علوم جغرافیایی (جغرافیای کاربردی)
,
العدد2,السنة
17
,
تابستان
1400
رویکرد بازآفرینی شهری، راهبردی یکپارچه از فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری ارائه می دهد که فراگیر، رقابت آمیز و از لحاظ محیطی- اجتماعی پایدار است. مشارکت مردم در روند تصمیمگیری و تصمیم سازی فعالیت های شهری، یکی از عناصر کلیدی حکومت دموکراتیک بوده است که میتواند در ایجاد أکثر
رویکرد بازآفرینی شهری، راهبردی یکپارچه از فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری ارائه می دهد که فراگیر، رقابت آمیز و از لحاظ محیطی- اجتماعی پایدار است. مشارکت مردم در روند تصمیمگیری و تصمیم سازی فعالیت های شهری، یکی از عناصر کلیدی حکومت دموکراتیک بوده است که میتواند در ایجاد توازن بخشی بین بخشهای مختلف جامعه، نقش ارزندهای را ایفا نماید. هدف مطالعه حاضر سنجش نقش عوامل مشارکت اجتماعی در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهر بیرجند است و با توجه به اهدافی که دنبال می کند در زمره تحقیقات کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی_تحلیلی مبتنی بر روش های تجزیه وتحلیل آماری می باشد. روش گردآوری داده ها در این پژوهش؛ کتابخانهای و میدانی است. لذا در امر تجزیه وتحلیل داده های بدست آمده، ابتدا با استفاده از آزمون اسمیرنف-کولموگروف، نرمال یا غیرنرمال بودن متغیرها و داده های حاصله آزمون گردید که همگی سطوح معناداری بالای 05/0 بدست آمد که نشان از نرمال بودن داده ها است. برای تحلیل هر کدام از عوامل تاثیرگذار از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون t تک نمونه ای، تحلیل واریانس و برای رتبه بندی محلات به لحاظ میزان مشارکت از تکنیک ویکور استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل ساکنین شش بافت ناکارآمد در منطقه یک بیرجند است که حجم نمونه، تعداد 371 نفر است. نتایج نشان داد که میزان مشارکت اجتماعی ساکنان بافت های ناکارآمد بیرجند در طرح های بازآفرینی شهری اندک وناکافی است و بیشترین عامل موثر در افزایش مشارکت مردم در طرح های بازآفرینی این بافت ها؛ مولفه شفافیت و اعتماد سازی است. همچنین تفاوت معناداری بین مشارکت اجتماعی ساکنان بافت های ناکارآمد بیرجند با نوع جنسیت، تاهل، تحصیلات، سن، نوع شغل، نوع مالکیت، سابقه سکونت، وضعیت اقتصادی و وضعیت اجتماعی وجود دارد. سطح بندی بافت های ناکارآمد به لحاظ میزان مشارکت اجتماعی در بازآفرینی شهری با تکنیک VIKOR نشان داد که محلات جوادیه و کارگران در وضعیت مطلوب و محلات چهاردرخت و هفده شهریور در وضعیت نیمه مطلوب و محله ته ده و موسی بن جعفر در وضعیت نامطلوب قرار گرفته اند.
تفاصيل المقالة
علوم جغرافیایی (جغرافیای کاربردی)
,
العدد4,السنة
19
,
پاییز
1402
امروزه به دنبال تغییر درنوع نگاه به توسعه و توجه ویژه به برنامه ریزی پایین به بالا در سطح بین المللی به ویژه در نواحی روستایی، سازمانهای غیردولتی همواره به گسترش روابط تعاملی با سایر ساختهای مدنی جامعه از جمله سازمانهای بومی و محلی به عنوان عاملی پایدار و سازنده توجه أکثر
امروزه به دنبال تغییر درنوع نگاه به توسعه و توجه ویژه به برنامه ریزی پایین به بالا در سطح بین المللی به ویژه در نواحی روستایی، سازمانهای غیردولتی همواره به گسترش روابط تعاملی با سایر ساختهای مدنی جامعه از جمله سازمانهای بومی و محلی به عنوان عاملی پایدار و سازنده توجه دارند. در همین راستا مقاله حاضر با هدف بررسی نقش سازمانها و نهادها در توسعه کارآفرینی روستایی در روستاهای شهرستان کلات تهیه گردیده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش توصیفی-تحلیلی میباشد. ابزار تحقیق پرسشنامهای در راستای فرضیههای تحقیق بوده که روایی و پایایی آن تایید گردید. جامعه آماری تحقیق شامل 48 روستا با جمعیت بیشتر از 100 نفر شهرستان کلات بود که 20 درصد آنها (10 روستا با مجموع 2130 خانوار) به عنوان نمونه انتخاب و مطابق فرمول کوکران، 326 پرسشنامه در آنها توزیع گردید. نتایج نهایی پژوهش نشان می دهد، میانگین متغیرهای مرتبط با ارزیابی عملکرد نهادها و سازمانهای مرتبط در توسعه کارآفرینی روستایی در روستاهای مورد مطالعه مطابق آزمون علامت یک نمونهای، معادل 05/4 بوده است که بیانگر آن است که عملکرد نهادها و سازمانهای مرتبط در توسعه کارآفرینی روستایی تأثیر زیادی داشته است.
تفاصيل المقالة
جغرافیا و مطالعات محیطی
,
العدد1,السنة
11
,
بهار
1401
توجه به گردشگری فرهنگی در سرتاسر جهان در سالهای اخیر رو به رشد بوده است که این خود ناشی از رونق گرفتن توجه به میراث فرهنگی، رشد و توسعه سفرهای ملی و بین المللی می باشد و از طرف دیگر شناسایی ظرفیت های گردشگری داخلی و به خصوص گردشگری فرهنگی به عنوان یک محرک اقتصادی با حفظ أکثر
توجه به گردشگری فرهنگی در سرتاسر جهان در سالهای اخیر رو به رشد بوده است که این خود ناشی از رونق گرفتن توجه به میراث فرهنگی، رشد و توسعه سفرهای ملی و بین المللی می باشد و از طرف دیگر شناسایی ظرفیت های گردشگری داخلی و به خصوص گردشگری فرهنگی به عنوان یک محرک اقتصادی با حفظ فرهنگ محلی کمک زیادی به توسعه گردشگری فرهنگی نموده است. در ایران امکان توسعهی گردشگری فرهنگی به ویژه در شهرستانهایی مثل خواف به دلیل وجود خرده فرهنگهای متعدد، آثار فرهنگی و هنری غنی و اصالت صنایع دستی وجود دارد. هدف اصلی این پژوهش نیز، بررسی نقش شاخصهای گردشگری فرهنگی در توسعه شهرستان خواف میباشد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. برای جمعآوری دادهها از روش میدانی- کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، گردشگران شهرستان خواف میباشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 190 نفر در نظر گرفته شد. و به صورت تصادفی پرسشنامه بین آن ها توزیع گردید. دادههای این تحقیق با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos تجزیه و تحلیل شدهاند. یافتههای تحقیق نشان می دهد که همه شاخص های گردشگری فرهنگی از دید گردشگران در شهرستان خواف به غیر از شاخص دسترسی به شهرستان و خدمات دهی به گردشگران مطلوب هستند، بنابراین برای توسعه گردشگری فرهنگی نیازمند توسعه زیر ساخت های دسترسی در این شهرستان می باشیم
تفاصيل المقالة
علوم جغرافیایی (جغرافیای کاربردی)
,
العدد46,السنة
20
,
بهار
1403
امروزه ناپایداری جمعیت از جمله مهمترین مشکلات اساسی سکونتگاه های روستایی ایران است که علی رغم برنامه ریزی ها و صرف هزینه و سرمایه گذاری های وسیع همچنان پابرجاست. از آنجایی که مهاجرت روستاییان با دلایل منطقی صورت می گیرد باید به دنبال راههای کند کردن روند مهاجرت به شهرها أکثر
امروزه ناپایداری جمعیت از جمله مهمترین مشکلات اساسی سکونتگاه های روستایی ایران است که علی رغم برنامه ریزی ها و صرف هزینه و سرمایه گذاری های وسیع همچنان پابرجاست. از آنجایی که مهاجرت روستاییان با دلایل منطقی صورت می گیرد باید به دنبال راههای کند کردن روند مهاجرت به شهرها یا جایگزینی مقصد مهاجران روستایی از شهرهای مرکزی به شهرهای کوچک و روستاهای مرکزی که امکانات و خدمات بیشتررا دارا هستند بوده و از عواقب مهاجرت که بر ساختارهای اقتصادی شهرها و روستاها تاثیر منفی برجای می گذارند جلوگیری نمود. این پژوهش از لحاظ هدف و ماهیت کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری شامل 41 روستای بالای 100 نفر جمعیت با تعداد 4226 خانوار و 13892 نفر جمعیت بوده که با توجه به توزیع جغرافیایی، طبقه بندی جمعیتی و کاهش جمعیت طی مقطع 1385 و 1395، 20 درصد آنها(تعداد 8 روستا) با جمعیت 796 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. آنگاه تعداد 259 پرسشنامه (بر اساس فرمول کوکران) به تناسب خانوار ساکن بین روستاهای نمونه توزیع و براساس روش تصادفی ساده تکمیل گردید. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از روش t تک نمونه ای و برای رتبه بندی تاثیر انگیزه های اقتصادی بر ناپایداری جمعیت از آزمون فریدمن استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان دریافت که عوامل اقتصادی (بیکاری ودرآمدپایین) و کمبودامکانات وخدمات دارای بیشترین رابطه با ناپایداری جمعیت درسکونتگاه های شهرستان خوسف بوده اند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications