پژوهش های سیاسی و بین المللی
,
العدد57,السنة
14
,
زمستان
1402
تحولات منطقه قفقاز جنوبی به دلیل مجاورت جغرافیایی و قرابت قومی، دینی و فرهنگی که مردم این منطقه با ایران دارند، بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران تاثیر گذار میباشد. در این راستا ایران در جهت نقش آفرینی در بحران اول قرهباغ، سیاست بیطرفی فعال را اتخاذ نمود. این درحالی ا أکثر
تحولات منطقه قفقاز جنوبی به دلیل مجاورت جغرافیایی و قرابت قومی، دینی و فرهنگی که مردم این منطقه با ایران دارند، بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران تاثیر گذار میباشد. در این راستا ایران در جهت نقش آفرینی در بحران اول قرهباغ، سیاست بیطرفی فعال را اتخاذ نمود. این درحالی است که طی بحران دوم، ایران بهطور صریحتری از تعلق «قره باغ» به آذربایجان صحبت کرد. این مقاله به بررسی تغییر راهبرد سیاست خارجی ایران در بحران دوم قرهباغ و پاسخ به این سؤال میپردازد که «چه عواملی باعث تغییر راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران دوم قرهباغ شد»؟ به نظر میرسد سیاست ایران بهعنوان یک کشور اسلامی و شیعی و در سایه مؤلفههایی همچون قومیت و مذهب به تغییر راهبرد سیاست خارجی ایران در بحران دوم در قالب تاکید بر تمامیت ارضی آذربایجان ضمن احترام به حقوق اقلیتهای قومی و خدشهناپذیری مرزهای بینالمللی انجامید.این نوشتار بر اساس روششناسی توصیفی _ تحلیلی و منابع کتابخانه ای انجام گرفته است.
تفاصيل المقالة
پژوهش های سیاسی و بین المللی
,
العدد1,السنة
14
,
بهار
1402
بیانیه گام دوم با ابتناء به اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی به تداوم حرکت جمهوری اسلامی ایران در چهل سال آینده پیش رو می پردازد. از نظر علم سیاست (که نقطه کانونی آن مبحث قدرت است)، به بررسی جایگاه قدرت نرم در بیانیه گام دوم پرداخته شود. بر اساس یافتههای مقاله حاضر که با أکثر
بیانیه گام دوم با ابتناء به اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی به تداوم حرکت جمهوری اسلامی ایران در چهل سال آینده پیش رو می پردازد. از نظر علم سیاست (که نقطه کانونی آن مبحث قدرت است)، به بررسی جایگاه قدرت نرم در بیانیه گام دوم پرداخته شود. بر اساس یافتههای مقاله حاضر که با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به دست آمده است، بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی ضمن توجه به ابعاد سختافزاری و نرمافزاری قدرت ملی، بنیادی ترین عنصر قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران را قدرت نرم مبتنی بر انقلاب اسلامی، ارزش های سیاسی انقلاب، ایمان، انگیزه الهی و ولایت فقیه می داند. بر اساس یافته های مقاله حاضر از آنجایی که ارزشهای انقلاب اسلامی مبتنی بر فطرت بشری می باشد، از سوی تمام جوامع بشری مورد استقبال بوده و قدرت نرم عظیمی را در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار می دهد
تفاصيل المقالة
پژوهش های سیاسی و بین المللی
,
العدد1,السنة
11
,
بهار
1399
رضا اوسطی[1]- فاضل فیضی[2] تاریخ دریافت: 9/10/1398- تاریخ پذیرش:3/11/1398 چکیده: دیپلماسی فرهنگی که توسط دولت ها هدایت می شود، با استفاده از ابزار و ظرفیت های فرهنگی به عنوان پشتیبان اهداف سیاست خارجی و اهداف دیپلماسی محسوب شده و در واقع استفاده از فرهنگ و به خدمت گرفتن أکثر
رضا اوسطی[1]- فاضل فیضی[2] تاریخ دریافت: 9/10/1398- تاریخ پذیرش:3/11/1398 چکیده: دیپلماسی فرهنگی که توسط دولت ها هدایت می شود، با استفاده از ابزار و ظرفیت های فرهنگی به عنوان پشتیبان اهداف سیاست خارجی و اهداف دیپلماسی محسوب شده و در واقع استفاده از فرهنگ و به خدمت گرفتن ابزارهای فرهنگی در روابط خارجی جهت تامین منافع ملی می باشد. مقاله حاضر در پی پاسخ به این سوال است که به چه دلایلی علی رقم اشتراکات فرهنگی و تمدنی بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری تاجیکستان، دو کشور نتوانستند از این اشتراکات جهت توسعه روابط دو جانبه خود بهره مند شوند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می گردد که علی رقم اشتراکات فرهنگی و تمدنی بین دو کشور به دلیل رویکرد متفاوت به عنصر سیاست و نحوه حکومت داری در عرصه سیاسی و اجتماعی، در نتیجه اشتراکات فرهنگی و تمدنی بین دو کشور کمکی به افزایش روابط آن ها نکرده است . در این تحقیق با امعان نظر به مشترکات فرهنگی و تمدنی دو کشور به دنبال شناسایی موانع توسعه روابط خارجی آنها از منظر دیپلماسی فرهنگی می باشیم . [1] - کارشناسی ارشد، علوم سیاسی، واحد تاکستان، دانشگاه آزاد اسلامی ، قزوین، ایران reza8286@yahoo.com [2] - استادیار و عضو هیات علمی، گروه علوم سیاسی، واحد تاکستان، دانشگاه آزاد اسلامی ، قزوین، ایران: نویسنده مسئول fazel_feizy@yahoo.com * این مقاله مستخرج از رساله دکتری تحت عنوان "کاربرد زور در روابط بین الملل باتاکید بر دکترین دفاع مشروع پیشدستانه/پیشگیرانه در راهبرد امنیت ملی امریکا" است. [1]- دانشجوی دکتری، روابط بین الملل، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی،تهران، ایران manizheh_eskandari@yahoo.com [2] - دانشیار و عضو هیئت علمی، گروه روابط بین الملل، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران: نویسنده مسئول mzakerian@yahoo.com [3] - دانشیار و عضو هیئت علمی، گروه روابط بین الملل، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران kbarzegar@hotmail.com [4] - استاد و عضو هیئت علمی، گروه روابط بین الملل، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی،واحد علوم و تحقیقات ، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران aakazemi@hotmail.com
تفاصيل المقالة
مساله هستهای ایران طی دو دهه اخیر به یکی از بزرگترین چالشها برای ایران و قدرتهای جهانی تبدیل شده است. در این میان، مذاکرات هستهای که همواره به عنوان ابزاری دیپلماتیک به طرق مختلف در جریان بوده است، در دوره "دونالد ترامپ" متوقف شده بود. با به قدرت رسیدن "جو بایدن"، م أکثر
مساله هستهای ایران طی دو دهه اخیر به یکی از بزرگترین چالشها برای ایران و قدرتهای جهانی تبدیل شده است. در این میان، مذاکرات هستهای که همواره به عنوان ابزاری دیپلماتیک به طرق مختلف در جریان بوده است، در دوره "دونالد ترامپ" متوقف شده بود. با به قدرت رسیدن "جو بایدن"، مذاکرات هستهای ایران با گروه 4+1 دوباره جریان پیدا کرد. اگرچه بر مذاکرات هستهای ایران متغیرهای مختلفی تاثیرگذار میباشد، اما در این پژوهش تاثیر روابط فراآتلانتیکی مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس، سوال اصلی این است که روابط فراآتلانتیکی چه تاثیری بر مذاکرات هستهای ایران با گروه 4+1 در دوره "جو بایدن" داشته است؟ برای پاسخ به این سوال با بهرهگیری از روش ترکیبی و جمعآوری اطلاعات و دادهها به صورت کتابخانهای و اسنادی، با استفاده از چارچوب نظری سازهانگاری این نتیجه حاصل شد که زمانی که روابط فراآتلانتیک مبتنی بر چندجانبهگرایی و همسو باشد، مذاکرات هستهای میزان زیادی به احیای برجام منتهی خواهد شد.
تفاصيل المقالة
مطالعات روابط بین الملل
,
العدد5,السنة
13
,
زمستان
1399
وقوع انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷، رویدادی بود که گفتمان هویت بخش آن در سیاست خارجی( گفتمان آرمانگرایی انقلابی) مبتنی بر عناصر گفتمانی استقلال، مبارزه با امپریالیسم و قدرتهای استعماری، استکبارستیزی و حمایت از جنبشهای آزادیبخش بود. قاعدتا شکل گیری چنین گفتمانی در کشو أکثر
وقوع انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷، رویدادی بود که گفتمان هویت بخش آن در سیاست خارجی( گفتمان آرمانگرایی انقلابی) مبتنی بر عناصر گفتمانی استقلال، مبارزه با امپریالیسم و قدرتهای استعماری، استکبارستیزی و حمایت از جنبشهای آزادیبخش بود. قاعدتا شکل گیری چنین گفتمانی در کشور و منطقه ای که جزیره ثبات آمریکا تلقی می شد، با اهداف و منافع این کشور هماهنگی نداشت. به گونه ای که با تسخیر سفارت این کشور بعنوان لانه جاسوسی از سوی دانشجویان پیرو خط امام(ره)، ایالات متحده ضمن قطع روابط دیپلماتیک خود با ایران، طیفی از اقدامات خصمانه را علیه ایران اتخاذ کرد که تا کنون نیز بعد از گذشت چهل سال ادامه داشته است. در این تحقیق ضمن بازشناسی موانع تحول روابط دو کشور، تضاد منافع آنها را از منظر هویت و هنجارهای مقوم هویت که مورد تاکید نظریه سازه انگاری در روابط بین الملل است، بررسی نموده و بیان می نماییم که اگر چه در برهه هایی در موضوعات مشخص و معین، مذاکرات محدود و موردی بین دو کشور صورت گرفته است، اما بدلیل تضاد هویتی آنها امکان تغییر بنیادین در روابط ایران و ایالات متحده آمریکا وجود ندارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications