫﺎی ﮐﻢآﺑﯿﺎری ﯾﮑﯽ از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت مهم در تولید ا أکثر
    زمینه و هدف: اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﺼﺮف آب در کشاورزی باعث شده است که مدیریت های آبیاری در ﺳﺎل های اﺧﯿﺮ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ کارشناسان و پژوهشگران قرار گیرد. آب یکی از مهم ترین ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺤﺪودﮐﻨﻨﺪه تولید عدس ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. اﻓﺰاﯾﺶ ﺑﻬﺮه وری ﻣﺼﺮف آب از ﻃﺮﯾﻖ اﻋﻤﺎل روشﻫﺎی ﮐﻢآﺑﯿﺎری ﯾﮑﯽ از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت مهم در تولید این محصول اﺳﺖ. ﯾﮑﯽ از ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﻣﻬﻢ در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰی زراﻋﯽ شناسایی نیازهای ﺗﻐﺬﯾﻪ ای در ﮔﯿﺎه اﺳﺖ. آﻫﻦ ﯾﮑﯽ از ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺿﺮوری ﮐﻢ ﻣﺼﺮف و ﮐﻢ ﺗﺤﺮک اﺳﺖ که ﮔﯿﺎﻫﺎن در ﺑﯿﻦ رﯾﺰ ﻣﻐﺬیﻫﺎ، ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﻧﯿﺎز را ﺑﻪ آن دارﻧﺪ. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی مدیریت آبیاری و نانو کلات آهن بر عملکرد و اجزای عملکرد عدس در استان گیلان انجام گرفت.روش پژوهش: آزمایش حاضر به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار در منطقه دیلمان (استان گیلان) انجام شد. عامل اصلی شامل چهار سطح بدون آبیاری (دیم)، آبیاری در مرحله گلدهی، آبیاری در مرحله غلاف دهی و آبیاری در مرحله گلدهی و غلاف‌دهی (کامل) و عامل فرعی شامل کود محلول‌پاشی نانو کلات آهن در زمان گلدهی، زمان غلاف دهی، هنگام گلدهی و غلاف‌دهی و مرحله قبل از رسیدگی در نظر گرفته شد.یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که اثر مدیریت آبیاری و اثر نانوکلات بر عملکرد دانه و بیولوژیک در سطح یک درصد معنی دار بود. در اثر مدیریت آبیاری، بیشترین عملکرد دانه و بیولوژیک در شرایط آبیاری در مرحله گلدهی و غلاف‌دهی به ترتیب با میانگین 1457 و 4380 کیلوگرم در هکتار مشاهده شد. در سطوح مختلف کود نانوکلات آهن، در مرحله گلدهی و غلاف‌دهی و کوددهی در مرحله قبل از رسیدگی، بیشترین عملکرد دانه به ترتیب با میانگین 2/834 و 7/861 کیلوگرم در هکتار و حداکثر عملکرد بیولوژیک به ترتیب با میانگین 4/3317 و 6/3228 کیلوگرم در هکتار بود.نتایج: با آﺑﻴﺎری کامل، تعداد شاخه اصلی، تعداد غلاف پُر در بوته، عملکرد بیولوژیک و دانه افزایش داشت و ﻣﺤﻠﻮل ﭘﺎﺷﯽ ﮐﻮد ﻧﺎﻧﻮ ﮐﻼت آﻫﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﻬﺒﻮد تعداد گره در ساقه، تعداد غلاف پُر در بوته و اﻓﺰاﯾﺶ عملکرد بیولوژیک گردید. از این رو، آبیاری کامل و مصرف کود نانو کلات آهن در مرحله گلدهی و غلاف‌دهی برای گیاه عدس رقم محلی در منطقه مورد مطالعه توصیه می شود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - بررسی اثرات زیست‌محیطی چهار رقم ذرت بر مبنای میزان مصرف کود نیتروژن با استفاده از ارزیابی چرخه حیات (LCA)
    علوم و تکنولوژی محیط زیست , العدد 6 , السنة 22 , تابستان 1399
    زمینه و هدف: مصرف کودهای شیمیایی اثرات منفی زیادی بر محیط زیست تحمیل می کنند. لذا به منظور ارزیابی بررسی اثرات زیست محیطی چهار رقم ذرت بر مبنای مصرف کود نیتروژن تحقیقی با استفاده از روش ارزیابی چرخه حیات در منطقه لاهیجان انجام گرفت. روش بررسی: بدین منظور، آزمایش مزرعه ا أکثر
    زمینه و هدف: مصرف کودهای شیمیایی اثرات منفی زیادی بر محیط زیست تحمیل می کنند. لذا به منظور ارزیابی بررسی اثرات زیست محیطی چهار رقم ذرت بر مبنای مصرف کود نیتروژن تحقیقی با استفاده از روش ارزیابی چرخه حیات در منطقه لاهیجان انجام گرفت. روش بررسی: بدین منظور، آزمایش مزرعه ای به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل سطوح مختلف کود نیتروژن (300، 400 و 500 کیلوگرم اوره در هکتار) به عنوان عامل اصلی و چهار رقم ذرت (KSC 647، KSC 700، KSC 704 و Local) به عنوان عامل فرعی بودند. در این مطالعه، شش گروه تأثیر گرمایش جهانی، اسیدیته، اوتریفیکاسیون خشکی، تخلیه منابع فسیلی، تخلیه منابع فسفات و تخلیه منابع پتاسیم بررسی شدند. اثرات در قالب واحد عملکردی تولید یک تن ذرت مطالعه شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که بالاترین شاخص زیست محیطی (53/1) و شاخص تخلیه منابع (11/1) در تولید یک تن ذرت رقم محلی با مصرف 500 کیلوگرم کود اوره در هکتار به‌دست آمد. کم ترین مقدار شاخص زیست محیطی (39/0) و شاخص تخلیه منابع (45/0) نیز در تیمار مصرف 300 کیلوگرم کود اوره در تولید یک تن رقم KSC 647 مشاهده شد. بحث و نتیجه گیری: در این مطالعه هرچند بین تیمارهای مختلف نیتروژن تفاوتی از لحاظ عملکرد ذرت وجود نداشت، اما انتخاب رقم برتر (KSC 647) از لحاظ عملکرد با کاهش مصرف نیتروژن باعث کاهش آسیب به محیط زیست شد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - تأثیر روش پخت و زمان خیساندن بر غلظت فلزات سنگین (سرب، کادمیوم، نیکل و کروم) در برنج
    بهداشت مواد غذایی , العدد 5 , السنة 10 , زمستان 1399
    برنج یکی از پرمصرف‌ترین غلات در جهان است. به‌همین دلیل بررسی میزان آلودگی آن به آلاینده‌های غذایی از جمله فلزات سنگین باید مورد توجه قرار گیرد. هدف از انجام این مطالعه در مرحله اول، تعیین میزان آلودگی به فلزات سنگین در نمونه‌های برنج رقم هاشمی برداشت‌شده به‌صورت تصادفی أکثر
    برنج یکی از پرمصرف‌ترین غلات در جهان است. به‌همین دلیل بررسی میزان آلودگی آن به آلاینده‌های غذایی از جمله فلزات سنگین باید مورد توجه قرار گیرد. هدف از انجام این مطالعه در مرحله اول، تعیین میزان آلودگی به فلزات سنگین در نمونه‌های برنج رقم هاشمی برداشت‌شده به‌صورت تصادفی از سه منطقه ماسال، شاندرمن و صومعه‌سرا در غرب استان گیلان بود. در مرحله دوم تأثیر شرایط عمل‌آوری بر برنج استحصالی از منطقه آلوده، شامل دو عامل مدت‌زمان خیساندن برنج قبل از پخت و نحوه پخت (کته و آبکش) بر تغییرات فلزات سنگین (سرب، کادمیوم، کروم و نیکل) در برنج مصرفی مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از اعمال مراحل آماده‌سازی و هضم، با به‌کارگیری دستگاه طیف‌سنجی جرمی پلاسمایی القایی (ICP-MS) غلظت فلزات سنگین اندازه‌گیری گردید. نتایج نشان داد که غلظت‌های کروم و نیکل در برنج برداشت ‌شده از منطقه شاندرمن به‌ترتیب با1/2 و ppm 35/1، اختلاف معنی‌داری را با دو منطقه دیگر و مقدار استاندارد داشت. طبق نتایج، شستشو و خیساندن برنج به نحو چشمگیری در کاهش محتوای فلزات سنگین مؤثر بود. همچنین پخت برنج به روش آبکش در مقایسه با روش کته در کاهش غلظت فلزات سنگین کارآمدتر عمل نمود. با توجه به تفاوت تأثیر تیمارهای خیساندن و روش‌های پخت مختلف در کاهش غلظت فلزات، به‌کارگیری تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - اثرات رژیم‌های آبیاری، کودهای زیستی و شیمیایی نیتروژنه بر عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیک دو رقم هاشمی و گیلانه برنج
    فیزیولوژی محیطی گیاهی , العدد 73 , السنة 19 , بهار 1403
    به‌منظور ارزیابی اثرات رژیم‌های آبیاری و کودهای زیستی و شیمیایی نیتروژن بر عملکرد دانه (شلتوک) و برخی صفات فیزیولوژیک، آزمایشی به صورت کرت‌های دوبار خرد شده در قالب طرح بلوک‌های‌ کامل تصادفی با سه تکرار در سال‌های1396 و 1397 در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات برنج کشور (رش أکثر
    به‌منظور ارزیابی اثرات رژیم‌های آبیاری و کودهای زیستی و شیمیایی نیتروژن بر عملکرد دانه (شلتوک) و برخی صفات فیزیولوژیک، آزمایشی به صورت کرت‌های دوبار خرد شده در قالب طرح بلوک‌های‌ کامل تصادفی با سه تکرار در سال‌های1396 و 1397 در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) اجرا گردید. عوامل آزمایشی شامل رژیم آبیاری در سه سطح بدون تنش (غرقاب دائم) و فواصل آبیاری 10 روز و 15 روز یکبار به عنوان عامل اصلی، کود در سه سطح تلقیح ریشه نشاء با کود زیستی، تلقیح ریشه نشاء با کود زیستی + 50 درصد کود شیمیایی تأمین کننده نیتروژن مورد نیاز گیاه (تیمار ترکیبی) و 100 درصد کود شیمیایی تأمین کننده نیتروژن مورد نیاز گیاه به‌عنوان عامل فرعی و رقم برنج در دو سطح هاشمی و گیلانه به‌عنوان عامل فرعی فرعی بودند. بیش‌ترین عملکرد دانه در سال اول (14/4 تن در هکتار) و دوم (99/3 تن در هکتار) در تیمار 100 درصد کود شیمیایی تأمین کننده نیتروژن مورد نیاز گیاه، شرایط غرقاب و رقم گیلانه ثبت شد که با تیمار تلقیح ریشه نشاء با کود زیستی + 50 درصد کود شیمیایی تأمین کننده نیتروژن مورد نیاز گیاه (تیمار ترکیبی) در سال اول (93/3 تن در هکتار) و دوم (85/3 تن در هکتار) در یک گروه آماری قرار داشتند. مصرف کود زیستی در کنار کودهای شیمیایی نیتروژن، توانست علاوه بر تولید محصول کافی و بهبود کارایی جذب نیتروژن، مصرف کود شیمیایی نیتروژن را به میزان 50 درصد کاهش دهد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    6 - تاثیر سطوح کود سولفات پتاسیم و فاصله ردیف کشت بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا (پاچ باقلا) در باغ کف بر شده چای
    اکوفیزیولوژی گیاهی , العدد 1 , السنة 12 , بهار 1399
    استفاده بهینه از باغات چای در زمان کف‌بر شدن یکی از نیازهای باغداران چای استان گیلان است. یکی از راهکارها، کشت بقولات در بین ردیف‌های بوته‌های چای کف‌بر شده است. لذابه‌منظور بررسی اثر سطوح مختلف کود سولفات پتاسیم و فاصله‌ ردیف‌های کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا در أکثر
    استفاده بهینه از باغات چای در زمان کف‌بر شدن یکی از نیازهای باغداران چای استان گیلان است. یکی از راهکارها، کشت بقولات در بین ردیف‌های بوته‌های چای کف‌بر شده است. لذابه‌منظور بررسی اثر سطوح مختلف کود سولفات پتاسیم و فاصله‌ ردیف‌های کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیا در باغ کف‌بر شده چای، آزمایشی در سال 1394 در منطقه املش استان گیلان انجام گرفت. آزمایش بصورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی شامل 4 فاصله کشت (20×20،20×30، 20×40 و20×50 سانتی‌متر) و فاکتور فرعی شامل 3 سطح سولفات پتاسیم (0، 75 و 150 کیلوگرم در هکتار) بودند. بالاترین تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن 100 دانه، تعداد دانه در بوته، عملکرد‌ دانه، بیولوژیک، کاه و کلش و غلاف، شاخص برداشت، ارتفاع بوته و تعداد شاخه فرعی با کاربرد 75 کیلوگرم سولفات پتاسیم در هکتار حاصل شد. در این آزمایش تاثیر فاصله کشت بر تعداد غلاف در بوته، وزن 100 دانه، تعداد دانه در بوته، عملکرد‌ دانه و بیولوژیک، عملکرد غلاف و تعداد شاخه فرعی معنی‌دار بود. فاصله کشت 30×20 بالاترین تعداد غلاف در بوته، وزن 100 دانه، تعداد دانه در بوته و تعداد شاخه فرعی را داشت. بالاترین عملکرد‌ دانه، بیولوژیک‌ و غلاف با فاصله کشت 20×20 و 20×30 وجود داشت. همچنین تعداد غلاف در بوته، وزن 100 دانه، تعداد دانه در بوته، عملکرد دانه و بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد غلاف، ارتفاع بوته و تعداد شاخه فرعی تحت‌تاثیر برهمکنش سطوح سولفات پتاسیم و فاصله کاشت معنی‌دار بود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    7 - Evaluating the Yield, Fatty Acid Composition, and the Seed Micronutrients Content in Peanut Cultivars under the Influence of Various Rates of Sulfur and Zinc Application
    Journal of Nuts , العدد 4 , السنة 13 , تابستان 2022
    To investigate the effect of sulfur (S) and zinc (Zn) fertilizers on yield, fatty acid composition, and micronutrients of two peanut cultivars, a factorial experiment in a randomized complete block design with three replications was conducted in a farm in Guilan provinc أکثر
    To investigate the effect of sulfur (S) and zinc (Zn) fertilizers on yield, fatty acid composition, and micronutrients of two peanut cultivars, a factorial experiment in a randomized complete block design with three replications was conducted in a farm in Guilan province, Astana Ashrafieh city in 2019 and 2020. The effects of S and Zn on peanut seed yield, fatty acids, and micronutrients were significant at the 1% level. The simultaneous application of Zn foliar application at a rate of 2 per thousand and S fertilizer at a rate of 40 kg ha-1 produced the maximum grain yield of the Spanish cultivar (with an average of 5770 kg ha-1). With an average of 5331 kg ha-1, the North Carolina 2 (CN2) cultivar produced the maximum yield when treated with 60 kg ha-1 of S and Zn foliar application at 2 per thousand. In terms of the number of fatty acids that make up the oil structure based on the average of the treatments tested, Oleic acid (56.9% in the Spanish cultivar and 61.1% in the CN2 cultivar) and Linoleic acid (28.6%) had the highest amount. The highest amount of palmitic acid was significantly higher in the treatment of the application of 40 kg ha-1 of S with a foliar application at 2 per thousand Zn (8.8%) and the lowest amount was found in the treatment without S and Zn (7.2%). According to the results of this experiment, both S and Zn factors were effective on most traits, so it is better to use Zn fertilizer if S is used to better absorb this element and can be effective in the growth and development of peanut plants. Therefore, simultaneous use of S fertilizer and Zn foliar application at high levels to improve the quality of fatty acids and grain micronutrients in the Guilan region is recommended. تفاصيل المقالة