Rays of Criticism in Arabic and Persian
,
Issue4,Year,
Summer
2020
إن الحب هو أحد المفاهیم والمدلولات الرئیسة فی الأدب الفارسی. یفضّل فرید الدین العطار النیسابوری ومولانا جلال الدین الرومی، باعتبارهما من أقطاب العشق الصوفی فی الأدب الفارسی، ضرامَ الحب واتّقاده على العناء الناتج عن الزهد والتقشّف. یهدف هذا المقال إلى دراسة موازنة بین سم More
إن الحب هو أحد المفاهیم والمدلولات الرئیسة فی الأدب الفارسی. یفضّل فرید الدین العطار النیسابوری ومولانا جلال الدین الرومی، باعتبارهما من أقطاب العشق الصوفی فی الأدب الفارسی، ضرامَ الحب واتّقاده على العناء الناتج عن الزهد والتقشّف. یهدف هذا المقال إلى دراسة موازنة بین سمات العاشق والمعشوق فی غزلیات الشاعرین وتحلیلها وذلک وفقا لدراسة إحصائیة لمائة قصیدة غزلیة للشاعرین لتبیین الأبیات التی رأینا فیها وجوه الاشتراک والافتراق بین الشاعرین. والمنهج الذی اتبعه الباحثون هو الوصف والتحلیل. وتشیر نتائج البحث إلى أنه بالرّغم من الاختلاف بین نظرة مولانا والعطار إلى الحب إلا أن مولانا قد تأثّر بالعطّار تأثّرا بالغا ولکنه إلى جانب ذلک یتمتّع شعره بإبداعات وفیرة بخرقه للمعاییر. فالعطار فی أوصافه للحب بدل أن یتطرّق إلى السمات الصوفیة والمعنویة للعاشق ولا سیّما المعشوق فإنه یرکّز على الأوصاف الجسدیة والظاهریة حیث یواجه القارئ تکرارا أکثر للأوصاف الجسدیة. غیر أن مولانا جلال الدین فی غزلیاته یعرض السمات الصوفیة للمعشوق على وجه التحدید بحیث نجد أن أبیات الشاعر تصطبغ بصبغة التصوّف ویشعر القارئ أن هذه الأوصاف هی رموز ودلالات لوصف ظواهر المعشوق.
Manuscript profile
Journal of Pedagogic and Lyric in Persian Language and Literature Studies Quarterly
,
Issue5,Year,
Winter
2022
مولانا در مثنوی بارها با اشارات عرفانی کوشیده ذهن مخاطبان خویش را به مسائل معرفتی روشنتر سازد و با ذکر تمثیل و داستانپردازی، سطح ادراکی یاران و همراهان مثنوی را بالاتر آورد. با ژرفنگری در تمثیلهای روایی مثنوی میتوان به اشارات پیدا و پنهان عرفانی رسید که انعکاس و بس More
مولانا در مثنوی بارها با اشارات عرفانی کوشیده ذهن مخاطبان خویش را به مسائل معرفتی روشنتر سازد و با ذکر تمثیل و داستانپردازی، سطح ادراکی یاران و همراهان مثنوی را بالاتر آورد. با ژرفنگری در تمثیلهای روایی مثنوی میتوان به اشارات پیدا و پنهان عرفانی رسید که انعکاس و بسط معنایی آنها در سطوح روایتی، سرانجام زمینهساز وحدتآفرینی و یگانگی در مثنوی میشود. این نگرش و تأثیر وحدتآفرین به اشارات عرفانی از تیررس بسیاری از پژوهشگران و روایتشناسان دور مانده است. این پژوهش که با روش مطالعه کتابخانهای و توصیفی به رشته تحریر درآمده است و میکوشد نقش اشارات عرفانی مولانا را در پردازش تمثیلهای روایی با تکیه بر روایتهای داستانی دفترهای چهارم، پنجم و ششم مثنوی معنوی، نشان دهد. در این جستار با ژرفنگری و بهرهگیری از تمثیلهای روایی مثنوی، ارتباط روساخت و ژرفساخت تمثیلها و همچنین شیوۀ پردازش مطالب عرفانی در چهار گونه (اشارتی، درونمایهای، مثالی و داستان درونهای) نمایان گردید. سرانجام، نقش اشارات عرفانی در دو سطح تمثیل روایی (روساخت و ژرفساخت) با عنوان سمبل، بیت راهنما و نیز پیوند معنایی بین سطوح روایتی مورد بررسی قرار گرفت. آشنایی با شیوۀ پردازش مطالب عرفانی و بررسی پیوند معنایی در سطوح روایتی از نتایج پژوهشی مقالۀ حاضر است و میتوان این پژوهش را گامی در جهت شناخت ساختار و محتوای تمثیلهای روایی مثنوی دانست.
Manuscript profile
مهمترین بنمایة محوری در کلّ شاهنامه، شخصیت شاه است که از دو خاستگاه تاریخ و اسطوره منبعث شده است. عناصری که در شکلگیری حکومت پادشاهان در شاهنامه مؤثر بودهاند، عبارتند از: فرّه ایزدی، فرّه شاهی (وراثت)، ثروت و سیاست، قدرت وداشتن پشتوانه وپایگاه اجتماعی. از پنجاه و چه More
مهمترین بنمایة محوری در کلّ شاهنامه، شخصیت شاه است که از دو خاستگاه تاریخ و اسطوره منبعث شده است. عناصری که در شکلگیری حکومت پادشاهان در شاهنامه مؤثر بودهاند، عبارتند از: فرّه ایزدی، فرّه شاهی (وراثت)، ثروت و سیاست، قدرت وداشتن پشتوانه وپایگاه اجتماعی. از پنجاه و چهار پادشاه در شاهنامه، سه نفر زن و بقیه مرد بوده اند. زنان شاهنامه نقش کلیدی در حکومت دارند زیرا از طریق وراثت، ناقل خون پادشاهیاند و در امور کشوری (حکومت) و لشکری نقش بسزایی ایفا میکنند. آنان گاه به عنوان مادر و زنِ پادشاه و گاه به عنوان ملکه و شهبانو ظاهر میشوند. این جستار با روش تحلیلی - توصیفی به بررسی حکومت و پایههای فرمانروایی شهبانوهای ایرانی و انیرانی و مقایسة میان جهانداری پادشاهان مرد با شهبانوها پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سه شهبانوی ایرانی(همای چهرآزاد، پوران دخت وآزرم دخت) از طریق فرّه شاهی به حکومت رسیده اند و مشروعیت حکومتشان بر پایۀ داد و دهش بوده است به غیر از همای که برپایۀ بیدارگری وقدرت منفی بود و دو شهبانوی انیرانی(قیدافه و مادر تلخند وگو) زنانی با درایت وخردمند بوده اند که با ویژگی های شاهانه و حماسی ایرانی بر تخت نشسته اند.
Manuscript profile
آنچه بیان مولانا را رنگی جاودانه میبخشد، شناخت عمیق وی از خدا، انسان و جهان است. مولانا با خودشناسی و درک لذات متعالی کوشید از آنها نه تنها بهرهها گیرد، بلکه برای دیگران (شاگردان، مریدان و آیندگان) این تجربهها را به یادگار بگذارد. پژوهش حاضر میکوشد با تأمل در شناخت More
آنچه بیان مولانا را رنگی جاودانه میبخشد، شناخت عمیق وی از خدا، انسان و جهان است. مولانا با خودشناسی و درک لذات متعالی کوشید از آنها نه تنها بهرهها گیرد، بلکه برای دیگران (شاگردان، مریدان و آیندگان) این تجربهها را به یادگار بگذارد. پژوهش حاضر میکوشد با تأمل در شناخت هرچه بهتر ساختار اندیشگی مولانا در مثنوی، بتوان با اصول مکتب فکری که همان افقهای معنوی و اهداف عرفانی خالق مثنوی است، آشناتر شد. ژرفنگری در داستانهای مثنوی و چگونگی تحقق چشماندازهای عرفانی مولانا یکی از اهداف این مقاله است که به روش توصیفی- تحلیلی این ساختار در داستانهای سه دفتر دوم مثنوی بررسی و نمایان شده است. با واکاوی موضوع در این جستار برای نخستین بار مشخص گردید که برای داستانهای مثنوی، میتوان ساختاری برآمده از اندیشگی مولانا ترسیم کرد که برای خواننده پویا و پژوهشگر کوشا، وحدت ذهنی و معنایی پدید میآورد که هر داستان و تمثیلی را هماهنگ با سطوح روایی بیان و تقریر نماید.
Manuscript profile
The Journal of Epicliterature
,
Issue1,Year,
Winter
2022
شاهنامه از دیدگاه ایرانیان کتاب سیاست و جهانداری است و از طریق به تصویر کشیدن سرگذشت پهلوانان و پادشاهان، در واقع به دنیاپرستان و بیدادگران درس عبرت میدهد و آنان را از بادافره گناهان و ستمهایشان آگاه میسازد. در این مقاله بر آنیم که چگونگی شکلگیری حکومتها را ا More
شاهنامه از دیدگاه ایرانیان کتاب سیاست و جهانداری است و از طریق به تصویر کشیدن سرگذشت پهلوانان و پادشاهان، در واقع به دنیاپرستان و بیدادگران درس عبرت میدهد و آنان را از بادافره گناهان و ستمهایشان آگاه میسازد. در این مقاله بر آنیم که چگونگی شکلگیری حکومتها را از ابعاد گوناگون نظیر فرّه ایزدی، فرّه شاهی (وراثت و گردش و انتقال خون در نسل پادشاهی)، قدرت و داشتن پشتوانه و پایگاه اجتماعی به عنوان نقشهای مؤثّر در ایجاد حکومتها، بهویژه بررسی تقابل قدرت و وراثت را در بیش از پنجاه پادشاه مورد بررسی قرار دهیم. محور اصلی پایههای حکومت در شاهنامه، قدرت و انواع تجلیّات آن است. به بیاندیگر، شاهنامه نبردِ قدرتهاست؛ یعنی نبرد داد و بیداد است. در شاهنامه بنا به عقاید بعضی از قبایل، بسیار تأکید شده است که زنان، چه در جایگاه پادشاهی و چه بهعنوان ملکه، ناقل وراثت و خون پادشاهی و قدرت در ساختار فرمانرواییاند که رگههایی از رسم کهن مادرسالاری را در آن میتوان دید و در این مورد، زن بیشتر در نقش مادر، دختر یا خواهر، عامل انتقال وراثت بوده است مانند ازدواج ضحّاک با خواهران جمشید، داستان سیاوش و داستان مخالفت سرو، پادشاه یمن، با ازدواج دخترانش با پسران فریدون. نگارندگان به روش تحلیلی و تطبیقی به بررسی و تطبیق دورههای پادشاهی و تقابل قدرت و وراثت به عنوان یکی از پایههای حکومت آنان پرداختهاند.
Manuscript profile
The Journal of Epicliterature
,
Issue1,Year,
Autumn
2007
ابلیس در مثنوی معنوی دو سیمای متفاوت دارد. از سویی شخصیتی شرور و شوم است که کمر به ویرانی آرمان الهی بسته است. در مواردی برابر با نفس اماره شمرده می شود و کار او وسوسه است و تنها با هدایت پیر راه دان می توان از وسوسه های او در امان ماند. نگاه دیگر به ابلیس در مثنوی بسیا More
ابلیس در مثنوی معنوی دو سیمای متفاوت دارد. از سویی شخصیتی شرور و شوم است که کمر به ویرانی آرمان الهی بسته است. در مواردی برابر با نفس اماره شمرده می شود و کار او وسوسه است و تنها با هدایت پیر راه دان می توان از وسوسه های او در امان ماند. نگاه دیگر به ابلیس در مثنوی بسیار شگفتی آفرین است و با آنچه در آثار عارفانی چون عین القضات و حلاج آمده است شباهت دارد. تصویر این چهره در داستان معاویه و ابلیس آشکار می شود. در این داستان مولانا با وسعت دید و نگاه نوآور خود هر چند با جمال، نکاتی حکیمانه را یادآور می شود. داستان معاویه و ابلیس در این مقاله مورد بازنگری قرار گرفته است و نکات مورد نظر مولانا و نیز اشارات مشابه آن در تاریخ اندیشه عرفانی مورد بررسی قرار گرفته است.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications