جنگل زدایی و تخریب جنگل منجر به شکل گیری سیماهای سرزمین فقیر در سرتاسر جهان شده است. اگرچه در گذشته راهبردهای حفاظت بر حفظ سیستم های طبیعی دست نخورده تاکید داشته اند، امروزه راهبرد ها بر حفظ و بازسازی بوم سازگان های تخریب شده متمرکز شده اند. رویکرد بازسازی سیمای جنگلی، رویکردی مهم برای بازسازی خدمات بوم شناسی و اقتصادی- اجتماعیِ بوم سازگان های جنگلی در مقیاس سیمای سرزمین تلقی می شود. شناسایی و اولویت بندی معیارها و شاخص های کارآمد و موثر در فرآیند اولویت بندی مناطق برای بازسازی سیمای جنگلی در اجرای چنین رویکرد هایی ضرورتی است که تاکنون در ایران انجام نشده است. از این رو هدف از این پژوهش معرفی معیارها و شاخص های موثر در اولویت بندی مناطق مناسب برای بازسازی سیمای جنگلی در منطقه مورد مطالعه است. در این مطالعه با تاکید بر هدایت تلاش های بازسازی به سمت مناطق تضمین کننده حداکثر سود از دو منظر ضرورت (لزوم بازسازی) و فرصت (امکان پذیری بازسازی)، در مجموع 26 معیار و 68 شاخص از دیدگاه های بوم شناسی و اقتصادی- اجتماعی شناسایی و سپس در قالب روش دلفی اولویت بندی شدند. نتایج نشان داد در بخش ضرورت بازسازی، معیار بوم شناسی روند تخریب سیمای سرزمین و معیار اقتصادی- اجتماعی فقر، اولویت نخست را به خود اختصاص داده اند. همچنین، معیارهای بوم شناسی تخریب و پتانسیل زادآوری طبیعی با اولویت برابر و معیار اقتصادی- اجتماعی بودجه از نظر امکان پذیری بازسازی در اولویت نخست قرار دارند. نتایج این پژوهش علاوه بر اینکه می تواند به تصمیم گیران و برنامه ریزان در مسئله حفاظت از طبیعت و استفاده از آن کمک کند، می تواند با توجه متعادل به هر دو جنبه ضرورت و فرصت بازسازی، منجر به مشارکت فعال ذی نفعان در برنامه های بازسازی سیمای جنگلی شود. تفاصيل المقالة

There is less published research on ecosystems of forested rangeland in Iran. This research was conducted to investigate the forested rangeland area based on legal definition via comparison of indices species richness, diversity, and morphology of the trees and shrubs in Sabzkouh watershed, Chaharmahal Bakhtiari province, Iran. Quantitative characteristics of trees and shrubs were measured by 56 transects usingthe 'sample line with the fixed tree' method in 2016. In each transectfive plots were thrown to measure understory factors. The data was divided into two categories, less and more than 1% and 5%, according to legal definitions of tree canopy cover percentage. In addition, timber volume was divided into two categories, less and more than 20 (m3/ha). Two independent sample analyses (U test and T test) were used to compare between communities and Kappa index method were used check the maps accuracy. In this study, no significant differences were observed in structural changes in two community of 5% crown canopy. The results showed that in habitats, crown canopy more than 1%, and the timber volume less than 20 (m3/ha) based on legal definition were estimated as a common area of forested rangeland. In this range the best crown canopy 0.5 to 4 percent, shrub height up to 2.7 m, the tree density 21 to 156 per ha, the (DBH) 10 cm, timber volume up to 20 m3/ha has been extracted. This area was introduced with an increase in understory species richness. The main associated species of forested rangeland in this area were dominants shrubs. The comparisons of the maps the Kappa index confirmed the introduced area as a wooded rangeland in a good agreement. Hence, to decline a little interfered and to achieve more accurate results, it is suggested to research on native people and expert definition. تفاصيل المقالة