حذف مقایسه¬ای سرب (II) از محیط¬های آبی با استفاده از Rhodococcus erythropolis در دو حالت مختلف جذب زیستی و تجمع زیستی مورد بررسی قرار گرفت. مورفولوژی جاذب زیستی و گروه¬های عاملی سطحی به ترتیب توسط SEM و FT-IR مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایشات در سیستم ناپیوسته به عنوان ت أکثر
حذف مقایسه¬ای سرب (II) از محیط¬های آبی با استفاده از Rhodococcus erythropolis در دو حالت مختلف جذب زیستی و تجمع زیستی مورد بررسی قرار گرفت. مورفولوژی جاذب زیستی و گروه¬های عاملی سطحی به ترتیب توسط SEM و FT-IR مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایشات در سیستم ناپیوسته به عنوان تابعی از زمان تماس، غلظت یون¬های سرب و دوز زیست¬توده انجام شد. تجمع زیستی توسط سلول¬های زنده باکتری و جذب زیستی توسط سلول¬های غیرفعال و غیرزنده انجام شد. فرایند جذب زیستی سریع بود و تعادل در 15 دقیقه به¬دست آمد درحالیکه تعادل در تجمع زیستی در 60 دقیقه به¬دست آمد. غلظت اولیه فلز و مقدار زیست¬توده به طور قابلتوجهی بر عملکرد جذب زیستی و زمان تماس بر تجمع زیستی تأثیر زیادی گذاشت. حداکثر راندمان جذب زیستی با استفاده از 1/0 گرم زیست¬توده غیرفعال پس از 15 دقیقه زمان تماس 55/97 درصد بود. با توجه به اینکه بازیابی فلز از توده سلول غیرفعال ساده¬تر و با سرعت جذب بالاتر است و میزان جاذب کمتری مورد نیاز است، لذا در مجموع استفاده از زیست توده غیرزنده به عنوان جاذب زیستی کارامدتر و قابل توجه¬ تر است.
تفاصيل المقالة
یک نانوجاذب جدید با استفاده از نانوذرات اکسید روی تثبیت شده بر اکسید گرافن جهت جداسازی مس از پساب صنعت آبکاری تهیه شد. اکسید گرافن با روش اصلاح شده هامر تهیه شد و مورفولوژی سطح آن با طیفسنجی FTIR و میکروسکوپ الکترونی روبشیSEM مشخص شد. یک مطالعه سیستماتیک از فرآیند جذب أکثر
یک نانوجاذب جدید با استفاده از نانوذرات اکسید روی تثبیت شده بر اکسید گرافن جهت جداسازی مس از پساب صنعت آبکاری تهیه شد. اکسید گرافن با روش اصلاح شده هامر تهیه شد و مورفولوژی سطح آن با طیفسنجی FTIR و میکروسکوپ الکترونی روبشیSEM مشخص شد. یک مطالعه سیستماتیک از فرآیند جذب با تغییر pH، غلظت اولیه مس، زمان تماس، دوز جاذب و دما انجام شد. نتایج تجربی نشان داد که حداکثر ظرفیت جذب با راندمان 77/89 درصد در pHبرابر با 7 زمانی بدست آمده است که 5/0 گرم جاذب به مدت 30 دقیقه درتماس با 200 میلی گرم در لیتر محلول مس در دمای 20 درجه سانتیگراد بوده است. نانوجاذب ظرفیت جذب بالایی در نمونههای پساب صنعتی شبیهسازیشده و واقعی نشان داد و در حذف تا 99 درصد مس از نمونههای صنعتی مؤثر بود. مطالعات ایزوترم، جنبشی و ترمودینامیکی جذب برای توضیح مکانیسم جذب انجام شد. فرآیند جذب مطابق با مدلهای مرتبه دوم شبه و ایزوترم فروندلیخ است. بررسیهای ترمودینامیکی نشان داد که جذب یونهای مس روی ZnO/GO یک واکنش خودبهخودی و گرمازا با مقدار انتالپی برابر باJ mol -1 21/6361- بوده است. این مطالعه نشان داد که نانو ZnO/GO می تواند به عنوان یک نانوجاذب موثر، کم هزینه و سازگار با محیط زیست برای تصفیه پسابهای آبکاری استفاده شود.
تفاصيل المقالة
حذف آلودگی فلزات سنگین موجود در پساب¬های صنعتی از عمده¬ترین چالش¬های حفظ منابع آبی است. مس از جمله فلزاتی است که در پساب بسیاری از صنایع بخصوص صنایع آبکاری فلزات با غلظت بالا وجود دارد و جذب این فلز توسط جاذب¬های زیستی تجدیدپذیر و در دسترس بسیار مورد توجه قرار گرفته است أکثر
حذف آلودگی فلزات سنگین موجود در پساب¬های صنعتی از عمده¬ترین چالش¬های حفظ منابع آبی است. مس از جمله فلزاتی است که در پساب بسیاری از صنایع بخصوص صنایع آبکاری فلزات با غلظت بالا وجود دارد و جذب این فلز توسط جاذب¬های زیستی تجدیدپذیر و در دسترس بسیار مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی توانایی جذب زیستی سلول¬های قارچ آسپرژیلوس نایجرAspergillus niger در حذف یون مس از پسابهای صنعتی و تعیین پارامترهای موثر بر آن انجام شده است. سلول¬های قارچ آسپرژیلوس نایجر قبل از فرایند جذب به کمک هیدروکسید سدیم پیش تصفیه شده تا به حداکثر ظرفیت جذب بیولوژیکی نزدیک شدند. وزن معینی از زیست توده خشک در مجاورت 25 میلیلیتر محلول مس در دمای 25 درجه سانتی¬گراد قرار گرفته و پس از طی زمان تماس مشخص، زیست توده با سانتریفیوژ فیلتر شده و اندازه-گیری غلظت مس به کمک روش طیف سنجی در طول موج 324 نانومتر انجام شد. با توجه به نتایج، بهترین راندمان جذب زیستی فعال در شرایط بهینه با استفاده از 1/0 گرم سلولهای فعال قارچ 15/81 درصد بوده که در pH برابر با 7 در محلول فلز مس با غلظت 200 میلیگرم در لیتر، پس از 5 دقیقه زمان تماس در دمای 25 درجه سانتیگراد به دست آمد. شرایط بهینه برای نمونه¬های پساب حقیقی صنعت آبکاری اعمال شد و پس از 60 دقیقه زمان تماس، راندمان حذف 94/99 درصد نتیجه شد. فرآیند جذب زیستی مطابق با مدل ایزوترم لانگمویر بوده و مطالعات سینتیکی نشان داد که فرآیندهای جذب زیستی از معادله سینتیک شبه مرتبه دوم پیروی میکند که دخالت فرآیند جذب شیمیایی در تعیین سرعت جذب زیستی مس بوسیله سلول¬های قارچ آسپرژیلوس نایجر را نشان میدهد. همچنین بازسازی جاذب زیستی و بازیافت مس مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه نشان داد که آسپرژیلوس نایجر می¬تواند به عنوان یک جاذب زیستی تجدیدپذیر، موثر، کم¬هزینه و سازگار با محیط زیست برای حذف و بازیابی مس از پساب¬های صنعت آبکاری فلزات استفاده شود.
تفاصيل المقالة
در حالی که حجم عمدهای از مطالعات کارآفرینی رسانهای در سطح کسب و کارهای کوچک صورت گرفته است، کارآفرینی رسانهای سازمانی به عنوان حوزهای مهم و شایان توجه مستعد به کارگیری توسط مدیران سازمانهای صنعتی بزرگ کشور مورد غفلت قرار گرفته است. پژوهش جاری به چالش حفظ ارتباط مست أکثر
در حالی که حجم عمدهای از مطالعات کارآفرینی رسانهای در سطح کسب و کارهای کوچک صورت گرفته است، کارآفرینی رسانهای سازمانی به عنوان حوزهای مهم و شایان توجه مستعد به کارگیری توسط مدیران سازمانهای صنعتی بزرگ کشور مورد غفلت قرار گرفته است. پژوهش جاری به چالش حفظ ارتباط مستمر با مشتریان و پایبندسازی آنها در سازمانهای صنعتی بزرگ پرداخته است و با هدف فراهم ساختن یک مسیر عملی برای مدیران سازمانهای بزرگ جهت بهرهمندی از درگیرسازی مخاطبان برای افزایش وفاداری مشتریان، چارچوبی برای به کارگیری سازوکارهای درگیرسازی مخاطب برای این سازمانها ارائه میدهد. این چارچوب شامل هفت مرحله است که شامل شناسایی مشتریان، تعریف ارزش پیشنهادی، انتخاب نظام درگیرسازی، انتخاب ابزارهای درگیرسازی، مدیریت مسیر فرایند درگیرسازی، سنجش موفقیت برنامه و اصلاح آن میشود. انتظار میرود این چارچوب پایهای برای مطالعات آینده در زمینه طراحی عملیاتی نظامهای درگیرسازی مخاطب و پیادهسازی کارآفرینی رسانهای برای حفظ ارتباط موقر با مخاطبان در سازمانهای صنعتی قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
پلتفرمهای درگیرسازی مشتریان مبتنی بر رسانههای اجتماعی که از سازوکارهایی همچون بازیوارسازی و همآفرینی ارزش بهره میبرند، اخیراً محبوبیت چشمگیری یافتهاند و سازمانهای متنوع صنعتی و خدماتی این رسانههای اجتماعی را در نظامهای بازاریابی سازمانی خود به کار گرفتهاند. با أکثر
پلتفرمهای درگیرسازی مشتریان مبتنی بر رسانههای اجتماعی که از سازوکارهایی همچون بازیوارسازی و همآفرینی ارزش بهره میبرند، اخیراً محبوبیت چشمگیری یافتهاند و سازمانهای متنوع صنعتی و خدماتی این رسانههای اجتماعی را در نظامهای بازاریابی سازمانی خود به کار گرفتهاند. با این حال استفاده از این ابزارها با نتایج پرنوسانی همراه بوده است که برگرفته از فاصله نتایج حاصله با ذهنیت و انتظارات مدیران ارشد است. فقدان سنجههای مناسب و قابل اعتماد برای ارزیابی عملکرد این پلتفرمها، اندازهگیری نتایج کاربرد آنها را دشوار و غیرقابل اطمینان ساخته است. نظر به این خلاء، پژوهش جاری با هدف شناسایی و پیشنهاد سنجههایی برای ارزیابی عملکرد پلتفرمهای درگیرسازی مشتریان مبتنی بر رسانههای اجتماعی در صنعت خودروسازی انجام شده است. ابتدا با مرور اسناد در زمینه سنجههای بازاریابی، سنجههای عمومی استخراج گردیده و سپس از نظر خبرگان برای پالایش سنجههای حاصله و انطباق آنها با نظام درگیرسازی مشتریان برای صنعت خودروسازی استفاده شده است. با تحلیل یافتهها 82 سنجه شناسایی شد که در 6 گروه سنجهها به شرح 1) رسانه اجتماعی، 2) برنامک (اپلیکیشن)، 3) جستجوپذیری، 4) استراتژی، 5) روابط عمومی، 6) بازیگونه سازی، دستهبندی شدند. یافتههای این تحقیق میتواند توسط بخشهای مدیریت استرتژیک، بازاریابی و سایر بخشهای مرتبط با ارزیابی عملکرد نظامهای درگیرساز مشتریان به کار گرفته شوند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications