بسپارهای رسانای الکتریکی، با وجود داشتن رفتار الکتریکی، از ویژگی مکانیکی و فرایندپذیری بسیار خوبی نیز برخوردار هستند. یکی از کاربردهای این بسپارها، بهکارگیری آنها در پوششهای امواج الکترومغناطیس است که با پیشرفت سریع تجهیزات، سامانههای الکترونیکی و منابع متفاوت تولید أکثر
بسپارهای رسانای الکتریکی، با وجود داشتن رفتار الکتریکی، از ویژگی مکانیکی و فرایندپذیری بسیار خوبی نیز برخوردار هستند. یکی از کاربردهای این بسپارها، بهکارگیری آنها در پوششهای امواج الکترومغناطیس است که با پیشرفت سریع تجهیزات، سامانههای الکترونیکی و منابع متفاوت تولید امواج الکترومغناطیس، این کاربرد حیاتی شده است. در پژوهش حاضر، نانوچندسازه رسانای الکتریکی برای تهیه لایه منعطف جاذب امواج الکترومغناطیس در گستره نوار ایکس بر پایه بسپار گرمانرم یورتان (TPU) و نانوگرافن بهعنوان پرکننده رسانای الکتریکی تهیه شد. بدین منظور، گرافناکسید با استفاده از روش هامر تهیه و سپس، تحت واکنش کاهش گرمایی گرافناکسید به صفحههای گرافنی تبدیل شد. سطح نانولایههای گرافن با 2-آمینواتیلمتاکریلات تحت واکنش رادیکالی اصلاح شد. نمونههای نانوچندسازه حاوی درصدهای متفاوت گرافن اصلاحشده با فرایند اختلاط محلولی تهیه شدند. اصلاح سطحی گرافن منجر به بهبود سازگاری بین گروههای عاملی در ساختار TPU و گرافن اصلاحشده و همچنین، افزایش رسانایی الکتریکی شد. همچنین، افزایش برهمکنش بین TPU و گرافن اصلاحشده باعث افزایش حرکات گرانروی و درنتیجه، اتلاف بیشتر انرژی و بهبود جذب امواج الکترومغناطیس شد. نتایج نشان داد که نانوچندسازه بر پایه TPU حاوی تنها 5 % حجمی گرافن اصلاحشده، 68/99 % امواج الکترومغناطیس را پوشش میدهد.
تفاصيل المقالة
در مطالعه حاضر برای نخستین بار اثر حضور نقاط کوانتومی سرب سولفید و تعویض لیگاند آن از لیگاند عایق و بلند زنجیره اولئیک اسید به لیگاند پروسکایتی کوتاه زنجیره متیلآمونیمسرب یدید بر ویژگیهای فتوولتایی سلول خورشیدی ناهمگون حجمی بر پایه بسپار پلیتریهگزیلتیوفن (P3HT) و أکثر
در مطالعه حاضر برای نخستین بار اثر حضور نقاط کوانتومی سرب سولفید و تعویض لیگاند آن از لیگاند عایق و بلند زنجیره اولئیک اسید به لیگاند پروسکایتی کوتاه زنجیره متیلآمونیمسرب یدید بر ویژگیهای فتوولتایی سلول خورشیدی ناهمگون حجمی بر پایه بسپار پلیتریهگزیلتیوفن (P3HT) و یکی از مشتقات فولرنها (PC61BM) موردبررسی قرارگرفته است. نتایج طیف جذبی بهدستآمده در محدوده طولموجهای مرئی و نزدیک به فروسرخ، بهبود جذب فوتون بسپار P3HT براثر حضور نقاط کوانتومی حاوی هر دو نوع لیگاند را نشان میدهد. همچنین، نتایج اندازهگیری طیف نشری نیز بیانگر بهبود جدایش اگزیتون در سلولهای خورشیدی سهتایی نسبت به نوع دوتایی آن است، بهگونهای که نتایج یادشده انتقال الکترون از P3HT به نقاط کوانتومی و انتقال حفره از نقاط کوانتومی به P3HT را در فیلمهای فعال نوری حاوی نقاط کوانتومی با هر دو نوع لیگاند را اثبات میکند. اندازهگیری ویژگیهای فتوولتایی سلولهای خورشیدی تهیهشده، بیانگر این مطلب است که استفاده از نقاط کوانتومی حاوی لیگاند پروسکایتی سبب افزایش بیشتر بازدهی سلول خورشیدی میشود، بهگونهای که با افزودن 6% وزنی نقاط کوانتومی حاوی لیگاند پروسکایتی، بازدهی سلول خورشیدی به مقدار 6% افزایش مییابد. این در حالی است که حضور نقاط کوانتومی حاوی لیگاند اولئیک اسیدی نهتنها سبب بهبود بازدهی سلول خورشیدی نمیشود، بلکه بازده تبدیل سلول را نیز کاهش میدهد. این تفاوت را میتوان به عایق بودن زنجیرهای طویل اولئیک اسید و بیشتر بودن سرعت حرکت ذرات باردار در لایه فعال نوری حاوی نقاط کوانتومی با لیگاند پروسکایتی ارتباط داد.
تفاصيل المقالة
در پژوهش حاضر، نانوچندسازههای رسانای جاذب امواج الکترومغناطیس برپایه لاستیک اتیلن-پروپیلن-دیان-مونومر (EPDM) و نانولولههای کربنی چند دیواره (MWCNT) با عامل پفزای شیمیایی و روش قالبگیری فشاری تهیه شدند. نتیجه های به دست آمده نشان داد که نانوچندسازههای اسفنجی آس أکثر
در پژوهش حاضر، نانوچندسازههای رسانای جاذب امواج الکترومغناطیس برپایه لاستیک اتیلن-پروپیلن-دیان-مونومر (EPDM) و نانولولههای کربنی چند دیواره (MWCNT) با عامل پفزای شیمیایی و روش قالبگیری فشاری تهیه شدند. نتیجه های به دست آمده نشان داد که نانوچندسازههای اسفنجی آستانه نفوذ الکتریکی پایینتر و جذب امواج الکترومغناطیس بالاتری نسبت به ترکیبهای جامد همانند خود داشتند. نانوچندسازههای اسفنجی، پوششدهی امواج 28 تا 45 دسیبل را در گستره بسامد نوار ایکس (4/12-2/8 گیگاهرتز) از خود نشان میدهند. همچنین، بازده پوششدهی الکترومغناطیس نمونه اسفنجی تحت خمشهای مکرر، نسبت به نمونه غیرمتخلخل، بهدلیل رفتار بازیابی بالا، کاهش ناچیزی از خود نشان داد. نتیجه ها حاکی از قابلیت بالای اسفنجهای شبکه ای شده EPDM/MWCNT بهعنوان جاذب امواج الکترومغناطیس با وزن کم و انعطافپذیری و تغییر فرم بالا است.
تفاصيل المقالة
در این پژوهش، نانوچندسازههای پایه پلیلاکتیک اسید (PLA)، لاستیک اکریلونیتریل بوتادیان (NBR) و 4 % وزنی نانورس به روش اختلاط مذاب در دستگاه مخلوطکن داخلی برای نخستین بار تهیه شدند. ریزساختار نمونههای نانوچندسازه تهیهشده با روشهای پراش پرتو ایکس، میکروسکوپی الکترونی أکثر
در این پژوهش، نانوچندسازههای پایه پلیلاکتیک اسید (PLA)، لاستیک اکریلونیتریل بوتادیان (NBR) و 4 % وزنی نانورس به روش اختلاط مذاب در دستگاه مخلوطکن داخلی برای نخستین بار تهیه شدند. ریزساختار نمونههای نانوچندسازه تهیهشده با روشهای پراش پرتو ایکس، میکروسکوپی الکترونی روبشی و عبوری و آزمونهای اندازهگیری زاویه تماس بررسی شدند. به منظور مطالعه اثر مقدار اکریلونیتریل (ACN) بر پخش و چگونگی چیدمان نانولایههای سیلیکاتی نانورس و ریزساختار آمیزه، سه نوع لاستیک نیتریل با مقدار اکریلونیتریل متفاوت، کم (19 %)، متوسط(33 %) و زیاد (51 %) موردبررسی قرار گرفتند. نتایج بهدست آمده نشان داد که در نانوچندسازه پایه NBR با درصد ACN کم، نانولایههای رس بیشتر تمایل به استقرار در بستر PLA نشان میدهند؛ درحالیکه با افزایش مقدار اکریلونیتریل نانولایههای نانورس بیشتر در سطح مشترک دو فاز PLA و NBR قرار میگیرند. اندازه قطرههای فاز لاستیکی پخششده در بستر PLA، در حضور ذرههای نانورس نسبت به آمیزه مشابه بدون نانورس، مستقل از مقدار اکریلونیتریل، کاهش یافت. اگرچه کاهش اندازه ذرهها، بهدلیل قرارگیری صفحههای نانورس در سطح مشترک دوفاز در نانوچندسازه برپایه لاستیک نیتریل با مقدار اکریلونیتریل بیشتر، محسوستر بوده است. همچنین، با بهکارگیری پراش پرتو ایکس برای نمونهها، مشاهده شد که برای نمونه بر پایه ACN زیادتر، نانورس بیشتر در سطح مشترک دو فاز پخش میشود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications