پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
العدد4,السنة
9
,
پاییز
1391
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین انواع و مدت زمان استفاده از بازیهای رایانهای و ارتباط آن با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مدارس دولتی دوره راهنمایی ناحیه 2 شهر کرمان و توصیفی از نوع همبستگی است. تعداد 10289دانشآموز جامعه آماری را تشکیلمیدهند که حجم نمونه شامل 453 نفر ا أکثر
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین انواع و مدت زمان استفاده از بازیهای رایانهای و ارتباط آن با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مدارس دولتی دوره راهنمایی ناحیه 2 شهر کرمان و توصیفی از نوع همبستگی است. تعداد 10289دانشآموز جامعه آماری را تشکیلمیدهند که حجم نمونه شامل 453 نفر است که از طریق نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدهاند. برای گردآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته به کار رفت که پایایی آن با استفاده از روش باز آزمایی و آلفای کرانباخ به ترتیب 85/0 و 81/0 مورد تأیید قرار گرفت و برای تجزیه و تحلیل دادهها نرم افزار spss ،جداول توصیفی، آزمون ANOVA، آزمون کای دو و ضریب همبستگی پیرسون مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها حاکی از آن است که دانشآموزان قوی، بازیهای ماجرایی را در اولویت قرار دادهاند و دانشآموزان متوسط و ضعیف، بازیهای جنگی را ترجیح میدهند. بیشترین نوع بازی انجام شده توسط دانشآموزان، بازیهای ماجرایی است. پسران بیشتر بازیهای جنگی و ورزشی را انتخاب میکنند و دختران بازیهای ماجرایی را میپسندند. بین مدت زمان استفاده از بازیها و پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد (P>0.05) اما میان نوع بازیهای رایانهای و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه معناداری وجود دارد (P < 0.05). مهمترین معیار انتخاب بازیها نظر شخصی فرد و هیجان موجود در بازیها است و میان این معیارها و انتخاب نوع بازی رابطه معناداری وجود دارد (P < 0.05).گرایش دانشآموزان قوی به بازیهای رایانهای کم ولی گرایش دانشآموزان متوسط و ضعیف به بازیهای رایانهای زیاد است.
تفاصيل المقالة
ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی
,
العدد2,السنة
2
,
تابستان
1391
زمینه: توسعههای اخیر در نظریههای رهبری، از نظریههای رهبری کاریزماتیک که رهبر را موجودی غیر معمولی فرض میکرد و پیروان را وابسته به رهبری میدانست به سمت تئوریهای نئوکاریزماتیک و رهبری تحول آفرین که به توسعه و توانمندسازی پیروان جهت عملکرد مستقل توجه می کنند، انتقال أکثر
زمینه: توسعههای اخیر در نظریههای رهبری، از نظریههای رهبری کاریزماتیک که رهبر را موجودی غیر معمولی فرض میکرد و پیروان را وابسته به رهبری میدانست به سمت تئوریهای نئوکاریزماتیک و رهبری تحول آفرین که به توسعه و توانمندسازی پیروان جهت عملکرد مستقل توجه می کنند، انتقال یافته است. (عابدی جعفری و آغاز، 1387، ص. 77). هدف: هدف اصلی این تحقیق، بررسی رابطه بین رهبری تحول آفرین و خلاقیت کارکنان در سازمانهای دولتی شهرستان نی ریز می باشد. روش تحقیق: جامعه آماری مشتمل بر 600 نفر از کارکنان سازمانهای دولتی شهرستان نی ریز که از طریق نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم نمونه از طریق فرمول کُکران 188 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش پژوهش، توصیفی ـ همبستگی و ابزار اندازه گیری تحقیق شامل پرسشنامه (اِم.اِل.کیو)[1] رهبری چند عاملی بس و آوولیو (1997) و پرسشنامه خلاقیت رندسیپ[2] می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح، آمار توصیفی و استنباطی انجام پذیرفت. یافتهها: نتایج اصلی پژوهش نشان داد بین رهبری تحول آفرین و خلاقیت کارکنان، رابطه معناداری وجود دارد. سبک های رهبری تحول آفرین که شامل نفوذ آرمانی، رفتارهای آرمانی، انگیزش الهام بخش، ترغیب ذهنی و ملاحظات فردی است رابطه معنادار و مستقیم با خلاقیت کارکنان دارند. نتیجه گیری: بین سبک های رهبری تحول آفرین و خلاقیت کارکنان رابطه معناداری وجود دارد؛ روابط بین رهبری تحول آفرین و خلاقیت کارکنان در سازمانهای دولتی شهرستان نیریز نشان دهنده این است که رهبری تحول آفرین، منجر به خلاقیت بیشتر کارکنان می شود. از طریق رفتار رهبری تحول آفرین، انگیزه درونی پیروان افزایش می یابد و منجر به خلاقیت بیشتر آنها می شود. [1]. MLQ [2]. Rendsipp
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت روان با فرسودگی شغلی پرستاران انجام شده است. این پژوهش به روش توصیفی – همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران بیمارستانهای دولتی، خصوصی و تأمین اجتماعی شهر کرمان بود که بیش از پنج سال سابقه خد أکثر
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت روان با فرسودگی شغلی پرستاران انجام شده است. این پژوهش به روش توصیفی – همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران بیمارستانهای دولتی، خصوصی و تأمین اجتماعی شهر کرمان بود که بیش از پنج سال سابقه خدمت داشتند و برای انتخاب نمونه از روش نمونهگیری طبقهای تصادفی استفاده شد و نمونه آماری با تعداد 252 نفر به پرسشنامههای پایا و روا شامل سه بخش: فرسودگی شغلی، هوش هیجانی و سلامت روان پاسخ دادند و دادههای مورد نیاز جمع آوری شد. پردازش و تجزیه و تحلیل دادهها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت.
نتایج تحقیق نشان داد که هوش هیجانی با فرسودگی شغلی ارتباط معنیدار و منفی و با سلامت روان ارتباط معنیدار و مثبت داشته و بین سلامت روان با فرسودگی شغلی نیز ارتباط معنیدار منفی وجود دارد.
طبق نتایج بدست آمده با افزایش هوش هیجانی در میان پرستاران بیمارستانهای کرمان از فرسودگی شغلی آنها کاسته میشود و افرادی که از نظر فکری و روانی سلامت میباشند، راحتتر میتوانند از پس عوامل تنش زا که مخصوصاً قشر پرستاران با آن روبرو هستند، برآمده و در نتیجه کمتر با فرسودگی شغلی مواجه میشوند. همچنین افرادی که دارای هوش هیجانی بالاتری هستند از سلامت روان بیشتری برخوردارند، زیرا هوش هیجانی یک مهارت است که پیامدهای منفی استرس را به حداقل میرساند. بنابراین آموزش و یادگیری روشهایی که هوش هیجانی را بالا میبرد میتواند باعث سلامت روان و کاهش فرسودگی شغلی شود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications