تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا)
,
العدد4,السنة
12
,
پاییز
1399
یکی از مکاتب ادبی پرطرفدار معاصر، مکتب رمانتیسم است که ابتدا به مسائل شخصی افراد می پرداخت؛ امّا به خاطر اوضاع نامناسب سیاسی و اجتماعی، به تدریج از حالت فردگرایانه به سمت اجتماع، سوق یافت و حالتی جامعه گرا به خود گرفت. گرچه پیدایش مکتب رمانتیسم در ادبیّات فارسی و عربی أکثر
یکی از مکاتب ادبی پرطرفدار معاصر، مکتب رمانتیسم است که ابتدا به مسائل شخصی افراد می پرداخت؛ امّا به خاطر اوضاع نامناسب سیاسی و اجتماعی، به تدریج از حالت فردگرایانه به سمت اجتماع، سوق یافت و حالتی جامعه گرا به خود گرفت. گرچه پیدایش مکتب رمانتیسم در ادبیّات فارسی و عربی، زمینههای مشترک زیادی ندارد؛ ولی همگونیهای زیادی میان پیروان این مکتب ادبی در فارسی و عربی به چشم میخورد. نازک الملائکه و ژاله قائممقامی از جمله شاعرانی هستند که اشعار آنها دارای چنین صبغ ه ای است. اشتراکهایی در مضمون و سـبک شعریشان است، نشان میدهد که اشعار در ابعاد محتوا، قالب و زبان، از شعر دورۀ رمانتیک اروپا، تأثیر پذیرفته است. مقالۀ حاضر درصدد است با روش توصیفی- تحلیلی، اصول رمانتیسم جامعهگرا در اشعار ژاله قائممقامی و نازک الملائکه را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد به همین منظور، ویژگیهایی چون احساس اجتماعی، توجّه به نابرابری های اجتماعی، تضاد طبقاتی، فقر، افول جامعه، زن و مسائل پیرامون آن، ایده آلیسم و آرمانگرایی در شعر این دو شاعر، مورد بررسی قرار گرفته است. نگارنده در صدد آن است تا به این پرسش ها پاسخ دهد که مهم ترین مسائلی که در اشعار این دو شاعر مطرح می شود، چیست؟ و چه وجوه تشابهی بین این دو شاعر وجود دارد؟
تفاصيل المقالة
نازک الملائکه بهعنوان یکی از بنیانگذاران شعر آزاد، از نظریهپردازان شعر نو و همچنین از شاعران صاحب سبک در ادبیّات معاصر عربی به شمار میرود. نازک در شعر خود از عناصر بلاغی برای برجستهسازی مضمون و تأثیرگذاری بیشتر بر خواننده، بهره بـرده است. تشبیه یکی از ارکان بلاغی م أکثر
نازک الملائکه بهعنوان یکی از بنیانگذاران شعر آزاد، از نظریهپردازان شعر نو و همچنین از شاعران صاحب سبک در ادبیّات معاصر عربی به شمار میرود. نازک در شعر خود از عناصر بلاغی برای برجستهسازی مضمون و تأثیرگذاری بیشتر بر خواننده، بهره بـرده است. تشبیه یکی از ارکان بلاغی میباشد که سایر صورتهای بلاغی از آن نشأت گرفته است. در مباحث بیانی، اولین عامل تصویرآفرین، آرایۀ تشبیه است؛ بهگونهای که میتوان آن را سادهترین و ابتداییترین نوع صور خیال بهحساب آورد؛ زیرا فهم و درک آن برای ذهن از دیگر صورتهای خیالی آسانتر است. نازک الملائکه در سرودههای خود به نحو کارآمد و مؤثری از ابزارهای بلاغی بهره برده است. او به شیوههای گوناگون، با بهرهگیری از تشبیه، اندیشههای خود را به خواننده منتقل ساخته و تشبیه را با تصاویر و هنرنماییهای ویژهای مقرون ساخته است. این پژوهش به شیوۀ توصیفی و تحلیلی و با ابزار کتابخانهای به بررسی کارکرد تشبیه و انواع آن در سرودههای نازک الملائکه پرداخته است. همچنین از رهگذرهای مختلف از لحاظ طرفین حسی یا عقلی بودن، از نظر ارکان و غیره، تقسیمبندی نموده، ظرایف و لطایف این تصویر هنری، واکاوی شده است. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که تشبیه بعد از آرایۀ استعاره، پرکاربردترین صنعت ادبی در شعر نازک میباشد و از بین انواع تشبیه، تشبیه بلیغ، پربسامدترین نوع تشبیه است.
تفاصيل المقالة
مطالعات زبان و ادبیات غنایی
,
العدد1,السنة
12
,
بهار
1401
کهنالگوها صورتهایی یکسان و مشترک در ذهن و ضمیر ناخودآگاه افراد بشرند که در هر عصری به شکل باورهای رایج آن دوره خود را نشان میدهند و بازشناسی تحولات و دگرگونیهای آنها میتواند شناخت ما را در مورد جریانهای عمیق فرهنگی، اخلاقی و مذهبی در دورههای تاریخی افزایش دهد. أکثر
کهنالگوها صورتهایی یکسان و مشترک در ذهن و ضمیر ناخودآگاه افراد بشرند که در هر عصری به شکل باورهای رایج آن دوره خود را نشان میدهند و بازشناسی تحولات و دگرگونیهای آنها میتواند شناخت ما را در مورد جریانهای عمیق فرهنگی، اخلاقی و مذهبی در دورههای تاریخی افزایش دهد. در این تحقیق کهنالگوی زن اغواگر در ادبیات با مثنوی زهره و منوچهر ایرجمیرزا، تحلیل و مقایسه شده است. شاعران بزرگ به کهنالگویی زن اغواگر در شعر خویش اشاره کردهاند. ایرجمیرزا، در مثنوی زهره و منوچهر، این کهنالگو را دستمایۀ داستان خود قرار داده، زهره را الهۀ عشق نامیده و شخصیتی ویژه به آن بخشیده است. در این پژوهش به شیوۀ توصیفی- تحلیلی تلاش شده است تا با تعاریفی دقیق و جامع از کهنالگو و صور کهنالگویی، نمودهای کهنالگویی زهره در مثنوی زهره و منوچهر ایرج میرزا بررسی گردد. نتایج پژوهش نشان میدهد که این روایت ایرج میرزا سرگذشتی شبیه به روایتهای شفاهی عامیانه داشته است؛ عناصر گوناگون از اسطورههای مستقل دیگر در روایتی جدید گرد هم میآیند و قصهای نو میآفرینند که گاه ممکن است بنیاد وجودی آن با اساس کهنالگویی پیشین در تعارض باشد. زهره در این سروده دارای وجوهی متناقض و دوگانه است؛ این امر از آنجا سرچشمه میگیرد که آناهیتا ایزدبانوی عشق، آب، پاکی و بیآلایشی، قداست و عصمت است و نقطۀ مقابل عشق پاک و الهی، عشق ناپاک و شهوانی است که در روایتهای سامی و یونانی به زهره، ایشتر و افرودیت نسبت داده شده است، حال این دو ویژگی متناقض به خاطر ماهیت داستانی ایرج میرزا در یک شخصیت جمع شدهاند تا روایت او را جلوهای دیگر ببخشند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications