داروهای سولفانامیدی تأثیرات مخربی در بافت کلیه انسان و حیوانات دارند. هدف از این بررسی، مطالعه آسیبشناسی بافتی کلیه متعاقب تیمار با داروی سولفامید+تریمتوپریم در جوجههای گوشتی میباشد. در بررسی حاضر، 240 قطعه جوجه گوشتی سالم با سن 3 هفته و شرایط مدیریتی یکسان، بهطور أکثر
داروهای سولفانامیدی تأثیرات مخربی در بافت کلیه انسان و حیوانات دارند. هدف از این بررسی، مطالعه آسیبشناسی بافتی کلیه متعاقب تیمار با داروی سولفامید+تریمتوپریم در جوجههای گوشتی میباشد. در بررسی حاضر، 240 قطعه جوجه گوشتی سالم با سن 3 هفته و شرایط مدیریتی یکسان، بهطور تصادفی در دو گروه برابر توزیع گردیدند. در گروه تیمار، داروی سولفامید+تریمتوپریمبا دز 200 میلیلیتر در 800 لیتر آب بهمدت 3 روز بهصورت آشامیدنی مورد استفاده قرار گرفت و در گروه شاهد دارویی تجویز نگردید. پس از 72 ساعت، از بافت کلیه جوجهها بهطور همزمان نمونهبرداری انجام شد و از نمونههای پایدار شده در فرمالین بافری 10 درصد، مقاطع میکروسکوپی با ضخامت 5 میکرون و رنگآمیزیهای هماتوکسیلین-ائوزین و تانل تهّیه گردید. مطالعات ریزبینی بافت کلیه جوجههای گروههای تیمار و شاهدحاکی از بروز نکروز و آپوپتوز در سلولهای اپیتلیال لولههای ادراری، پرخونی و خونریزی و گلومرولوپاتی در گروه تیمار بود. اختلاف بین گروههای تیمار و شاهد از لحاظ شدت تغییرات پاتولوژیک در بافت کلیه معنیدار بود (001/0>p). نتایج این بررسی نشان میدهد که داروی سولفامید+تریمتوپریم توانائی ایجاد آسیب در بافتکلیه از طریق القاء آپوپتوز و نکروز را دارد.
تفاصيل المقالة
باکتری اشریشیا کولای یکی از مهم ترین عوامل ایجاد عفونت در پرندگان میباشد. عوامل آنتیبیوتیکی به طور گستردهای بهمنظور کاهش خسارات ناشی از باکتری اشریشیا کولای در صنعت طیور استفاده میشوند. هدف از مطالعه حاضر مقایسه دو روش تجویز مقطعی و ممتد داکسیسایکلین بر علائم بال أکثر
باکتری اشریشیا کولای یکی از مهم ترین عوامل ایجاد عفونت در پرندگان میباشد. عوامل آنتیبیوتیکی به طور گستردهای بهمنظور کاهش خسارات ناشی از باکتری اشریشیا کولای در صنعت طیور استفاده میشوند. هدف از مطالعه حاضر مقایسه دو روش تجویز مقطعی و ممتد داکسیسایکلین بر علائم بالینی وجراحات ناشی از کلیباسیلوزیس و برخی فراسنجههای بیوشیمیایی سرم در طیور گوشتی بود. این مطالعه در یک فارم گوشتی که دارای دو سالن مشابه و مبتلا به کولیباسیلوزیس بود، انجام شد. در گروه اول داکسیسایکلین با روش ممتد به مدت 4 روز و در گروه دوم به روش تجویز مقطعی به مدت 4 روز و روزانه 8 ساعت استفاده شد. پس از درمان مذکور، از هر گروه تعداد 20 نمونه خونی اخذ و میزان آنزیم های آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلکالین فسفاتاز (ALP)، پروتئین تام و کراتینین سرم اندازهگیری شد. همچنین، شمارش تفریقی گلبولهای سفید انجام شد. جراحات کالبدگشایی و بالینی نیز ارزیابی گردید. برای مقایسه آماری داده ها، از آزمون T مستقل استفاده شد. بین دو روش تجویز دارو از نظر میزان AST سرم اختلاف آماری معنیداری وجود داشت (05/0p<). میزان ALT، ALP و کراتینین سرم در گروه تجویز ممتد دارو به طور غیرمعنیداری کمتر از گروه مقطعی تجویز دارو بود. همچنین، میزان گلبولهای سفید و لنفوسیت خون در گروه درمانی ممتد کاهش معنی دار (05/0p<) ولی میزان هماتوکریت، هتروفیل و ائوزینوفیل افزایش معنی داری (05/0p<) را نشان داد. نتایج مطالعه نشان داد که استفاده مقطعی از داکسیسایکلین در درمان کلیباسیلوزیس طیور نتیجه بهتری از تجویز ممتد دارو دارد.
