صلح به عنوان یکی از دغدغه های مشترک میان ابناء بشر همواره در طول تاریخ مطرح بوده و در فرهنگ ها و جوامع مختلف معنا و مفهوم خاص خود را داشته است. صلح به عنوان یک مفهوم بین الاذهانی در آثار و کتب اسلامی نظیر نهج البلاغه معانی متفاوت از آنچه که در نزد اندیشمندان مغرب زمین ص أکثر
صلح به عنوان یکی از دغدغه های مشترک میان ابناء بشر همواره در طول تاریخ مطرح بوده و در فرهنگ ها و جوامع مختلف معنا و مفهوم خاص خود را داشته است. صلح به عنوان یک مفهوم بین الاذهانی در آثار و کتب اسلامی نظیر نهج البلاغه معانی متفاوت از آنچه که در نزد اندیشمندان مغرب زمین صلح نامیده می شود، دارد. از اینرو تعریف مفهوم و فلسفه صلح از دو دیدگاه متفاوت اسلامی و غربی، پرداختن به ابعاد و زوایای صلح و نیز فواید و اهمیت این مقوله از جمله مهم ترین مباحثی است که تلاش شده است با رویکردی متفاوت و جدید از سایر پژوهش ها مورد تبیین و تحلیل دقیق قرار گیرد. لازم به ذکر است که در این پژوهش با رویکردی سازه انگارانه به مفهوم صلح، تلاش شده تا ضمن تعریف این مفهوم در هر دو دیدگاه اسلامی و غربی، به بررسی تطبیقی آن ها نیز پرداخته شود. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و نوع پژوهش نیز کاربردی است. در این پژوهش روش آزمون فرضیه، کتابخانه ای و ابزار جمع آوری اطلاعات نیز به صورت اسنادی می باشد.
تفاصيل المقالة
تحقیقات سیاسی و بین المللی
,
العدد2,السنة
8
,
تابستان
1395
چکیده
بسیاری از نظریهپردازان در مقوله امنیت برآنند، که کشور ایران منطق معادلات امنیتی را در سطح منطقه و جهان رعایت نمیکند و همین امر دشواریهای سیاسی را برای کشورهای منطقه و حتی خود ایران درپی داشته است. این مقاله با اتخاذ رویکردی تحلیلی-تبیینی بر آن است تا مؤلفههای أکثر
چکیده
بسیاری از نظریهپردازان در مقوله امنیت برآنند، که کشور ایران منطق معادلات امنیتی را در سطح منطقه و جهان رعایت نمیکند و همین امر دشواریهای سیاسی را برای کشورهای منطقه و حتی خود ایران درپی داشته است. این مقاله با اتخاذ رویکردی تحلیلی-تبیینی بر آن است تا مؤلفههای اصلی و سطوح عملکرد جمهوری اسلامی ایران را در توافق برجام، و در چارچوب رویکرد امنیتیسازی و غیرامنیتیسازی، واکاوی کند. آنچه در نوشته حاضر مورد توجه است، وجود رویدادی است که توانسته تفاوتی معنادار را در روندهای پیشینی و پسینی خود بهوجود آورد. برجام با شاخصههای خود موجبات تغییر در جایگاه جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورده و نشاندهنده این موضوع است که جایگاه ایران در جامعه بینالملل مورد پذیرش واقع شده است و دولت ایران عادیسازی روابط با غرب را در دستور کار خود جای داده تا بتواند جایگاه خود در منطقه و جهان را بازسازی نماید.
تفاصيل المقالة
تحقیقات سیاسی و بین المللی
,
العدد2,السنة
12
,
تابستان
1399
عرصه بینالملل همواره محل رقابت بازیگران دولتی بوده است. پس از جنگ جهانی دوم اراده جامعه بینالملل در راستای هنجارسازی و قانونسازی در سطح بینالمللی در قالب نهادهای بینالمللی چون سازمان ملل شکل گرفت تا بحرانها و مسائل آن را به طرق مسالمتآمیز در قالب اقدام جمعی از سو أکثر
عرصه بینالملل همواره محل رقابت بازیگران دولتی بوده است. پس از جنگ جهانی دوم اراده جامعه بینالملل در راستای هنجارسازی و قانونسازی در سطح بینالمللی در قالب نهادهای بینالمللی چون سازمان ملل شکل گرفت تا بحرانها و مسائل آن را به طرق مسالمتآمیز در قالب اقدام جمعی از سوی جامعه بینالملل حل کنند. با توجه به نیاز روزافزون به ضرورت توجه به حقوق بشر قوانین مدونی در این حوزه شکل گرفت که یکی از آنها اصل مسئولیت حمایت در واکنش به نقض حقوق بشر در رواندا، کوزوو و بوسنی بود. این اصل به عنوان واکنش به موقع و قاطع به اعمال خشونت از سوی شورای امنیت به نمایندگی از جامعه بینالملل تعریف شد. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که: چرا دکترین مسئولیت حمایت در لیبی توسط شورای امنیت به کار گرفته میشود اما درخصوص سوریه این اتفاق روی نمیدهد؟ در پاسخ به این سوال، این فرضیه مطرح میشود که چنین به نظر میرسد: که اجماع قدرت-های بزرگ در کاربست دکترین مسئولیت حمایت در لیبی و عدم اجماع قدرتهای بزرگ در عدم کاربست این اصل در سوریه به غلبه قدرت بر قانون منجر شده است.
تفاصيل المقالة
مطالعات روابط بین الملل
,
العدد1,السنة
11
,
بهار
1397
چکیده
غالباً در مطالعات روابط بین الملل، امنیت کنش گران به خصوص در عرصه منطقه ای به عنوان یکی از اصول مسلم در سیاست خارجی کشورها انگاشته می شود؛ به ویژه آنکه مسائل سیاسی- امنیتی بعد از تحولات بیداری اسلامی در منطقه، نوعی بهم پیوستگی در میان بازیگران منطقه به وجود آورده أکثر
چکیده
غالباً در مطالعات روابط بین الملل، امنیت کنش گران به خصوص در عرصه منطقه ای به عنوان یکی از اصول مسلم در سیاست خارجی کشورها انگاشته می شود؛ به ویژه آنکه مسائل سیاسی- امنیتی بعد از تحولات بیداری اسلامی در منطقه، نوعی بهم پیوستگی در میان بازیگران منطقه به وجود آورده است که این مسئله بر تشدید دغدغه های امنیتی در خاورمیانه افزود. به همین دلیل، امروزه بازیگران منطقه ای در خاورمیانه که دارای منافع متقابل اند، عموماً جهت حفط بقای خود، چهارچوب مجموعه های امنیت منطقه ای را مورد توجه خود قرار داده اند. در این راستا از جمله ی دستور کارهای امنیتی در منطقه خاورمیانه بحران در یمن می باشد که ممکن است دامنه امنیتی این بحران به سایر مناطق نیز تسری یابد. بدینسان، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگر فعال و هژمون منطقه ای از زمان شروع و اوج گیری بحران در یمن تلاش نمود که در راستای ﺗﺄمین امنیت منطقه ای خود، رویکرد حمایتگرایانه و امنیتی را در قبال دولت- ملت در یمن اتخاذ نماید. بنابراین، کانون بحث این پژوهش بر مساعی جمهوری اسلامی ایران در اموری نظیر تلاش در زمینه حفظ محور مقاومت، حفظ نفوذ ایدئولوژیکی و منطقه ای خود و نیز امنیت ژئوپلیتیک یمن قرار گرفته است. در همین راستاپرسش اصلی پژوهش حاضر این است که: مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران یمن بر مبنای کدام رویکرد در سیاست خارجی قابل تحلیل است؟ جهت پاسخی منطقی به این ﺳﺆال، فرضیه زیر به سنجش گذاشته می شود: جمهوری اسلامی ایران با عنایت به جایگاه راهبردی یمن در معادلات منطقه ای و نیز جهت ارتقای ضریب امنیتی خود در منطقه، رویکرد امنیتی را در قبال این بحران اتخاذ نموده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications