فهرس المقالات فخرالدین احمدی


  • المقاله

    1 - ارائه مدلی برای ارتقای سرمایه فکری اعضاء هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران
    رهبری و مدیریت آموزشی , العدد 5 , السنة 14 , زمستان 1399
    هدف اصلی مقاله، ارائه مدلی برای ارتقاء سرمایه فکری اعضاء هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی است. تحقیق حاضر رویکرد آمیخته است. در فاز طراحی الگوی اولیه از رویکرد کیفی و در فاز تبیین مدل از رویکرد کمّی بهره برده شد. همچنین، این تحقیق یک مطالعه استقرایی و به شیوه اکتشافی&ndash أکثر
    هدف اصلی مقاله، ارائه مدلی برای ارتقاء سرمایه فکری اعضاء هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی است. تحقیق حاضر رویکرد آمیخته است. در فاز طراحی الگوی اولیه از رویکرد کیفی و در فاز تبیین مدل از رویکرد کمّی بهره برده شد. همچنین، این تحقیق یک مطالعه استقرایی و به شیوه اکتشافی– کاربردی بود. جامعه آماریبخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی مطلع موضوع پژوهش که از طریق نمونه‌گیری گلوله برفی تعداد 20 نفر انتخاب شدند. جامعه آماریبخش کمی شامل کلیه اعضای هیات علمی رسمی و پیمانی دانشگاه های شهر تهران در سال 1398 بودند که تعداد آنها 4065 نفر اعلام شدند که بر اساس جدول تعیین حجم نمونه مورگان برابر با 354 نفر نمونه محاسبه گردید. روایی ابزار تحقیق در بخش کیفی بهتبعیتازمدل فلینتو همکاران(2002) به تایید رسید. در بخش کمی و پرسشنامه نهایی روایی ابزار بصورت محتوایی و با همکاری اساتید محترم راهنما و مشاور و 5 نفر از خبرگان دانشگاهی به تایید رسیده و پایایی آن نیز با روش محاسبه آلفای کرونباخ 0.975 محاسبه گردید. نتایج حاصل از اجرای پژوهش در بخش کیفی نشان داد که ابعاد سرمایه انسانی با فراوانی 90 بار در جایگاه نخست، سرمایه فرآیندی با 80 بار تکرار در جایگاه دوم، عوامل فردی با 69 بار تکرار در جایگاه سوم، عوامل سازمانی با فراوانی61 بار در جایگاه چهارم، عوامل محیطی با 59 بار تکرار در جایگاه پنجم، سرمایه مشتری با 43 بار تکرار در جایگاه ششم، سرمایه ساختاری با 36 بار در جایگاه هفتم و در نهایت سرمایه زیرساختی با 33 بار تکرار در جایگاه نهایی و هشتم قرار داشت. در بخش کمی ضرایب مسیرهای مولفه های مختلف سرمایه فکری اساتید دارای تفاوت بوده به گونه ای که بالاترین ضریب مسیر مربوط به سرمایه فرآیندی با ضریب مسیر 0.89 بوده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - ارائه مدل ارتقای خلاقیت دانش آموزان با تاکید بر رویکرد یادگیری معکوس
    ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی , العدد 52 , السنة 13 , بهار 1403

    هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ارتقای خلاقیت دانش آموزان با تاکید بر رویکرد یادگیری معکوس بوده است. روش پژوهش ترکیبی از نوع آمیخته اکتشافی (کیفی- کمی) بود. شرکت کنندگان بخش کیفی خبرگان دانشگاهی رشته مدیریت آموزشی و خبرگان آموزش وپرورش با سابقه مدیریت و سیاست¬گذاری بودن أکثر

    هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ارتقای خلاقیت دانش آموزان با تاکید بر رویکرد یادگیری معکوس بوده است. روش پژوهش ترکیبی از نوع آمیخته اکتشافی (کیفی- کمی) بود. شرکت کنندگان بخش کیفی خبرگان دانشگاهی رشته مدیریت آموزشی و خبرگان آموزش وپرورش با سابقه مدیریت و سیاست¬گذاری بودند، که براساس قاعده اشباع نظری و به صورت نمونه گیری هدفمند تعداد 10 نفر تعیین شد. در بخش کمی جامعه آماری شامل مدیران و معلمان مدارس استان تهران به تعداد 1929نفر بودند. که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برحسب منطقه آموزشی تعداد 303 نفر به عنوان نمونه تعیین شد. روش جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، و ابزار اندازه گیری بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. ضریب پایایی با استفاده از آزمون آلفاي كرونباخ مورد تایید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل دادهها در بخش کیفی از رویکرد تحلیل مضمون و در بخش کمی از روش مدل‌يابي معادلات ساختاري از نرم‌افزارهای SPSS و LISREL استفاده شده‌ است. یافته¬ها نشان داد 82 درصد مدل ارتقای خلاقیت دانش¬آموزان با تاکید بر رویکرد یادگیری معکوس به ابعادی شامل چهار تم اصلی بشرح: 1. عوامل فردی، 2. عوامل محیطی 3. عوامل نهادی، 4. عوامل سازمانی و چهار تم فرعی بشرح: 1. جذب دانش آموزان، 2. توسعه یادگیری معکوس،3. استقرار یادگیری معکوس، 4. ارزیابی عملکرد یادگیری معکوس، می باشد، وابسته است. با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد شد سازمان آموزش وپرورش در راستای تحقق این مقولات گام¬به¬گام و به¬تدریج با توجه به یک نقشه راه و برنامه استراتژیک درازمدّت عمل نمایند.

    تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - ارائه مدل ارتقای خلاقیت دانش‌آموزان با تأکید بر رویکرد یادگیری معکوس
    ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی , العدد 52 , السنة 13 , بهار 1403

    هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ارتقای خلاقیت دانش‌آموزان با تأکید بر رویکرد یادگیری معکوس می¬باشد. روش: پژوهش حاضر آمیخته از نوع اکتشافی (کیفی- کمی) است. این پژوهش دارای دو بخش کیفی وکمی است. جامعه آماری بخش کیفی خبرگان دانشگاهی رشته علوم تربیتی و خبرگان آ أکثر

    هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ارتقای خلاقیت دانش‌آموزان با تأکید بر رویکرد یادگیری معکوس می¬باشد. روش: پژوهش حاضر آمیخته از نوع اکتشافی (کیفی- کمی) است. این پژوهش دارای دو بخش کیفی وکمی است. جامعه آماری بخش کیفی خبرگان دانشگاهی رشته علوم تربیتی و خبرگان آموزش¬وپرورش بودند که با استفاده از نمونه‌گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری با تعداد 10 نفر از خبرگان مصاحبه انجام شد. جامعه آماری در بخش کمی شامل مدیران و معلمان مدارس استان تهران به تعداد 1929 نفر بودند که از این جامعه آماری، تعداد 303 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه¬ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. ضریب پایایی با استفاده از آزمون آلفاي كرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه¬وتحلیل داده¬ها در بخش کیفی از رویکرد تحلیل مضمون و در بخش کمی از روش مدل‌يابي معادلات ساختاري از نرم‌افزارهای SPSS و LISREL استفاده شده‌ است. یافته¬ها: نتایج نشان داد 82 درصد مدل ارتقای خلاقیت دانش‌آموزان با تأکید بر رویکرد یادگیری معکوس به ابعاد اصلی شامل: 1. عوامل فردی، 2. عوامل محیطی 3. عوامل نهادی، 4. عوامل سازمانی و فرعی شامل: 1. جذب دانش‌آموزان، 2. توسعه یادگیری، 3. استقرار یادگیری، 4. ارزیابی عملکرد یادگیری وابسته است. نتیجه¬گیری: با توجه به نتایج به‌دست‌آمده پیشنهاد شد سازمان آموزش¬وپرورش در راستای تحقق این مقولات گام¬به-گام و به¬تدریج با توجه به یک نقشه راه و برنامه استراتژیک دراز مدّت عمل نمایند. در مجموع می‌توان بیان کرد داشتن رویکرد پارادایمی با نگاه بومی و منطقه¬ای نیز به تحقق ارتقای خلاقیت دانش‌آموزان با تأکید بر رویکرد یادگیری معکوس کمک می¬کند.

    تفاصيل المقالة