تفاصيل المقالة
سندرم آسیت به تجمع غیرطبیعی مایع غیرآماسی در محوطه بطنی جوجههای گوشتی اطلاق میشود. سندرم فوق یکی از مشکلات عمده صنعت طیور گوشتی محسوب میشود. هیپوکسی مهم ترین علت افزایش فشار خون ریوی است که به سبب وقوع سندرم آسیت در طیور گوشتی میباشد. در مطالعه حاضر، 120 قطعه جوج أکثر
سندرم آسیت به تجمع غیرطبیعی مایع غیرآماسی در محوطه بطنی جوجههای گوشتی اطلاق میشود. سندرم فوق یکی از مشکلات عمده صنعت طیور گوشتی محسوب میشود. هیپوکسی مهم ترین علت افزایش فشار خون ریوی است که به سبب وقوع سندرم آسیت در طیور گوشتی میباشد. در مطالعه حاضر، 120 قطعه جوجه گوشتی سویه Ross (جنس نر) و 120 قطعه جوجه گوشتی سویه Arbor-acres (جنس نر) در دو گروه و هر گروه شامل سه تکرار 40 قطعهای توزیع شدند. شرایط پرورش برای همه گروهها از نظر دما، رطوبت، تراکم، تغذیه، واکسیناسیون و آب یکسان بود. جهت افزایش حساسیت جوجهها به سندرم آسیت از دان پلت و استرس سرما استفاده گردید. بدین منظور از روز 7 پرورش تا 21 روزگی دمای 16 درجه سانتی گراد اعمال شد. سپس دما یکباره به 22 درجه سانتی گراد رسانده شد و تا آخر دوران پرورش ثابت نگه داری شد. میزان وقوع سندرم آسیت در جوجههای گوشتی سویه Arbor- acres بیشتر از جوجههای گوشتی سویه Ross بود. در مورد پارامتر هماتوکریت در جوجههای گوشتی سویه Arbor – acres از هفته سوم به بعد نسبت به جوجههای گوشتی سویه Ross، افزایش نشان داد که در روز 35 این تفاوت معنیدار بود (05/0p<). در پایان دوره 42 روزگی تفاوت میزان هماتوکریت بین دو گروه معنیدار نبود. افزایش رشد جوجههای سویهArbor-acres نسبت به جوجههای سویه Ross در هفتههای چهارم و ششم تفاوت معنیدار نشان داد (05/0p<). با این حال در مقدار ضریب تبدیل نهایی بین دو سویه تفاوت معنیدار مشاهده نشد.
تفاصيل المقالة
برونشیت عفونی طیور یک بیماری حاد ویروسی با واگیری بالا و تلفات در جوجهها میباشد. علایم مشخص برونشیت عفونی در جوجهها تنفس نایی، رال نایی و ترشحات بینی است. از علایم کالبدگشایی پرخونی نای، تجمع اکسودای کازئوزی در محل دو شاخه شدن نای و پرخونی ریهها میباشد. سندرم آسیت أکثر
برونشیت عفونی طیور یک بیماری حاد ویروسی با واگیری بالا و تلفات در جوجهها میباشد. علایم مشخص برونشیت عفونی در جوجهها تنفس نایی، رال نایی و ترشحات بینی است. از علایم کالبدگشایی پرخونی نای، تجمع اکسودای کازئوزی در محل دو شاخه شدن نای و پرخونی ریهها میباشد. سندرم آسیت نیز در جوجههای گوشتی یکی از علل مهم تلفات میباشد. از علایم کالبدگشایی آن میتوان به بزرگ شدن قلب، هیدروپریکارد و تجمع مایع ترانسودایی در محوطهی شکمی اشاره کرد. عواملی مانند ویروس برونشیت عفونی باعث آسیب ریوی و در نهایت ایجاد سندرم آسیت میگردند. تعداد هشت فارم گوشتی سویه Ross مبتلا به بیماری برونشیت عفونی در این مطالعه انتخاب گردید. در بدو ابتلاء خون گیری به عمل آمده و در دو نوبت به فاصلهی هفت روز خونگیری مجدد تکرار شد و از تست سرولوژیک ELISA جهت تأیید تشخیص بیماری برونشیت عفونی استفاده گردید. ضمناً جهت تشخیص تفریقی از بیماریهای نیوکاسل و آنفلوانزا (H9N2) نیز آزمایشات مربوطه انجام گرفت. تلفات هر فارم در طی دورهی پرورش، کالبدگشایی و علت تلفات ثبت گردید و موارد مربوط به سندرم آسیت از لحاظ فراوانی محاسبه شد. در خصوص پارامترهای رشد، ضریب تبدیل غذایی، وزن نهایی و مصرف کل دان در هر فارم محاسبه گردید. بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه، میانگین درصد تلفات ناشی از سندرم آسیت در گلههای مبتلا به برونشیت عفونی نسبت به گلههای شاهد به طور معنیداری افزایش داشت. در هشت فارم مورد مطالعهی که مبتلا به برونشیت عفونی شده بودند، میانگین تلفات آسیتی 3% بود درحالی که میانگین تلفات آسیتی در دورههای گذشته حدود 5/0% بوده است. همچنین بر اساس نتایج مربوطه، میانگین وزن نهایی در گلههای مبتلا به برونشیت عفونی بطور معنیداری کمتر از دورههای قبل بوده است. ضمناً ضریب تبدیل غذایی در گلههای مبتلا به برونشیت عفونی به طور معنیداری بیشتر از گلههای سالم بوده است. همچنین همبستگی مثبتی بین بیماری برونشیت عفونی و وقوع سندرم آسیت وجود داشت و این همبستگی معنیدار بود (05/0 p<).
تفاصيل المقالة
این تحقیق به منظور بررسی اثرات استرس گرمایی بر روی برخی فراسنجه های خونی، بیوشیمیایی سرم و ایمنی هومورال در جوجه های گوشتی انجام گردید. 80 قطعه جوجه گوشتی یکروزه نژاد Cobb جنس مخلوط در دو گروه 40 تایی شاهد و تیمار به صورت تصادفی توزیع شدند. شرایط مدیریتی، تغذیه، تراکم، أکثر
این تحقیق به منظور بررسی اثرات استرس گرمایی بر روی برخی فراسنجه های خونی، بیوشیمیایی سرم و ایمنی هومورال در جوجه های گوشتی انجام گردید. 80 قطعه جوجه گوشتی یکروزه نژاد Cobb جنس مخلوط در دو گروه 40 تایی شاهد و تیمار به صورت تصادفی توزیع شدند. شرایط مدیریتی، تغذیه، تراکم، تهویه و برنامه واکسیناسیون در هر دو گروه یکسان بوده و تنها تفاوت بین دو گروه میزان دمای اعمال شده در هفته آخر دوره پرورش بود به طوری که دمای مربوط به گروه شاهد در هفته آخر (42- 36 روزگی) 24 درجه سانتی گراد و در گروه تیمار در همین مدت 33 درجه سانتی گراد در نظر گرفته شد. نمونه های خونی از پرندگان هر دو گروه در پایان روز 42 از طریق ورید بالی اخذ گردید و به منظور اندازه گیری فراسنجه های خونی یک قسمت از خون اخذ شده در لوله های حاوی ماده ضد انعقاد EDTA(mg/ml1) ریخته شد و سریعاً در آزمایشگاه فراسنجه های هماتولوژی آنها (هماتوکریت، شمارش گلبول های سفید، شمارش تفریقی گلبول های سفید) تعیین شد. در قسمت دیگری از خون اخذ شده pH خون اندازه گیری و پس از سانتریفیوژ و جداسازی سرم میزان برخی فراسنجه های بیوشیمیایی از جمله پروتئین تام و گلوکز به روش رنگ سنجی با استفاده از کیت های اختصاصی اندازه گیری شدند. به منظور ارزیابی تاثیر استرس گرمایی در وضعیت ایمنی هومورال نیز نمونه های سرمی توسط تست سرولوژیک HI(آزمایش ممانعت از هماگلوتیناسیون) آزمایش شدند تا میزان آنتی بادی تولیدی توسط واکسن نیوکاسل مشخص گردد. نتایج این بررسی کاهش معنی دار در میزان درصد هماتوکریت، درصد لنفوسیت و مقادیر سرمی پروتئین تام (05/0>p) و افزایش معنی دار درصد هتروفیل، نسبت هتروفیل به لنفوسیت، مقادیر سرمی گلوکز و pH خون در ماکیان گروه تیمار نشان داد (05/0>p). استرس گرمایی تاثیر معنی داری در مقادیر منوسیت و ائوزینوفیل ایجاد نکرد. میانگین مقادیر عیار آنتی بادی HI نیوکاسل در گروه تیمار نسبت به گروه شاهد کاهش معنی داری را نشان داد (05/0>p). نتایج مطالعه نشان داد که جوجه های گوشتی تحت تنش گرمایی در اثر تضعیف سیستم ایمنی، مستعد ابتلا به بیماری نیوکاسل و متعاقباً درگیری با عفونت های ثانویه هستند.
تفاصيل المقالة
چکیده
بیماری نیوکاسل از بیماری های بسیار مهم ویروسی بوده که در سالهای اخیر وقوع و شدت آن در ایران افزایش یافته است. بنابراین، کنترل آن توسط برنامه های موثر واکسیناسیون بسیار مهم است. هدف از این مطالعه، مقایسه عملکرد دو نوع واکسن La Sota و Avinew روی جوجههای گوشتی أکثر
چکیده
بیماری نیوکاسل از بیماری های بسیار مهم ویروسی بوده که در سالهای اخیر وقوع و شدت آن در ایران افزایش یافته است. بنابراین، کنترل آن توسط برنامه های موثر واکسیناسیون بسیار مهم است. هدف از این مطالعه، مقایسه عملکرد دو نوع واکسن La Sota و Avinew روی جوجههای گوشتی میباشد. در این مطالعه 270 قطعه جوجه یکروزه سویه Ross در سه گروه همراه با سه تکرار و هر تکرار مشتمل بر 30 قطعه جوجه انجام گرفت. در گروه 1، از واکسن Avinew و در گروه 2، از واکسن La Sota استفاده گردید. در گروه 3، به عنوان گروه شاهد هیچ نوع واکسن نیوکاسلی تجویز نگردید. شرایط پرورشی در هر سه گروه یکسان بوده و در روزهای 1، 14 ، 24، 34 و 44 روزگی جهت تعیین تیتر آنتیبادی حاصل از واکسنهای نیوکاسل خونگیری به عمل آمد و برای این منظور از تست سرولوژیکی الایزا استفاده گردید. در گروههای واکسینه شده (گروه های 1 و 2) نسبت به گروه شاهد بعد از 24 روزگی تیتر آنتیبادی به طور معنیداری افزایش یافت (05/0p<). در گروه شاهد بعد از 24 روزگی تیتر آنتیبادی که متعلق به ایمنی مادری بود به طور چشمگیری کاهش یافت به طوری که جوجههای گروه شاهد از سن 24 روزگی به بعد مقابل بیماری نیوکاسل تیتر حفاظتی نداشته و نسبت به این بیماری حساس بودند. تیتر آنتیبادی حاصل از واکسنهای Avinew و La Sota از لحاظ آماری تفاوت معنیداری نشان دادند (05/0p<)، ولی با توجه به اینکه بعد از واکسیناسیون عوارض مربوط به واکسن La Sota بیشتر از واکسن Avinew است، لذا واکسن Avinew به لحاظ نداشتن عوارض بهتر از واکسن La Sota است و از این جهت ارجحیت دارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications