ماهی، یکی از تصویر های مطرح مولوی در مثنوی است که شاعر با آن انس و خویشاوندی ذهنی و باطنی دارد. ماهی، واژه حسی بسیط نیست بلکه تصویری گسترش یافته و ممتد که از عالم حس تا دنیای ناشناخته جان و روان را در برگرفته است. در این مقاله برای دستیابی به تصویر ماهی، تمامی کاربرد أکثر
ماهی، یکی از تصویر های مطرح مولوی در مثنوی است که شاعر با آن انس و خویشاوندی ذهنی و باطنی دارد. ماهی، واژه حسی بسیط نیست بلکه تصویری گسترش یافته و ممتد که از عالم حس تا دنیای ناشناخته جان و روان را در برگرفته است. در این مقاله برای دستیابی به تصویر ماهی، تمامی کاربرد های زبانی و ادبی و واژه های مرتبط با آن بررسی شد تا از این رهگذر امکان تقرب به دنیای ماورای این تصویر فراهم گردد. مولوی در مثنوی برای بیان مقاصد و اندیشه های خود بارها از ماهی در قالب مفاهیم مختلف نمادین بر پایه قرآن، احادیث و روایات و منابع تاریخی سود جسته است. ماهی در اندیشه شاعر معانی نمادین گوناگون همچون عارف و سالک حقیقت، انسان کامل و انسان بهشتی، وسیله هدایت و گاه معنایی متفاوت با معانی مذکور مانند زمین، جسم و انسان دنیوی یافته است.
تفاصيل المقالة
زبان و ادب فارسی واحد سنندج
,
العدد2,السنة
7
,
تابستان
1394
این مقاله در پی نمایاندن محوری ترین و کانونی ترین تصویر در جهان ذهن و اندیشه ی مولوی است. نویسنده درصدد است با تجزیه و تحلیل این تصویر پویا و پرابهام در مثنوی با تکیه بر دلالت های ساده ی زبانی و صورتهای بلاغی، الگوی اندیشگی شاعر را بررسی کند. مولوی چه آن زمان که در بلخ( أکثر
این مقاله در پی نمایاندن محوری ترین و کانونی ترین تصویر در جهان ذهن و اندیشه ی مولوی است. نویسنده درصدد است با تجزیه و تحلیل این تصویر پویا و پرابهام در مثنوی با تکیه بر دلالت های ساده ی زبانی و صورتهای بلاغی، الگوی اندیشگی شاعر را بررسی کند. مولوی چه آن زمان که در بلخ(خراسان) می زیست و چه وقتی که در معرض آفتاب شمس در قونیه قرار گرفت، محو تابناک ترینتجلی حق بود.
در این پژوهش، ضمن اینکه به ویژگی های صوری و ذاتی خورشید اشاره شده، مقاصد مولوی نیز برای بیان امور غیرحسی، غیبی، آن جهانی و غیرمادی کاملاً هویدا گشته است.
تفاصيل المقالة
مطالعات زبان و ادبیات غنایی
,
العدد4,السنة
5
,
پاییز
1394
خاقانی شاعری اندوهپیشه و حسرتسراست. نگاشتههای او که آیینۀ راستکردار روانش است، مشحون از واژههای ناخرسندی و نامرادی است. روحیۀ زودرنج و حساس او، کملطفی و کممهری پدر، انزواطلبی و مرگطلبی، هجران و دوری از سرزمینهای دوست-داشتنیاش و درد و غم از دست دادن عزیزان و آش أکثر
خاقانی شاعری اندوهپیشه و حسرتسراست. نگاشتههای او که آیینۀ راستکردار روانش است، مشحون از واژههای ناخرسندی و نامرادی است. روحیۀ زودرنج و حساس او، کملطفی و کممهری پدر، انزواطلبی و مرگطلبی، هجران و دوری از سرزمینهای دوست-داشتنیاش و درد و غم از دست دادن عزیزان و آشنایانی که عمری با آنها خاطره داشته، همچنین حبس و دربدری و در نتیجه گذشتهنگری و گذشتهگرایی، بنمایههای مهم اشعار و گفتههای نوستالژیک خاقانی است. از این منظر، شاید به جرأت بتوان گفت که بر اساس شواهد و اسناد، وی محزونترین و دردچشیدهترین شاعری است که در قرن ششم میزیسته است.
تفاصيل المقالة
مطالعات زبان و ادبیات غنایی
,
العدد1,السنة
4
,
بهار
1393
این مقاله در پی نمایاندن محوریترین و کانونیترین تصویر در جهان ذهن و اندیشۀ مولوی است. نویسنده درصدد است با تجزیه و تحلیل این تصویر پویا و پرابهام در مثنوی با تکیه بر دلالتهای سادۀ زبانی و صورتهای بلاغی، الگوی اندیشگی شاعر را بررسی کند. مولوی چه آن زمان که در بلخ (خر أکثر
این مقاله در پی نمایاندن محوریترین و کانونیترین تصویر در جهان ذهن و اندیشۀ مولوی است. نویسنده درصدد است با تجزیه و تحلیل این تصویر پویا و پرابهام در مثنوی با تکیه بر دلالتهای سادۀ زبانی و صورتهای بلاغی، الگوی اندیشگی شاعر را بررسی کند. مولوی چه آن زمان که در بلخ (خراسان) میزیست و چه وقتی که در معرض آفتاب شمس در قونیه قرار گرفت، محو تابناکترین تجلی حق بود. در این پژوهش، ضمن اینکه به ویژگیهای صوری و ذاتی خورشید اشاره شده، مقاصد مولوی نیز برای بیان امور غیرحسی، غیبی، آن جهانی و غیرمادی کاملاً هویدا گشته است.
تفاصيل المقالة
یکی از مسائل پراهمیت در خوانش مقالات، نحوۀ تعامل شمس تبریزی با مخاطبانش است. ساختار مقالات بیش از هر مطلب دیگری، متأثر از نگاه مداوم شمس به مخاطب بوده است. شمس تبریزی در لابهلای مقالات به تبیین جایگاه و نقش مخاطب در تکوین اثرش، مخاطب خاص و چگونگی تعامل با وی پرداخته اس أکثر
یکی از مسائل پراهمیت در خوانش مقالات، نحوۀ تعامل شمس تبریزی با مخاطبانش است. ساختار مقالات بیش از هر مطلب دیگری، متأثر از نگاه مداوم شمس به مخاطب بوده است. شمس تبریزی در لابهلای مقالات به تبیین جایگاه و نقش مخاطب در تکوین اثرش، مخاطب خاص و چگونگی تعامل با وی پرداخته است. وی نه مخاطبمحور نه مخاطبسالار و نه مخاطبناشناس بوده است؛ او مخاطبگزینی بوده که وسواس فراوانی در تخصیص خطاب و کلام داشته است. بیان مختصر و موجز، نامأنوس، دیریاب و دشوار و پرابهام شمس با مخاطبان خویش در مواضعی از مقالات، تغییر و نوسان یافته است. روی سخن شمس در مقالات، بیشتر با مخاطبان زبدهای بوده که عمدتاً قادر به درک و دریافت زبان ویژۀ وی بودهاند؛ ازاینرو، وی در مقالات تلاش کرده است تا بهنحو مؤثری با آنان ارتباط برقرار کند. در این مقاله، نویسنده به شیوۀ تحلیلی و توصیفی، در پی تبیین شیوههایی ارتباطی است که شمس با بهکاربستن آنها بر ذهن و ضمیر مخاطبان تأثیر گذاشته است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications