در یک آزمایش مزرعهای اثر تنش خشکی بر عملکرد دانه و اجزای مرتبط با آن در سه ژنوتیپ گندم در سال زراعی 93-1392 در منطقه پارسآباد مغان بررسی شد. این تحقیق به صورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل رژیمهای أکثر
در یک آزمایش مزرعهای اثر تنش خشکی بر عملکرد دانه و اجزای مرتبط با آن در سه ژنوتیپ گندم در سال زراعی 93-1392 در منطقه پارسآباد مغان بررسی شد. این تحقیق به صورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل رژیمهای آبیاری در پنج سطح به عنوان فاکتور اصلی و ژنوتیپ در سه سطح (ارقام شیرودی و چمران و لاین N-80-18) به عنوان فاکتور فرعی بودند. نتایج نشان داد که اثر رژیم آبیاری بر صفات عملکرد دانه، وزن خشک تکبوته، ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ، تعداد سنبله در متر مربع، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و درصد پروتئین دانه و اثر ژنوتیپ بر روی کلیه صفات مورد مطالعه معنیدار بودند. اثر متقابل رژیم آبیاری × ژنوتیپ بر صفات عملکرد دانه، وزن خشک تکبوته و تعداد دانه در سنبله معنیدار بودند. در شرایط بهینه آبیاری عملکرد دانه ارقام شیرودی و چمران و لاین N-80-18 به ترتیب معادل 4661.7، 4200 و 4402 کیلوگرم در هکتار برآورد شدند. با اعمال تنش رطوبتی عملکرد دانه و سایر صفات کاهش معنیداری پیدا کردند. همچنین، تنش کمآبیاری منجر به افزایش میزان پروتئین دانه در هر سه ژنوتیپ شد. رقم چمران بیشترین عملکرد دانه را در شرایط تنش خشکی داشت و عملکرد آن در شرایط دیم در مقایسه با آبیاری بهینه، به میزان 26 درصد کاهش یافت. این رقم با توجه به ثبات عملکرد دانه در شرایط تنش و کمبود آب در آخر فصل رشد، برای کاشت در شرایط مشابه این تحقیق مناسب به نظر میرسد.
تفاصيل المقالة
بهمنظور بررسی تأثیر تنش شوری ناشی از غلظتهای مختلف کلرید سدیم بر جوانهزنی بذور کلزا، آزمایشی بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در سال 1392 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت انجام شد. فاکتور اول ارقام کلزا در سه سطح (هایولا 401، آرجی اس 003 و سین 3 أکثر
بهمنظور بررسی تأثیر تنش شوری ناشی از غلظتهای مختلف کلرید سدیم بر جوانهزنی بذور کلزا، آزمایشی بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در سال 1392 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت انجام شد. فاکتور اول ارقام کلزا در سه سطح (هایولا 401، آرجی اس 003 و سین 3) و فاکتور دوم تنش شوری در شش سطح (0، 3/4، 6/8، 10/2، 13/6 و 17 دسیزیمنس بر متر) بود. اثر رقم و شوری بر تمام صفات معنیدار بود، اما اثر متقابل دو فاکتور فقط برای درصد جوانهزنی و وزن گیاهچه معنیدار بود. تمام صفات به طور معنیداری تحت تأثیر غلظتهای مختلف کلرید سدیم کاهش پیدا کردند، به طوریکه بیشترین میزان طول ریشهچه (2/4 میلیمتر) و درصد جوانهزنی (33/74 درصد) مربوط به تیمار شاهد بود، در حالیکه برای دو صفت طول ساقهچه و وزن گیاهچه بیشترین مقادیر (بهترتیب برابر با 2/26 میلیمتر و 31/33 میلیگرم) مربوط به غلظت 3/4 دسیزیمنس بر متر بود. در غلظت 17 دسیزیمنس بر متر حداکثر مقدار کاهش صفات فوق مشاهده شد. کمترین مقادیر برای تمام صفات مورد مطالعه در رقم آرجی اس 003 مشاهده شد. بررسی روند تغییرات حاکی از وجود رابطه خطی بین سطوح شوری و دو صفت طول ریشهچه و ساقهچه بود، در حالیکه برای دو صفت دیگر رابطه درجه دوم نیز معنیدار بود. در مجموع، تأثیر بسیار معنیدار غلظتهای مختلف کلرید سدیم بر جوانهزنی و رشد گیاهچه مشاهده شد. هیبرید هایولا401، متحملترین رقم به تنش شوری در مرحله جوانهزنی بود و میتوان از آن در برنامههای بهنژادی استفاده کرد.
تفاصيل المقالة
هجده ژنوتیپ برنج از نظر مقاومت به سرما در مرحله جوانهزنی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار ارزیابی شدند. ژنوتیپهای برنج بهعنوان فاکتور اول و دماهای 13، 17، 21 و C°25 بهعنوان فاکتور دوم بودند. بذور ژنوتیپها در چهار دمای فو أکثر
هجده ژنوتیپ برنج از نظر مقاومت به سرما در مرحله جوانهزنی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار ارزیابی شدند. ژنوتیپهای برنج بهعنوان فاکتور اول و دماهای 13، 17، 21 و C°25 بهعنوان فاکتور دوم بودند. بذور ژنوتیپها در چهار دمای فوق قرار داده شدند و نسبت جوانهزنی، طول ریشهچه و طول ساقهچه در گیاهچههای حاصله اندازهگیری شد. تجزیه واریانس نشان داد که اثر ژنوتیپ، درجه حرارت و اثر متقابل دو فاکتور بر صفات فوق معنیدار بود. مقادیر نسبت جوانهزنی، طول ریشهچه و طول ساقهچه تحت تأثیر هر سه درجه حرارت پایین (13، 17 و 21 درجه سانتیگراد) نسبت به دمای 25 درجه سانتیگراد کاهش یافتند. با عنایت به تجزیه خوشهای تنوع قابل ملاحظهای بین ژنوتیپها در هر سه شرایط دمای پایین وجود داشت. ژنوتیپهای تایچونگ و صدری بیشترین نسبت جوانهزنی، طول ریشهچه و طول ساقهچه و کمترین میزان کاهش این صفات را داشتند و در دماهای 13 و 17 درجه سانتیگراد در یک کلاستر و در دمای 21 درجه سانتیگراد در دو کلاستر نزدیک به هم قرار داشتند. بنابراین این ژنوتیپها میتوانند بهعنوان والد در تلاقی با ژنوتیپهای حساسی مانند دولار، IR36 و حسنسرایی به کار گرفته شوند تا از نتاج حاصل از تلاقی آنها برای برنامههای اصلاحی مانند ایجاد نسلهای تفکیک در پروسههای انتخاب برای دستیابی به ژنوتیپهای متحمل به سرما استفاده شود. از آنجا که بیشترین میزان وراثتپذیری عمومی (82/0) مربوط به طول ساقهچه بود، با استفاده از آن میتوان اقدام به انتخاب ژنوتیپهای متحمل به سرما در نسلهای اولیه حاصل از تلاقیها نمود.
تفاصيل المقالة
بهمنظور بررسی اثر تنش خشکی در مرحله جوانهزنی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 1395 در مؤسسه تحقیقات برنج کشور در رشت انجام گرفت. عاملهای مورد مطالعه شامل تنش خشکی ناشی از پلیاتیلن گلیکول 6000 (0، 5- و 15– بار) و أکثر
بهمنظور بررسی اثر تنش خشکی در مرحله جوانهزنی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 1395 در مؤسسه تحقیقات برنج کشور در رشت انجام گرفت. عاملهای مورد مطالعه شامل تنش خشکی ناشی از پلیاتیلن گلیکول 6000 (0، 5- و 15– بار) و سه رقم برنج هاشمی، طارم و خزر و 14 لاین موتانت حاصل از آنها بودند. صفات اندازهگیری شده شامل طول و وزن خشک ریشهچه و ساقهچه بود. نتایج نشان داد که اثر تنش خشکی، ژنوتیپ و اثر متقابل تنش در ژنوتیپ بر تمام صفات معنیدار بود. با افزایش تنش، میانگین کلیه صفات کاهش یافت. درصد کاهش طول ریشهچه (بهترتیب 45 و 25 درصد) و طول ساقهچه (بهترتیب 36 و 21 درصد) تحت هر دو شرایط تنش 5- و 15– بار، نسبت به سایر صفات بیشتر بود، که نشان میدهد از آنها میتوان بهعنوان معیارهایی برای ارزیابی تحمل به خشکی استفاده کرد. در شرایط عدم تنش و تنش (5- و 15- بار)، ژنوتیپ 5 (TM6-B-7-1) با مقادیر 13/15، 00/14 و 38/12 سانتیمتر دارای بیشترین طول ساقهچه بود. بیشترین میزان وزن خشک ریشهچه (بهترتیب برابر با 0119/0، 0107/0 و 0089/0 گرم) در شاهد و سطوح تنش 5- و 15- بار مربوط به ژنوتیپ 12 (HM5-300-3-1) بود. از نظر شاخص تنش نیز ژنوتیپهای 5 و 6 (TM6-B-19-2) متحمل به خشکی بودند. در مجموع، لاینهای موتانت 5 و 12 (HM5-300-3-1) متحمل به خشکی و ارقام خزر، هاشمی و طارم حساس به آن بودند. بنابراین لاینهای موتانت 5 و 12، ژنوتیپهایی مناسب برای معرفی بهعنوان رقم متحمل و یا برای استفاده در تحقیقات تحمل به خشکی بودند.
تفاصيل المقالة
بهمنظور بررسی تأثیر تنش شوری ناشی از غلظتهای مختلف کلرید سدیم بر جوانهزنی بذور کلزا، آزمایشی بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در سال 1392 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت انجام شد. فاکتور اول ارقام کلزا در سه سطح (هایولا 401، آرجی اس 003 و سین 3 أکثر
بهمنظور بررسی تأثیر تنش شوری ناشی از غلظتهای مختلف کلرید سدیم بر جوانهزنی بذور کلزا، آزمایشی بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در سال 1392 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت انجام شد. فاکتور اول ارقام کلزا در سه سطح (هایولا 401، آرجی اس 003 و سین 3) و فاکتور دوم تنش شوری در شش سطح (0، 3/4، 6/8، 10/2، 13/6 و 17 دسیزیمنس بر متر) بود. اثر رقم و شوری بر تمام صفات معنیدار بود، اما اثر متقابل دو فاکتور فقط برای درصد جوانهزنی و وزن گیاهچه معنیدار بود. تمام صفات به طور معنیداری تحت تأثیر غلظتهای مختلف کلرید سدیم کاهش پیدا کردند، به طوریکه بیشترین میزان طول ریشهچه (2/4 میلیمتر) و درصد جوانهزنی (33/74 درصد) مربوط به تیمار شاهد بود، در حالیکه برای دو صفت طول ساقهچه و وزن گیاهچه بیشترین مقادیر (بهترتیب برابر با 2/26 میلیمتر و 31/33 میلیگرم) مربوط به غلظت 3/4 دسیزیمنس بر متر بود. در غلظت 17 دسیزیمنس بر متر حداکثر مقدار کاهش صفات فوق مشاهده شد. کمترین مقادیر برای تمام صفات مورد مطالعه در رقم آرجی اس 003 مشاهده شد. بررسی روند تغییرات حاکی از وجود رابطه خطی بین سطوح شوری و دو صفت طول ریشهچه و ساقهچه بود، در حالیکه برای دو صفت دیگر رابطه درجه دوم نیز معنیدار بود. در مجموع، تأثیر بسیار معنیدار غلظتهای مختلف کلرید سدیم بر جوانهزنی و رشد گیاهچه مشاهده شد. هیبرید هایولا401، متحملترین رقم به تنش شوری در مرحله جوانهزنی بود و میتوان از آن در برنامههای بهنژادی استفاده کرد.
تفاصيل المقالة
هجده ژنوتیپ برنج از نظر مقاومت به سرما در مرحله جوانهزنی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار ارزیابی شدند. ژنوتیپهای برنج بهعنوان فاکتور اول و دماهای 13، 17، 21 و C°25 بهعنوان فاکتور دوم بودند. بذور ژنوتیپها در چهار دمای فو أکثر
هجده ژنوتیپ برنج از نظر مقاومت به سرما در مرحله جوانهزنی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار ارزیابی شدند. ژنوتیپهای برنج بهعنوان فاکتور اول و دماهای 13، 17، 21 و C°25 بهعنوان فاکتور دوم بودند. بذور ژنوتیپها در چهار دمای فوق قرار داده شدند و نسبت جوانهزنی، طول ریشهچه و طول ساقهچه در گیاهچههای حاصله اندازهگیری شد. تجزیه واریانس نشان داد که اثر ژنوتیپ، درجه حرارت و اثر متقابل دو فاکتور بر صفات فوق معنیدار بود. مقادیر نسبت جوانهزنی، طول ریشهچه و طول ساقهچه تحت تأثیر هر سه درجه حرارت پایین (13، 17 و 21 درجه سانتیگراد) نسبت به دمای 25 درجه سانتیگراد کاهش یافتند. با عنایت به تجزیه خوشهای تنوع قابل ملاحظهای بین ژنوتیپها در هر سه شرایط دمای پایین وجود داشت. ژنوتیپهای تایچونگ و صدری بیشترین نسبت جوانهزنی، طول ریشهچه و طول ساقهچه و کمترین میزان کاهش این صفات را داشتند و در دماهای 13 و 17 درجه سانتیگراد در یک کلاستر و در دمای 21 درجه سانتیگراد در دو کلاستر نزدیک به هم قرار داشتند. بنابراین این ژنوتیپها میتوانند بهعنوان والد در تلاقی با ژنوتیپهای حساسی مانند دولار، IR36 و حسنسرایی به کار گرفته شوند تا از نتاج حاصل از تلاقی آنها برای برنامههای اصلاحی مانند ایجاد نسلهای تفکیک در پروسههای انتخاب برای دستیابی به ژنوتیپهای متحمل به سرما استفاده شود. از آنجا که بیشترین میزان وراثتپذیری عمومی (82/0) مربوط به طول ساقهچه بود، با استفاده از آن میتوان اقدام به انتخاب ژنوتیپهای متحمل به سرما در نسلهای اولیه حاصل از تلاقیها نمود.
تفاصيل المقالة
بهمنظور بررسی اثر تنش خشکی در مرحله جوانهزنی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 1395 در مؤسسه تحقیقات برنج کشور در رشت انجام گرفت. عاملهای مورد مطالعه شامل تنش خشکی ناشی از پلیاتیلن گلیکول 6000 (0، 5- و 15– بار) و أکثر
بهمنظور بررسی اثر تنش خشکی در مرحله جوانهزنی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 1395 در مؤسسه تحقیقات برنج کشور در رشت انجام گرفت. عاملهای مورد مطالعه شامل تنش خشکی ناشی از پلیاتیلن گلیکول 6000 (0، 5- و 15– بار) و سه رقم برنج هاشمی، طارم و خزر و 14 لاین موتانت حاصل از آنها بودند. صفات اندازهگیری شده شامل طول و وزن خشک ریشهچه و ساقهچه بود. نتایج نشان داد که اثر تنش خشکی، ژنوتیپ و اثر متقابل تنش در ژنوتیپ بر تمام صفات معنیدار بود. با افزایش تنش، میانگین کلیه صفات کاهش یافت. درصد کاهش طول ریشهچه (بهترتیب 45 و 25 درصد) و طول ساقهچه (بهترتیب 36 و 21 درصد) تحت هر دو شرایط تنش 5- و 15– بار، نسبت به سایر صفات بیشتر بود، که نشان میدهد از آنها میتوان بهعنوان معیارهایی برای ارزیابی تحمل به خشکی استفاده کرد. در شرایط عدم تنش و تنش (5- و 15- بار)، ژنوتیپ 5 (TM6-B-7-1) با مقادیر 13/15، 00/14 و 38/12 سانتیمتر دارای بیشترین طول ساقهچه بود. بیشترین میزان وزن خشک ریشهچه (بهترتیب برابر با 0119/0، 0107/0 و 0089/0 گرم) در شاهد و سطوح تنش 5- و 15- بار مربوط به ژنوتیپ 12 (HM5-300-3-1) بود. از نظر شاخص تنش نیز ژنوتیپهای 5 و 6 (TM6-B-19-2) متحمل به خشکی بودند. در مجموع، لاینهای موتانت 5 و 12 (HM5-300-3-1) متحمل به خشکی و ارقام خزر، هاشمی و طارم حساس به آن بودند. بنابراین لاینهای موتانت 5 و 12، ژنوتیپهایی مناسب برای معرفی بهعنوان رقم متحمل و یا برای استفاده در تحقیقات تحمل به خشکی بودند.
تفاصيل المقالة
علوم به زراعی گیاهی
,
العدد1,السنة
10
,
تابستان
1399
این پژوهش در سال زراعی 96-1395، بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در رشت انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل سودوموناسفلورسنت در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) و کود فسفاته از منبع سوپر فسفات تریپل در شش سطح (بدون مصرف کود، 30، 60، 90، 12 أکثر
این پژوهش در سال زراعی 96-1395، بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در رشت انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل سودوموناسفلورسنت در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) و کود فسفاته از منبع سوپر فسفات تریپل در شش سطح (بدون مصرف کود، 30، 60، 90، 120 و 150 کیلوگرم در هکتار) بودند. اثر سودوموناس بر طول غلاف، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه خشک، شاخص برداشت و محتوی فسفر دانه و اثر کود فسفاته بر تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه خشک، محتوی فسفر دانه و شاخص برداشت معنیدار بود (p ≤ 0.01). برهمکنش دو فاکتور بر تمام صفات بهجز شاخص برداشت معنیدار بود(p ≤ 0.01).بیشترین مقدار محتوی فسفر دانه (355 میلیگرمبر کیلوگرم) در ترکیب تیماری تلقیح با سودوموناس و استفاده از 150 کیلوگرم کود فسفاته در هکتار حاصل شد. عملکرد دانه در ترکیب کودی تلقیح با سودوموناس و استفاده از 90 کیلوگرم کود فسفاته در هکتار برابر با 3/3893 کیلوگرم در هکتار بود که اختلاف معنیداری با 120 و 150 کیلوگرم کود فسفاته در هکتار و در شرایط تلقیح با سودوموناسنداشت. این ترکیب کودی سبب افزایش 38 درصدی عملکرد دانه در مقایسه با عدم تلقیح و مصرف 90 کیلوگرم نیتروژن در هکتار شد. درمجموع، مصرف 90 کیلوگرم کود فسفاتهدرهکتارو تلقیح با سودوموناس میتواند منجر به حصول به پتانسیل عملکرد دانه، کاهش اثرات مخرب زیستمحیطی و صرفهجویی در مصرف کود فسفاته گردد.
تفاصيل المقالة
کشت مخلوط علاوه بر افزایش عملکرد در مقایسه با کشت خالص، سبب افزایش تنوع زیستی در اکوسیستمهای کشاورزی میگردد. به منظور ارزیابی عملکرد دانه و شاخصهای سودمندی کشت مخلوط آفتابگردان (Helianthus annuus L.) و لوبیای محلی گیلان (Phaseolus vulgaris L.)، آزمایشی در سال زراعی 9 أکثر
کشت مخلوط علاوه بر افزایش عملکرد در مقایسه با کشت خالص، سبب افزایش تنوع زیستی در اکوسیستمهای کشاورزی میگردد. به منظور ارزیابی عملکرد دانه و شاخصهای سودمندی کشت مخلوط آفتابگردان (Helianthus annuus L.) و لوبیای محلی گیلان (Phaseolus vulgaris L.)، آزمایشی در سال زراعی 94-1393، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شهرستان صومعهسرا، ایران، اجرا شد. نسبتهای کشت شامل 0:100، 25:75، 50:50، 75:25 و 100:0 (لوبیا:آفتابگردان) به روش جایگزینی بودند. نسبتهای گوناگون کشت مخلوط اثر معنیداری بر تعداد غلاف در بوته و عملکرد دانه لوبیا و در آفتابگردان بر ارتفاع بوته، قطر طبق، تعداد طبق در بوته، وزن صد دانه، تعداد دانه در طبق و عملکرد دانه داشتند. مقادیر نسبت برابری زمین (LER)، در نسبتهای کشت 25:75 و 50:50 (لوبیا:آفتابگردان) کمتر از یک بود، حال آنکه در نسبت کشت 75:25 لوبیا:آفتابگردان، برابر با 15/1 گردید، که نشان میدهد این نسبت دارای سودمندی 15 درصد در مقایسه با سامانه تککشتی بود. ضریب ازدحام نسبی (RCC) در نسبتهای کشت 75:25 و 50:50 (لوبیا:آفتابگردان) برای آفتابگردان بیشتر از یک بود، بنابراین این گونه به عنوان گیاه غالب بود و لوبیا با مقادیر RCC کمتر به عنوان گیاه مغلوب بود. شاخص نسبت رقابت (RC) در تمام نسبتهای کشت برای لوبیا کمتر از یک بود، که نشان میدهد لوبیا در سامانه کشت مخلوط نسبت به آفتابگردان قابلیت رقابت کمتری دارد. در مجموع به نظر میرسد که سامانه کشت مخلوط لوبیا و آفتابگردان مزیت قابل توجهی در مقایسه با کشت خالص داشت و نسبت اختلاط 75:25 (لوبیا:آفتابگردان) بهترین نسبت کشت بود.
تفاصيل المقالة
زراعت و اصلاح نباتات
,
العدد5,السنة
15
,
زمستان
1398
آزمایش حاضر بهمنظور بررسی اثر تاریخهای کاشت مختلف بر عملکرد و اجزای عملکرد چند ژنوتیپ باقلا، بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 94-1393 در استان گیلان انجام پذیرفت. عامل اصلی تاریخ کاشت در چهار سطح (10 آذر، 1دی، 16 أکثر
آزمایش حاضر بهمنظور بررسی اثر تاریخهای کاشت مختلف بر عملکرد و اجزای عملکرد چند ژنوتیپ باقلا، بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 94-1393 در استان گیلان انجام پذیرفت. عامل اصلی تاریخ کاشت در چهار سطح (10 آذر، 1دی، 16 دی و 11 اسفند) و عامل فرعی ژنوتیپ در 6 سطح (توده بومی گیلان، توده بومی دانهریز بروجرد، رقم فرانسه، رقم برکت، رقم FILIP3 و رقم FILIP5) بود. اثر تاریخ کاشت بر همه صفات مطالعه شده معنیدار بود. اثر ژنوتیپ بر تمام صفات به جز تعداد روز تا رسیدگی و محتوی رطوبت نسبی برگ معنیدار بود. برهمکنش دو عامل بر عملکرد دانه، تعداد روز تا سبز شدن، وزن صد دانه، تعداد دانه در غلاف و تعداد غلاف در بوته معنیدار بود. بیشترین زمان رسیدن دانهها (22/175 روز) در تاریخ کاشت اول دیده شد و این زمان در تاریخ کاشت آخر، کاهش 42 درصدی داشت. با توجه به معنیدار بودن برهمکنش ژنوتیپ در تاریخ کاشت، اثر ساده ژنوتیپ در هر سطح تاریخ کاشت بررسی شد و نشان داده شد که در هر چهار تاریخ کاشت، توده بومی گیلان بهترتیب با مقادیر 04/3208، 1858، 8/1101 و 2/605 کیلوگرم در هکتار، بیشترین عملکرد دانه را داشتند. تأخیر در کاشت بر محتوی نیتروژن دانه به میزان 22 درصد افزود. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر و با توجه به شرایط آب و هوایی، اوایل آذر میتواند بهعنوان زمان مناسب برای کاشت باقلا در منطقه در نظر گرفته شود.
تفاصيل المقالة