پژوهش درباره تمدن اورارتو از اوایل قرن نوزدهم میلادی و با اعزام شولتز از سوی انجمن آسیایی در اطراف دریاچه وان صورت جدی بهخود گرفت. نتیجه کشفیات شولتز و مطالعات دیگر موجب شد تا اورارتو از زیر قرنها خاموشی سربلند کند. رمزگشایی از خطوط میخی توسط پژوهشگران سایر حوزهها به أکثر
پژوهش درباره تمدن اورارتو از اوایل قرن نوزدهم میلادی و با اعزام شولتز از سوی انجمن آسیایی در اطراف دریاچه وان صورت جدی بهخود گرفت. نتیجه کشفیات شولتز و مطالعات دیگر موجب شد تا اورارتو از زیر قرنها خاموشی سربلند کند. رمزگشایی از خطوط میخی توسط پژوهشگران سایر حوزهها به خواندن کتیبههای اورارتویی کمک نمود. پژوهشهای اورارتویی در شمال غربی ایران، با کشف کتیبهای مربوط به روسای دوم (۶۸۰-۶۴۶ پ.م) در نزدیکی روستای بسطام واقع در شمال دریاچه اورمیه، توجه جامعه پژوهشگران اورارتو را متوجه ایران کرد. کاوشهای باستانشناسی توسط ولفرام کلایس از سال ۱۹۶۷ شروع گردید و تا ۱۹۷۸ ادامه داشت. مطالعه روی نهشتههای پسااورارتویی در محوطه بسطام و همچنین، سنجش آن با نهشتههای سایر محوطههای اورارتویی از جمله شرق آناتولی نشان میدهد که فروپاشی اورارتو تقریباً از زمان سقوط آشور توسط ماد و بابل و حتی قبل از آن شروع شده بود و سرزمینهای اورارتویی در شمال غربی فلات ایران در آن زمان توسط مادها اشغال شده بودند. میزان تأثیر نهشتههای پسااورارتویی یافتشده در محوطههای مورد کاوش از اهداف این پژوهش است. برای این پژوهش از روش تاریخی، تحلیلی و توصیفی استفاده شده و شیوه گردآوری اطلاعات نیز کتابخانهای بوده است. در نهایت، بنابه بررسی نهشتههای پسااورارتویی و تحلیل تاریخی، نتیجه گرفته شد که فروپاشی اورارتو از حدود ۶۳۵ پ.م شروع شده و بر طبق آثار فرهنگی و معماری یافت شده از بسطام و نیز سنجش آن با محوطههای دیگر در شرق آناتولی، سرزمینهای شرقی اورارتو از این زمان در اشغال مادها و اقوام ایرانی بوده است.
تفاصيل المقالة
اورارتوها از قرن نهم ق.م تا حدود سه سده پادشاهی خود را در اطراف دریاچههای وان اورمیه و سوان گسترش دادند. دستبند مفرغی تول تالش با کتیبهای اورارتویی توسط پژوهشگرانی بررسی شده است و آن را نشانگر بسط مرزها یا تأثیرات اورارتوها یا شیئی غنیمت گرفته شده و کتیبه آن را متعلق أکثر
اورارتوها از قرن نهم ق.م تا حدود سه سده پادشاهی خود را در اطراف دریاچههای وان اورمیه و سوان گسترش دادند. دستبند مفرغی تول تالش با کتیبهای اورارتویی توسط پژوهشگرانی بررسی شده است و آن را نشانگر بسط مرزها یا تأثیرات اورارتوها یا شیئی غنیمت گرفته شده و کتیبه آن را متعلق به آرگیشتی اول یا ساردوری دوم میدانند. اما، لحیم دستبند موجب خوانشهای گوناگون متن آن شده و توجه را از نقاط دیگر دستبند منحرف کرده است. فلز نبشته با بیدقتی و ترکیبی از رسمالخطهای مختلف ایجاد شده و تشخیص دورۀ نگارش آن را مشکل کرده است. کتیبه دو واژۀ ar-gis-ti و us-tu-u دارد که میتوانسته us-tu-u-ni یا us-tu-u-ri یا us-tu-u-li باشد. نگارنده بر این نظر است که این دستبند طبق سنتی باستانی میتوانسته از محوطه ای به محوطهٔ دیگر انتقال یابد و شاید از ابتدا از دو قسمت از دو جای مختلف از یک کتیبه بزرگ تر ساخته شده و به هم لحیم و به شکل دستبند درآمده و تزئین شده است. واژگان ابتدا و انتهای کتیبه ناقص هستند و شاید سازنده به دلیل نام آرگیشتی و برای اینکه آن را به اندازه لازم در آورد به بخش دیگری که ni-se us-tu-u بوده متصل کرده و به دستور آن بی توجه بوده یا به اورارتویی تسلط نداشته است. در این صورت ترجمه کتیبه به شکل به هم پیوسته جایز نیست چون دو واژۀ مجزای آرگیشتی و اهدا کرد... هستند. وجود hi بنوت در زیر لحیم دستبند نیز غیر ممکن نیست نگارنده به دلیل رسمالخط بد دستبند آن را تقدیم شده به خالدی نمیداند.
تفاصيل المقالة
آتش نزد مردم باستان محترم بود ولی این پدیده نزد اورارتو ها کم تر بررسی شده است. معمولاً اقوام باستانی خدایی با خویشکاری آتش را می پرستیدند، ولی نزد اورارتوها این گونه نیست. این موضوع عجیب به نظر می رسد، چون اورارتوها در محیطی سردسیر می زیستند و آتش می بایستی نزد آنا أکثر
آتش نزد مردم باستان محترم بود ولی این پدیده نزد اورارتو ها کم تر بررسی شده است. معمولاً اقوام باستانی خدایی با خویشکاری آتش را می پرستیدند، ولی نزد اورارتوها این گونه نیست. این موضوع عجیب به نظر می رسد، چون اورارتوها در محیطی سردسیر می زیستند و آتش می بایستی نزد آنان از اهمیت خاصی برخوردار بوده باشد. در متون سلطنتی اورارتویی اشارۀ مستقیمی به اهمیت آتش یا وجود خدایی با خویشکاری ویژۀ آتش به دست نیامده است، ولی با کمی تأمل بر تعدادی از آثار اورارتویی می توان رد پای خویشکاری خدای آتش را در مهم ترین خدای اورارتوها، خالدی، مشاهده کرد. هدف مقاله حاضر این است که با بررسی شواهد، از جمله نقش خالدی بر سپری از محوطۀ باستانی انزاف و آتشدان های معبد آیانیس نشان دهد که آتشی ویژۀ خالدی روشن می شد و می توان آن را آتش پیروزی خواند و خالدی را نیز می توان خدای آتش دانست. آتش خالدی همۀ مشخصات آتش پیروزی را اعم از همیشه سوزی و ارتباط با خدای پیروزی و روشن نگه داشته شدن آن در معابد و احتمالاً اهدای پیشکشی دارد.
تفاصيل المقالة