• Home
  • محمودرضا اسفندیار

    List of Articles محمودرضا اسفندیار


  • Article

    1 - نقش تصوف و عرفان اسلامی در گسترش اسلام در جهان مالایی
    Islamic Mysticism , Issue 5 , Year , Winter 2019
    این پژوهش به بررسی نقش تصوف و عرفان اسلامی در گسترش اسلام در جهان مالایی پرداخته است. تصوف و عرفان اسلامی را نمی‌توان از حیات دینی مسلمانان مالایی جدا کرد. مناطق مالایی که امروزه شامل کشورهای برونئیِ، اندونزی، مالزی، سنگاپور، بخش‌های جنوبی تایلند و فیلیپین می‌شود، پیش ا More
    این پژوهش به بررسی نقش تصوف و عرفان اسلامی در گسترش اسلام در جهان مالایی پرداخته است. تصوف و عرفان اسلامی را نمی‌توان از حیات دینی مسلمانان مالایی جدا کرد. مناطق مالایی که امروزه شامل کشورهای برونئیِ، اندونزی، مالزی، سنگاپور، بخش‌های جنوبی تایلند و فیلیپین می‌شود، پیش از ورود اسلام، این منطقه در سیطره ادیان بومی (آیین شمنی و انیمیسم) و هندی (بودایی و هندویی) بود. اسلام‌ در حدود سدة هفتم‌/ سیزدهم‌ در این‌ منطقه‌‌ ظهور و گسترش‌ یافت و صوفیان‌ در اسلامی‌ شدن‌ این‌ منطقه نقش‌ مهمی‌ ایفا کردند. آنچه مهم است نحوة تبلیغ اسلام در این مناطق از سوی صوفیان است که اسلام را در این مناطق به گونه‌ای تبلیغ کردند که با ارزش‌ها و فرهنگ بومی کمتر تعارض داشته باشد. در واقع اسلام عرفانی با انعطاف و روح تساهل و مدارا، این ظرفیت را پدید ‌آورد که مفاهیم و ارزش‌های مشترک فرهنگی برجسته شود و امکانات و ظرفیت‌های فرهنگ بومی در خدمت گسترش اسلام قرار گیرد. Manuscript profile

  • Article

    2 - مقایسۀ مفهومِ «تُهی» در اندیشۀ ناگارجونه با «عدم» در نزد ابن عربی
    Islamic Mysticism , Issue 5 , Year , Winter 2020
    مفهومِ شونیه یا شونیتا[1] به معنای خلأ و تُهیگی، یکی از مفاهیم بسیار مهم در دین بودایی است. این نظریه در اصل ابتکار ناگارجونه، موسس مکتب مادهیه میکه (راه میانه)[2] است. این مفهوم را می‌توان از دو نگاه مورد تحلیل و بررسی قرار داد؛ در وهلۀ نخست، در نگاه به پدیدارهای عالم More
    مفهومِ شونیه یا شونیتا[1] به معنای خلأ و تُهیگی، یکی از مفاهیم بسیار مهم در دین بودایی است. این نظریه در اصل ابتکار ناگارجونه، موسس مکتب مادهیه میکه (راه میانه)[2] است. این مفهوم را می‌توان از دو نگاه مورد تحلیل و بررسی قرار داد؛ در وهلۀ نخست، در نگاه به پدیدارهای عالم حس که در این رویکرد، همه چیز خالی و تهی از حقیقتِ وجودی است، زیرا همۀ موجودات جهان و پدیده‌های آن به هم وابسته بوده و هیچ یک دارای وجودِثابت، مستقل و قائم به ذات نیستند. این رویکرد با خیالی بودن جهان در عرفان ابن عربی قابل مقایسه است. در وهلۀ دوم، در نگاه به امر مطلق، تُهیّ و خالی بودن، صفت حقیقت مطلقی است که قائم به ذات و ورای این جهان هستی است و به سبب اطلاق و بی حدی اش در هیچ تعریف و توصیفی نمی گنجد، این وجود مطلق و لایتناهی عاری از هر گونه تقیید، تغییر نسبیّت و حد است و از آنجایی که با هیچ زبان و با هیچ صفتی توصیف شدنی نیست، بهترین سخن دربارۀ آن سکوت است. شبیه این رویکرد در عرفان ابن عربی برای اشاره به مرتبۀ ذاتِ حق دیده می‌شود. ابن عربی معتقد است، حق در مرتبۀ ذات، هیچ گونه احکام، صفت، خصوصیت و امتیازی ندارد و از آنجا که هیچ همسانی و سنخیتی با خلق ندارد قابل شناسایی نیست. در واقع مقام لااسم و لارسم له است. نوشتار حاضر به مقایسۀ مفهوم تُهی و عدم در اندیشۀ دو متفکرِ بزرگ مسلمان و بودایی پرداخته است. [1]. śūnya, śūnyatā. [2]. Mādhyamika (The middle way). Manuscript profile

  • Article

    3 - بررسی دیدگاه دکتر علی شریعتی درباره عرفان و تصوف
    Islamic Mysticism , Issue 2 , Year , Autumn 2019
    دکتر علی شریعتی یکی از اثرگذارترین متفکران و روشنفکران دینی ایران در قرن حاضر بود که نقش برجسته ای در عرصه های دینی، سیاسی و اجتماعی عصر خود و پس از خود ایفا کرد. یکی از عناصر اصلی تفکر شریعتی، توجه به عرفان و تصوف بوده که در آثارش بارها بر نقش آن در عروج روح آدمی و نیز More
    دکتر علی شریعتی یکی از اثرگذارترین متفکران و روشنفکران دینی ایران در قرن حاضر بود که نقش برجسته ای در عرصه های دینی، سیاسی و اجتماعی عصر خود و پس از خود ایفا کرد. یکی از عناصر اصلی تفکر شریعتی، توجه به عرفان و تصوف بوده که در آثارش بارها بر نقش آن در عروج روح آدمی و نیز شکل گیری ایدئولوژی مورد نظر خود که متشکل از سه گانة عرفان، برابری، آزادی است؛ تأکید داشته است. نگاه شریعتی به عرفان، هم سو با بسیاری از روشنفکران آن دوره، نگاهی منتقدانه بود تا بتواند با پالایش این میراث پر بها، از آن به نفع اهداف اجتماعی سازنده بهره گیرد. این رویکرد سبب شد تا او ضمن ارج نهادن به بسیاری از دست آوردهای ارزشمند عرفانی و عارفان برجسته، به بیان نقاط منفی این میراث عظیم نیز بپردازد. نگاه تطبیقی شریعتی به ادیان و به تبع آن به عرفان و تصوف و نیز تأثیر وی از نهضت پروتستان و جریان اومانیسم، او را به خوانشی از عرفان رساند که در آن دغدغه های انسان قرن بیستمی که از یک سو به دنبال اثبات جایگاه خود در هستی و تکیه بر اراده، آزادی و اختیار اوست و از سوی دیگر در جستجوی معنا نیز هست، پاسخ گفته شود. Manuscript profile

  • Article

    4 - بررسی تطبیقی رقص سماع در طریقه قادریه و کَتَک در هندوئیسم
    Mytho-Mystic Literature Quarterly Journal , Issue 2 , Year , Summer 2022
    آیین سَماع در طریقت قادریه و کَتَک در هندوئیسم از شناخته‌ شده‌ترین رقص‌ها هستند. این آیین‌ها که آمیخته با باورهای مذهبی هستند، رقصیدن را یکی از راه‌های برقراری ارتباط با کائنات می‌دانند. رقص‌های آیینی علاوه بر جنبه‌های زیباشناختی در صورت‌های حرکتی، دارای مفاهیم عرفانی، More
    آیین سَماع در طریقت قادریه و کَتَک در هندوئیسم از شناخته‌ شده‌ترین رقص‌ها هستند. این آیین‌ها که آمیخته با باورهای مذهبی هستند، رقصیدن را یکی از راه‌های برقراری ارتباط با کائنات می‌دانند. رقص‌های آیینی علاوه بر جنبه‌های زیباشناختی در صورت‌های حرکتی، دارای مفاهیم عرفانی، دینی و روایی‌ هستند که درطول زمان تکامل پیدا کرده است. در طریقت قادریه عارف در طی سماع برای برقراری ارتباط با عالمی دیگر می‌کوشد. این مقاله به روش مطالعۀ تحلیلی ـ تطبیقی به بیان همانندی‌ها و تفاوت‌های این دو آیین و تأثیرپذیری آن‌ها از یکدیگر و کـشف روابط زمـانی و مکـانیِ آن‌ها در فرهنگ صوفیسم و هندوئیسم در طول تاریخ می‌پردازد. یافته‌های پژوهش نشان می دهد که با وجود تفاوت‌های آیینی و دینی، ساختارهای مشترکی در دو رقص سماع و کتک وجود دارند. رقص کَتَک، در معابد هندوئیسم مانند سماع ریشه در نیایش آفریـدگار دارد و در برخی از ابعاد صورت و محتوا با آن همانند است. در مورد تأثیرپذیری‌های کتک از سماع قادریه به نظر می‌رسد که کتک در هند، در دوران سلاطین دهلی و امپراتوران مغول، به ‌واسطۀ ارتباطات فرهنگی بین اسلام و هندوئیسم، دگرگونی هایی پیدا کرده است. Manuscript profile