Research in Curriculum Planning
,
Issue1,Year,
Summer
2021
هدف پژوهش حاضرف بررسی اهمیت، الگوها و روشهای آموزش و توانمندسازی کودکان پیشدبستانی برای مقابله با آسیبهای اجتماعی بود که با استفاده از رویکرد پژوهش کیفی و روش سنتزپژوهی انجام شده است. حوزۀ پژوهش، مقالات داخلی از سال 1378 تا 1398 شمسی، با کلیدواژههای توانمندسازی کودک More
هدف پژوهش حاضرف بررسی اهمیت، الگوها و روشهای آموزش و توانمندسازی کودکان پیشدبستانی برای مقابله با آسیبهای اجتماعی بود که با استفاده از رویکرد پژوهش کیفی و روش سنتزپژوهی انجام شده است. حوزۀ پژوهش، مقالات داخلی از سال 1378 تا 1398 شمسی، با کلیدواژههای توانمندسازی کودکان، اهمیت آموزشهای پیشدبستانی، آسیبهای اجتماعی، برنامه درسی پیشدبستان، مهارتهای زندگی و مهارتهای اجتماعی و مقالات خارجی از سال 1999 تا 2019 میلادی با همان کلیدواژهها، به تعداد 94 منبع را شامل میگردد که پس از اعمال غربالگری 71 مورد بهعنوان نمونه پژوهش با استفاده از روش هدفمند انتخاب شدند. نتایج استخراج شده نشان میدهد که ضرورت توانمندسازی کودکان برای مقابله با آسیبهای اجتماعی را میتوان در 10 طبقه دستهبندی نمود: رشد عاطفی و شخصیتی و افزایش سلامت روانی، کاهش اختلالات رفتاری و افزایش سازگاری فردی و اجتماعی، رشد اعتمادبهنفس و استقلال فردی، افزایش توانمندیها و خلاقیتهای فردی، رشد مهارتهای فردی، ارتباطی و اجتماعی، ضرورتهای اخلاقی و تربیتی، توسعۀ خود مراقبتی کودکان، رشد مهارتهای زندگی و روابط اجتماعی و افزایش مشارکتپذیری، ضرورتهای آموزشی و فرهنگی و ضرورتهای اقتصادی. در خصوص الگوها و روشهای توانمندسازی فردی و شخصیتی، دو الگوی کلی توسط صاحبنظران "افزایش توانمندی فردی و شخصیتی کودکان" و "ارتقای مهارتهای زندگی و مهارتهای اجتماعی" پیشنهاد شده است که برای الگوی اول روشهای "آموزش و تقویت خودآگاهی و شناخت خود، توانمندسازی روانشناختی کودکان و آموزش باورها و ارزشهای دینی" و برای الگوی دوم روشهای "آموزش مهارتهای زندگی و آموزش مهارتهای اجتماعی" مطرح شده است.
درخصوص الگوهاو روش های توانمندسازی فردی وشخصیتی، دوالگوی کلی توسط صاحبنظران" افزایش توانمندی فردی و شخصیتی کودکان" و " ارتقای مهارت های زندگی و مهارت های اجتماعی" پیشنهاد شده است که برای الگوی اول روش های "آموزش و تقویت خودآگاهی و شناخت خود، توانمندسازی روانشناختی کودکان و آموزش باورها و ارزش های دینی" وبرای الگوی دوم روش های "آموزش مهارتهای زندگی وآموزش مهارت های اجتماعی" مطرح شده است
Manuscript profile
Journal of Innovation and Creativity in Human Science
,
Issue1,Year,
Summer
2018
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر فناوری های هوشمندسازی مدارس (مدارس هوشمند) بر خلاقیت دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با استفاده از روش پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان مقطع More
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر فناوری های هوشمندسازی مدارس (مدارس هوشمند) بر خلاقیت دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با استفاده از روش پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر تهران بودند. بر اساس شرایط و طرح انتخاب شده در این پژوهش و همچنین امکانات اجرایی تعداد 50 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان افراد نمونه انتخاب شدند. معیارهای ورود افراد نمونه به پژوهش عبارت بودند از : 1-رضایت والدین. 2- تجانس فرهنگی کودکان ار لحاظ نوع آموزش های قبلی 3- عدم وجود سابقه طلاق و جدایی در خانواد آن ها 4- عدم ابتلا به اختلالات یادگیری و ... . لازم به ذکر است که دانش آموزان در دو گروه به مدت یک ترم (یک گروه روش سنتی و دیگر گروه در مدارس هوشمند) آموزش دیده بودند. ابزار اندازه گیری آزمون خلاقیت تورنس بود که خلاقیت را در 4 بعد، سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار و بسط اندازه گیری می کند. روایی و پایایی آزمون هم در پژوهش های پیشین و هم در این پژوهش مورد تایید قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که هوشمند سازی مدارس بر خلاقیت دانش آموزان تأثیر مثبت و معناداری داشته است و بین نمرات خلاقیت دانش آموزان با احتساب متغیرهای کنترل و و تعدیل نمرات پیش آزمون در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: لازم است برنامه ای جامع برای ورود فناوری اطلاعات به مدارس و هوشمندسازی آن ها در راستای ارتقا خلاقیت دانش آموزان تدوین و ارائه شود.
Manuscript profile
Journal of Innovation and Creativity in Human Science
,
Issue1,Year,
Summer
2012
زمینه: پژوهشهای حوزه خلاقیت در سالهای اخیر بسیار فزونی یافته است. به خصوص که گرایش به خلاقیت سازمانی با رویکردهای تربیتی با رشد چشمگیری همراه بوده است. هدف: پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طراحی آموزشی دو روش ابداعانه حل مسئله و بارش مغزی بر میزان خلاقیت دانشجویان دورههای More
زمینه: پژوهشهای حوزه خلاقیت در سالهای اخیر بسیار فزونی یافته است. به خصوص که گرایش به خلاقیت سازمانی با رویکردهای تربیتی با رشد چشمگیری همراه بوده است. هدف: پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طراحی آموزشی دو روش ابداعانه حل مسئله و بارش مغزی بر میزان خلاقیت دانشجویان دورههای آموزش الکترونیکی دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی در نیمسال اول تحصیلی 89-1388 بوده است. روش: روش تحقیق در پژوهش مذکور، تجربه ایی با در نظر داشتن گروه آزمایش و کنترل بود. گروه آزمایش و کنترل شامل دانشجویان آموزش یادگیری الکترونیکی در نیمسال اول سال تحصیلی (89-1388) دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی بوده است. طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل از دو گروه آزمودنی تشکیل شد. هر دو گروه دو بار مورد اندازه گیری قرار گرفتند، اولین اندازه گیری با اجرای یک پیش آزمون و دومین به وسیله پس آزمون صورت گرفت. به منظور تشکیل گروهها محقق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، نیمی از آزمودنیها را در گروه اول (30 نفر) و نیمی دیگر را در گروه دوم (30 نفر) جایگزین نمود، دو گروهی که به این ترتیب تشکیل شد مشابه هم بود و اندازه گیری متغیر وابسته (خلاقیت) برای هر دوی آنها در یک زمان و تحت یک موقعیت صورت گرفت. حجم نمونه برای دانشجویان آموزش الکترونیکی طبق فرمول 60 نفر محاسبه شد، ابزار اندازه گیری پرسشنامه خلاقیت عابدی (1372) و همچنین مقایسه نمرات دانشجویان تحت آموزش با روش ابداعانه حل مسئله و بارش مغزی بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها و به منظور کنترل تأثیر نمرات پیش آزمون بر نمرات پس آزمون دو گروه، مقایسه دو گروه از روش آماری کوواریانس و به منظور بررسی میزان اثربخشی دو متغیر مستقل بر میزان خلاقیت از آزمون آماری تی (t ) استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان میدهد رویکردهای جدید خلاقیت مثل روش ابداعانه حل مسئله نسبت به رویکردهایی چون بارش مغزی به خصوص در زمینه آموزش مجازی مؤثر واقع میشوند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش مزبور به ترتیب فرضیهها عبارتست از: 1- وجود تأثیر معنادار دوره مهارتهای تفکر خلاق با روش بارش مغزی، بر افزایش میزان خلاقیت دانشجویان تأیید میشود.2- وجود تأثیر معنادار دوره مهارتهای تفکر خلاق با روش ابداعانه حل مسئله، بر افزایش میزان خلاقیت دانشجویان تأیید میشود.3- وجود تأثیر معنادار و مثبت دوره مهارتهای تفکر خلاق با روش ابداعانه حل مسئله، بر افزایش میزان خلاقیت دانشجویان در مقایسه با روش بارش مغزی تأیید میشود.
Manuscript profile
Information and Communication Technology in Educational Sciences
,
Issue1,Year,
Summer
2014
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر به کارگیری نرمافزار آموزشی بر یادگیری فعال درس ریاضی دانشآموزان پایه پنجم (با رویکرد ساختنگرایی) بوده است. روش پژوهش، از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با دو گروه آزمایش و شاهد بوده است. جامعه آماری، کلیه دانشآموزان پایه پنجم More
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر به کارگیری نرمافزار آموزشی بر یادگیری فعال درس ریاضی دانشآموزان پایه پنجم (با رویکرد ساختنگرایی) بوده است. روش پژوهش، از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با دو گروه آزمایش و شاهد بوده است. جامعه آماری، کلیه دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی در سال 1391، به تعداد 1278 نفر و نمونه آماری به تعداد 50 نفر بود که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای بررسی پیشرفت تحصیلی، به طراحی سؤالات مداد ـ کاغذی در درس ریاضی پرداخته و ضریب پایایی سؤالات با اجرای آزمایشی، 85/0 محاسبه شد. برای تعیین انگیزش تحصیلی، از پرسشنامه استاندارد هارتر و برای سنجش یادگیری خلاقانه، از پرسشنامه استاندارد خلاقیت تورنس استفاده شد. آموزش توسط نرمافزار ActivInspire انجام شد. مراحل اجرایی برای تعیین تأثیر نرمافزار شامل اجرای پیشآزمون، بررسی همتا بودن دو گروه آزمایش و شاهد، آموزش توسط رسانه با نرمافزار ActivInspire، اجرای پسآزمون، و اجرای پرسشنامه ها بود. دادهها با استفاده از آزمون tدو گروه مستقل و با کمک نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل واقع شد. نتایج نشان داد که بهکارگیری نرمافزار آموزشی بر پیشرفت تحصیلی و افزایش انگیزه یادگیری فعال دانشآموزان در درس ریاضی مؤثر بوده، ولی بر یادگیری خلاقانه دانشآموزان در درس ریاضی تأثیری نداشته است.
Manuscript profile
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر استفاده از فناوریهای ارتباطی بر سواد رسانهای و یادگیری دانشآموزان هنرستان منطقه 1 اصفهان براساس تکنیک بوت استراپینگ بود. مطالعه حاضر از لحاظ دستهبندی پژوهشهای توصیفی، از نوع پیمایشی بهشمار میآید. همچنین از نظر ماهیت نیز چون پژوه More
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر استفاده از فناوریهای ارتباطی بر سواد رسانهای و یادگیری دانشآموزان هنرستان منطقه 1 اصفهان براساس تکنیک بوت استراپینگ بود. مطالعه حاضر از لحاظ دستهبندی پژوهشهای توصیفی، از نوع پیمایشی بهشمار میآید. همچنین از نظر ماهیت نیز چون پژوهش قصدِ توسعهِ دانش برای بهکارگیری در یک زمینه خاص را دارد، از نوع کاربردی بهشمار میآید. جامعه آماری این پژوهش شامل هنرآموزان و دبیران هنرستان های ناحیه ۱ شهر اصفهان است، که تعداد کل آنان 256 نفر است. درنهایت، با استفاده از جدول اعداد تصادفی، نمونه آماری، انتخاب و پرسشنامه در میان آنان توزیع شده است. به استناد یافته های پژوهش در فرضیات مبنی بر تایید تاثیر معنادار استفاده از فناوری های ارتباطی بر یادگیری و تایید تاثیر معنادار استفاده از فناوری های ارتباطی بر سواد رسانه ای، در مجموع می توان گفت که استفاده از فناوری های ارتباطی بر یادگیری و سواد رسانه ای در هنرستان های ناحیه یک شهر اصفهان تاثیر دارد و فرضیه اصلی تایید می گردد.
Manuscript profile
Psychological Models and Methods
,
Issue1,Year,
Autumn
2019
این تحقیق به هدف تدوین و اعتباربخشی یک الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه مدل ذهنی انجام شد. نظریه مدل ذهنی، یکی از نظریههای حوزه روانشناسی شناختی است که به تبیین نحوه استدلال و شناخت در انسان میپردازد. در این تحقیق با استفاده از روش تحقیق آمیخته، الگویی برای طراحی آمو More
این تحقیق به هدف تدوین و اعتباربخشی یک الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه مدل ذهنی انجام شد. نظریه مدل ذهنی، یکی از نظریههای حوزه روانشناسی شناختی است که به تبیین نحوه استدلال و شناخت در انسان میپردازد. در این تحقیق با استفاده از روش تحقیق آمیخته، الگویی برای طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه مدلذهنی تدوین شده و سپس مورد اعتباریابی قرارگرفت. در روش تحقیق کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی با طرح استقرایی و همچنین از روش طراحی و تدوین الگو استفاده شد. پس از تهیه چهارچوب اولیه مفهومی و سپس الگوی اولیه طراحی آموزشی، با استفاده از نظر صاحبنظران به بررسی میزان اعتبار درونی آن اقدام گردید و بعد از آن الگوی نهایی تدوین شد. در بخش کمی نیز برای رواسازی و اعتباربخشی بیرونی الگوی تدوین شده از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. آزمودنیها عبارت بودند از دانشآموزان سال سوم متوسطه که به روش نمونهگیری در دسترس از بین مدارس شهرستان سردشت انتخاب شدند. در هر گروه تعداد 16 نفر به روش همتاسازی قرار داده شدند. درس سوم کتاب فیزیک برای طراحی آموزشی انتخاب شد که پس از طراحی کردن آن براساس الگوی تدوین شده در گروه آزمایش آموزش داده شد. گروه کنترل نیز به روش مرسوم آموزش دیدند. در پایان نتایج آزمونهای پیشرفت تحصیلی و آزمون حل مساله در دو گروه با استفاده از آزمون تی وابسته و آزمون تحلیل کوواریانس باهم مقایسه شدند. نتایج حاکی از تفاوت معنیدار نمرات دوگروه در هر دو آزمون بود. بدین معنی که طراحی آموزشی مبتنی بر مدل ذهنی باعث بهبود میزان یادگیری و مهارت حل مساله در دانشآموزان شده بود.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications