فهرس المقالات سعید خیرخواه


  • المقاله

    1 - «براعت استهلال» یا «خوش‌آغازی»، در رمان‌های «ارمیا»، «بی‌وتن»، «ره‌‌ش»، «قیدار» و «من او» رضا امیرخانی
    تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا) , العدد 2 , السنة 14 , تابستان 1401
    یکی از اصول مهم و سرنوشت‌ساز در داستان‌نویسی؛ نحوۀ ورود نویسنده به داستان است. جایی که اولین برخورد منطقی با اثر شروع می‌شود و منحنی‌های ادراکی و احساسی مخاطب در کوتاه‌ترین زمان برهم منطبق می‌گردند. انتخاب نقطۀ آغاز مناسب یا خوش‌آغازی داستان سابقه‌ای طولانی در ادبیات دا أکثر
    یکی از اصول مهم و سرنوشت‌ساز در داستان‌نویسی؛ نحوۀ ورود نویسنده به داستان است. جایی که اولین برخورد منطقی با اثر شروع می‌شود و منحنی‌های ادراکی و احساسی مخاطب در کوتاه‌ترین زمان برهم منطبق می‌گردند. انتخاب نقطۀ آغاز مناسب یا خوش‌آغازی داستان سابقه‌ای طولانی در ادبیات داستانی دارد لیکن با وجود تأثیر شگرف آن بر داستان، عناصر سازندۀ آن و نگاه و توجه خواننده؛ چندان مورد اقبال نبوده و در اکثر موارد حتی جزو عناصر اصلی و مهم داستان محاسبه نمی‌شود. حساسیت موضوع آنجاست که خواننده، باید در جملات ابتدایی تحت تأثیر داستان و فضای کلی آن قرار بگیرد، با داستان ارتباط برقرار کند و هیجانی در وجود خویش احساس نماید وگرنه ادامۀ مطلب را نخواهد خواند. امیرخانی یکی از نویسندگان موفق سال‌های اخیر است که با استفاده از شگردهای خاص و شیوه‌های نو؛ توجه مخاطبان بی‌شماری را به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر؛ آغاز داستان، جملات آغازین آن و ساختار کلی آغاز در پنج اثر رضا امیرخانی را با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار خواهد داد. نتیجۀ این پژوهش نشان می دهد که شروع داستان در رمان‌های امیرخانی، به عنوان ضرورتی قطعی، توانسته است با القای باورپذیری منطقی، مانند یک قلاب عمل کرده و خواننده را تا پایان داستان بـه دام بیندازد. ضمن اینکه ارتباط منظم و منطقی شروع داستان با سایر عناصر و روند کلی روایت، کششی زیبا برای خواندن ایجاد کرده، از شکست داستان جلوگیری نموده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی کارویژۀ کاوۀ آهنگر در شاهنامۀ فردوسی با رویکرد به اندیشۀ ایران شهری و اساطیر جهانی
    تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا) , العدد 4 , السنة 15 , زمستان 1402
    با کشف آهن افزون بر دگرگونی‌های مادی، سامان اندیشگی و فرهنگی جهان نیز دچار دگردیسی می‌شود. ارزش، ژرفا و پیامدهای این کشف سبب پدیداری عصری با ویژگی‌های برجسته و دیگرسان به نام آهن است که اسطوره‌ها و قهرمانان ویژۀ خود را می‌آفریند. ایران نیز به عنوان یکی از کهن‌ترین تمدن أکثر
    با کشف آهن افزون بر دگرگونی‌های مادی، سامان اندیشگی و فرهنگی جهان نیز دچار دگردیسی می‌شود. ارزش، ژرفا و پیامدهای این کشف سبب پدیداری عصری با ویژگی‌های برجسته و دیگرسان به نام آهن است که اسطوره‌ها و قهرمانان ویژۀ خود را می‌آفریند. ایران نیز به عنوان یکی از کهن‌ترین تمدن های جهان و نخستین مراکزی که به فناوری گدازش و برون‌آوری آهن دست می‌یابد از برآیندهای فرهنگی آن بی‌بهره نمی‌ماند. نام‌آورترین قهرمان ایرانی ِ این عصر کاوۀ آهنگر است که در هزارۀ تاریک و پرآشوب ضحاکی (روایت ایرانی آغاز عصر آهن) ظهور و زمینه را برای بازآفرینی جهان اَشامَند به دست فریدون فراهم می‌کند. کاوه برخلاف آوازه و نفوذ هماره‌اش بر اندیشۀ ایرانی، بازتاب درخوری در اسطوره‌های میهنی و دینی ایرانی نمی‌یابد. همین امر برخی از پژوهشگران را بر‌آن داشته تا وی را شخصیتی افسانه‌ای و برساختۀ گوسانان اشکانی و نویسندگان خدای نامه‌های روزگار ساسانی بپندارند که بی‌گمان باورپذیر نمی‌نماید، چرا که با بنیادهای فکری مردمان پیشا‌تاریخ در فهم هستی ناسازگار است. کاوه مانند دیگر شخصیت‌های اسطوره‌ای دارای خویشکاری‌های نمادین و کارویژه‌های استعاره‌گون است. در این پژوهش سعی می‌شود با بهره‌گیری از تحلیل کهن‌الگویی، نگرش تطبیقی و روش کتابخانه‌ای بن مایه‌های اساطیری میان‌وردِ کاوه در شاهنامه را بررسی کرده و با پی‌ریزی انگاره‌های تازه برآیندهای نوینی ارائه نموده و نشان دهد که کاوه قهرمانی پیشا تاریخی است که بنا به دلایلی از صحنۀ اساطیر ایران زمین محو می شود. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - «براعت استهلال» یا «خوش‌آغازی» داستان، انتخابی ممتنع یا ضرورتی محتوم
    زبان و ادبیات فارسی واحد مشهد , العدد 1 , السنة 17 , بهار 1400
    یکی از اصول مهم و سرنوشت‌ساز در داستان‌نویسی؛ نحوۀ ورود نویسنده به داستان است. جایی که اولین برخورد منطقی با اثر شروع شده و منحنی‌های ادراکی و احساسی مخاطب در کوتاه‌ترین زمان برهم منطبق می‌گردند. انتخاب نقطۀ آغاز مناسب یا خوش‌آغازی داستان سابقه‌ای طولانی در ادبیات داستا أکثر
    یکی از اصول مهم و سرنوشت‌ساز در داستان‌نویسی؛ نحوۀ ورود نویسنده به داستان است. جایی که اولین برخورد منطقی با اثر شروع شده و منحنی‌های ادراکی و احساسی مخاطب در کوتاه‌ترین زمان برهم منطبق می‌گردند. انتخاب نقطۀ آغاز مناسب یا خوش‌آغازی داستان سابقه‌ای طولانی در ادبیات داستانی دارد لیکن با وجود تأثیر شگرف آن بر داستان؛ چندان مورد اقبال نبوده و در اکثر موارد حتی جزو عناصر اصلی و مهم داستان محاسبه نمی‌شود. حساسیت موضوع آنجاست که خواننده، باید در جملات ابتدایی تحت تأثیر داستان و فضای کلی آن قرار بگیرد وگرنه ادامۀ مطلب را نخواهد خواند. شروع داستان می‌تواند با القای باورپذیری منطقی، مانند یک قلاب عمل کرده و خواننده را تا پایان داستان بـه دام بیندازد. پژوهش حاضر؛ آغاز داستان، جملات آغازین آن، ساختار کلی و عمومی آغاز و تلقی خواننده را مورد بررسی قرار داده است. نتیجۀ این پژوهش نشان می دهد که واکنش اولیه، ضرورتی قطعی است که نقش مهمی را در برخورد با مخاطب ایفا می‌کند. ضمن اینکه پردازش نامناسب این بخش، می‌تواند کل داستان را با شکست مواجه کند و آغاز داستان، ضمن استحکام بخشیدن به روند کلی داستان، تأثیری اساسی در میان عناصر ایجادکنندۀ داستان و پیکربندی روایت نیز می‌گذارد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - سیر تطور بث الشکوی در متون نثر فارسی قرن هفتم
    زبان و ادبیات فارسی واحد مشهد , العدد 4 , السنة 15 , پاییز 1398
    شکواییه از آغاز شکل‌گیری شعر فارسی در آثار شاعران و نویسندگان وجود داشته‌است. به طوری که می‌توان شکواییه را یکی از انواع مهم ادبی ـ از زیر شاخه‌های ادب غنایی ـ به حساب آورد. شاعر یا نویسنده در شکواییه به بیان ناملایمات زندگی می‌پردازد و از روزگار، بخت و اقبال، ‌پیری و ن أکثر
    شکواییه از آغاز شکل‌گیری شعر فارسی در آثار شاعران و نویسندگان وجود داشته‌است. به طوری که می‌توان شکواییه را یکی از انواع مهم ادبی ـ از زیر شاخه‌های ادب غنایی ـ به حساب آورد. شاعر یا نویسنده در شکواییه به بیان ناملایمات زندگی می‌پردازد و از روزگار، بخت و اقبال، ‌پیری و ناتوانی، معشوق،‌ نابسامانی‌های اجتماعی و سیاسی و... شکایت می‌کند. با توجه به تنوع موضوعی شکواییه‌ها، طبقه‌بندی آنها دشوار است. با این همه، ازنظر محتوایی می‌توان آنها را به پنج دسته فلسفی، عرفانی، اجتماعی، سیاسی و شخصی تقسیم کرد. در این مقاله نگارنده با بررسی متون نثر قرن هفتم به بیان و شرح شکواییه‌های موجود در این متون پرداخته است. علاوه بر آن مواردی را ذکر کرده است که حالتی شکوا گونه دارند و واژه‌های شکایت آمیز دارند؛ و شاعر یا نویسنده براساس عقیده و نظر خود آنها را در متن آورده است. روش تحقیق در این مقاله، ‌اسنادی ـ کتابخانه‌ای بوده و در گام نخست متون معتبر و مشهور نثر قرن هفتم مطالعه و مطالب مرتبط با شکواییه فیش‌برداری و تدوین شده است. پس از بررسی آثار مشخص گردید که شکواییه شخصی از بسامد بیشتری برخوردار بوده است. همچنین بیشترین شکواییه‌ها در شکایت از فلک و قضا و تقدیر بیان شده‌اند. همچنین شکواییه در نفثه المصدور و تایخ جهانگشای جوینی بیشترین تعداد را داشت. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - بررسی تطبیقی اسطوره‌های ضحاک و مردوک در خویشکاری دو نیم‌کردن هماوردان اساطیری خود
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , العدد 4 , السنة 18 , زمستان 1401
    در اکثر قریب به اتفاق منابع پس از اسلام، روایت غلبه ضحاک بر جمشید این‌گونه آمده است که پس از افول اقتدار سلطنت جمشید و گریختن فرّه از او و پیشروی و کشورگشایی ضحاک، در نهایت جمشید حکومت و تخت پادشاهی را رها می‌کند و می‌گریزد. مدت زمانی او در نقاط مختلف جهان سرگردان و فرا أکثر
    در اکثر قریب به اتفاق منابع پس از اسلام، روایت غلبه ضحاک بر جمشید این‌گونه آمده است که پس از افول اقتدار سلطنت جمشید و گریختن فرّه از او و پیشروی و کشورگشایی ضحاک، در نهایت جمشید حکومت و تخت پادشاهی را رها می‌کند و می‌گریزد. مدت زمانی او در نقاط مختلف جهان سرگردان و فراری بود و ضحاک همه ‌جا در پی او. در پایان ضحاک، جمشید را می‌یابد، و وی را با ارّه به دو نیم می‌کند. حال سوال اینجاست: چرا ضحاک جمشید را با این شیوه منحصر به فرد می‌کشد؟ آیا ضحاک نمی‌توانست مانند بسیاری از شاهان یا پهلوانان تاریخ اساطیری ایران، دشمن خود را سر ببرد؟ چرا ضحاک او را به دار نیاویخت؟ یا حتی می‌شد بدون بیان نحوه کشته شدن، تنها به ذکر این مطلب بسنده کرد که ضحاک پس از یافتن جمشید، او را کشت. پس بی‌گمان رازی و نمادی در پس این نحوة خاص کشتن جمشید؛ یعنی ارّه کردن او بوده است. این تحقیق بر آن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و با توجه به تأثیر اسطوره‌های اقوام بومی ایران که قطعا تحت تأثیر اسطوره‌های دولت‌شهرهای میان‌رودان بوده است، مطابقت اسطوره‌های ضحاک و مردوک را بیان کند؛ با توجه به شباهت این دو روایت، این نظریه را مطرح می‌سازد که ارّه کردن جمشید توسط ضحاک، متأثر از دوپاره کردن تیامت توسط مردوک است. تفاصيل المقالة