دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی
,
العدد2,السنة
23
,
تابستان
1401
اختلال وسواسی-جبری یک بیماری روان شناختی شدید و ناتوان کننده است که با تاثیر بر کیفیت زندگی و عملکرد کلی بیماران و اعضای خانواده آن ها منجر به بروز مشکلات بین فردی، احساس درماندگی و ناامیدی در بیماران می شود. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان شفقت به خود مبتنی بر ذهن آگ أکثر
اختلال وسواسی-جبری یک بیماری روان شناختی شدید و ناتوان کننده است که با تاثیر بر کیفیت زندگی و عملکرد کلی بیماران و اعضای خانواده آن ها منجر به بروز مشکلات بین فردی، احساس درماندگی و ناامیدی در بیماران می شود. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان شفقت به خود مبتنی بر ذهن آگاهی بر نیازهای بینفردی در مبتلایان به اختلال وسواسی-جبری دارای افکار خودکشی بود. طرح پژوهش طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان بود و نمونه پژوهش شامل 3 بیمار زن مبتلا به اختلال وسواسی- جبری شهر اهواز در سال 1398 بود. از پرسشنامه های وسواسی-جبری (Yale-Brown obsessive-compulsive, 1989)، افکار خودکشی گرایانه (Rudd, 1989) و نیازهای بین فردی (Van Orden, Cukrowicz, Witte & Joiner, 2012) استفاده شد. پروتکل درمان در 8 جلسه 90 تا 120 دقیقه انجام شد و آزمون ها در سه مرحله خط پایه، پس آزمون و پیگیری 3 ماهه اجرا شد و داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایه و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. داده ها نشان داد که درمان شفقت به خود مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش تعلق پذیری ازمیان رونده و ادراک سرباربودن تاثیرگذار است و پیگیری سه ماهه نیز حاکی از پایداری تغییرات درمانی برای تعلق پذیری ازمیانرونده و ادراک سربار بودن بود. این رویکرد به وسیله ممانعت از اجتناب از افکار و هیجانات دردناک ناشی از اختلال و رشد احساس تعلق به دیگران و پیوند اجتماعی، منجر به تاب آوری می شود و از بروز تعلق پذیری از میان رونده و ادراک سرباربودن در زمان های پریشانی روان شناختی جلوگیری می نماید.
تفاصيل المقالة
دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی
,
العدد1,السنة
24
,
بهار
1402
هدف از پژوهش حاضر مقایسه مشکلات روانشناختی در دختران نوجوان با و بدون مادر مبتلا به سرطان پستان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسهای بود. جامعه آماری شامل کل دختران نوجوان بین 13 تا 18 سال مراجعه کننده به بخش آنکولوژی بیمارستان آموزشی درمانی بیمارستان گلستان اهو أکثر
هدف از پژوهش حاضر مقایسه مشکلات روانشناختی در دختران نوجوان با و بدون مادر مبتلا به سرطان پستان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسهای بود. جامعه آماری شامل کل دختران نوجوان بین 13 تا 18 سال مراجعه کننده به بخش آنکولوژی بیمارستان آموزشی درمانی بیمارستان گلستان اهواز در سال 1396 بود و کل دختران نوجوان بین 13 تا 18 سال شهر اهواز بودند که مادر سرطانی نداشتند. به روش نمونهگیری در دسترس 57 آزمودنی برای گروه والد مبتلا (با میانگین سنی 31/16)و 57 نفر برای گروه فاقد والد مبتلا (با میانگین سنی 02/16) مشخص گردیدند و به پرسشنامههای جهتگیری منفی نسبت به مشکل (Robichuad & Dogus, 2005)مقیاس ناامیدی (Beck et al., 1974)و مقیاس استرس ادراکشده (Chohen et al., 1983) پاسخ دادند. تحلیل یافتهها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که تفاوت معنیداری بین جهتگیری منفی نسبت به مشکل و نومیدی بین دو گروه وجود دارد (05/0 p<) به طوری که دختران دارای والد سرطانی جهت گیری نسبت به مشکل و نومیدی بیشتری برخوردار بودند اما در متغیر استرس ادراکشده تفاوت معنیداری بین دو گروه دختران نوجوان با والدین سرطانی و بدون والد سرطانی نبود (9/0 p =). نتایج این پژوهش نشان داد که عوامل روانشناختی در دختران نوجوان دارای والد مبتلا به سرطان باید مورد توجه قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
روانشناسی فرهنگی زن
,
العدد61,السنة
16
,
پاییز
1403
أکثر
هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل رابطه ساختاری بین رفتارهای خودكشی(اندیشه پردازی خودکشی، اقدام به خودکشی) و كمالگراییبا میانجیگری نومیدی، نیازهای بین فردی(سربار بودن ادراک شده و تعلقپذیری خنثی) و سندرم بحران خودكشی در زنان از منظر فرهنگی بود. جامعه آماری تمامی زنان ساکن شهرستان بستک در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 317 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از خانه بهداشتهای جامعه مذکور انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود.ابزار اندازه گیری مقیاس چند بعدی کمالگرایی (هیویت و فلت، 1999)، پرسشنامه نيازهاي بينفردي (هیل وپتیت2014)، مقياس نومیدی ( بک وستیر،1988)، مقياس سندرم بحران خودکشي (بلوچ- الکوبای، 2021) و پرسشنامهتجدیدنظرشده خودکشي (عثمان و همکاران، 2001) بود. تحلیل دادهها با روش الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزارهای SPSS-24 و AMOS-24 انجام شد. نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی از نیکوئی برازش خوبی برخوردار بود. یافتهها حاکی از رابطه مستقیم و معنیدار کمالگرایی با نومیدی، سربار بودن ادراک شده و تعلقپذیری خنثی؛ ناامیدی با سندرم بحران خودکشی؛ ادراک سربار بودن با سندرم بحران خودکشی؛ تعلقپذیری خنثی با سندرم بحران خودکشی بود. علاوه بر آن سندرم بحران خودکشی با افکار خودکشی و اقدام به خودکشی نیز رابطه مثبت و معنیدار دارد (p<0.01). نتایج مسیرهای غیرمستقیم نشان داد که بین کمالگرایی و سندرم بحران خودکشی، از طریق نومیدی، سربار بودنادراکشده و تعلقپذیری خنثی؛وبین نومیدی و افکار خودکشی، از طریقسندرم بحران خودکشی؛ بین سربار بودن ادراک شده و افکار خودکشی، از طریقسندرم بحران خودکشی؛ بین تعلقپذیری خنثی و افکار خودکشی، از طریقسندرم بحران خودکشی؛ و بین نومیدی و اقدام به خودکشی، از طریقسندرم بحران خودکشی؛ بین سربار بودن ادراک شده و اقدام به خودکشی، از طریقسندرم بحران خودکشی؛ بین تعلقپذیری خنثی و اقدام به خودکشی، از طریقسندرم بحران خودکشی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد.