Iranian Political Research
,
Issue1,Year,
Spring
2024
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران و هند از منظر سازهانگاران بود. روش پژوهش توصیفی- تبیینی بوده و درصدد پاسخ به این سوالات است که کارگزاران سیاست خارجی ایران و هند چه درکی از یکدیگر دارند؟ و فرصتها و چالشهای این رابطه چیست؟ پژوهش بر این فرضیۀ استوار More
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران و هند از منظر سازهانگاران بود. روش پژوهش توصیفی- تبیینی بوده و درصدد پاسخ به این سوالات است که کارگزاران سیاست خارجی ایران و هند چه درکی از یکدیگر دارند؟ و فرصتها و چالشهای این رابطه چیست؟ پژوهش بر این فرضیۀ استوار است که ساختار هویتی برگرفته از انقلاب اسلامی ایران که در حوزه سیاست خارجی به نظم ساختاری- کارگزاری نیز تعمیم یافته، در تعارض با نئولیبرالیزم گزینش شده توسط سیاستگذاران خارجی هند و حزب حاکم میباشد. لذا این تفاوت در مبانی هویتی و رابطه ساختاری- کارگزاری در نظام داخلی و بینالمللی باعث ایجاد چالشها و فرصتهایی برای هر دو کشور شده است. نتیجه اینکه، پس از انقلاب اسلامی و خروج ایران از پیمان سنتو و همپیمانی با غرب، و پیوستن به جنبش عدم تعهد که هند از بنیانگذاران آن بود، امیدواری زیادی به بهبود روابط با هند بهدلیل اشتراکات هویتی ناشی از سیاست خارجی مسالمتجو و صلحگرایی (نهروئیزم) که مبتنی بر عدم وابستگی به قدرتهای بزرگ و همراهی با کشورهای ضعیف بود، در جمهوری اسلامی ایران ایجاد شد. اما پس از پایان جنگ سرد و شیفت پارادایم سیاست خارجی هند از آرمانگرائی نهروئیستی به واقعگرائی، تغییر در مبانی هنجاری - هویتی، و به حاشیه رفتن حزب کنگره ملی، پیروزی حزب بهاراتیا جاناتا « BJP»، و نزدیکی به غرب، روابط به سردی گرایید. لذا بهنظر میرسد که سیاستگذاران خارجی ایران و هند نتوانند منابع هویتی بیناذهنی و ارزشها و هنجارهای مشترکی برای توسعه روابط در سطح راهبردی و استراتژیک بیابند، که این مهم میتواند از چالشهای روابط دو کشور باشد.
Manuscript profile
Iranian Political Research
,
Issue4,Year,
Autumn
2024
پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که دگرگونی و هوشمندسازی استراتژی قدرت نظامی آمریکا در منطقه خلیجفارس از سال 2001 میلادی تاکنون، به چه صورت انجام شده است؟ پژوهش بر این فرضیه استوار است که نتایج و هزینههای هنگفت استراتژیهای نظامیمحور آمریکا در دوره جورج دبلیو More
پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که دگرگونی و هوشمندسازی استراتژی قدرت نظامی آمریکا در منطقه خلیجفارس از سال 2001 میلادی تاکنون، به چه صورت انجام شده است؟ پژوهش بر این فرضیه استوار است که نتایج و هزینههای هنگفت استراتژیهای نظامیمحور آمریکا در دوره جورج دبلیوبوش، متأثر از قدرت سخت، رؤسای جمهور بعدی این کشور را بر آن داشت تا با پیگیری استراتژی قدرت هوشمند، به موازات حضور نظامی، با ابزارهایی چون، دیپلماسی، تجارت، کمکهای خارجی و گسترش ارزشها، به بازسازی چهره مخدوش آمریکا در منطقه خاورمیانه و خلیجفارس اقدام نمایند. روش پژوهش تحلیل محتوا بوده و نتایج نشان داد که پیامدهای مداخلات نظامی آمریکا در منطقه خلیجفارس، محدودیتهای استراتژی قدرت سخت واشینگتن را در دوره دولت بوش نمایان نمود. از اینرو، باراک اوباما و رؤسای جمهور بعدی این کشور، بر بهرهگیری همزمان از گزارههای قدرت سخت و قدرت نرم، تحت عنوان قدرت هوشمند تاکید داشتهاند. هرچند رویکرد آنها با یکدیگر متفاوت بوده است، اما در مجموع مهمترین هدف هوشمند و مشترک رؤسای جمهور آمریکا در منطقه خلیجفارس، تغییر شکل هوشمندانه موازنه قدرت در این منطقه به سود آمریکا و به ضرر ایران، با ایجاد مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی منطقه، به خصوص عربستان و امارات بوده است.
Manuscript profile
مطالعه دیپلماسی فرهنگی ترکیه در عراق، منوط به فهم نگاه جدید سیاست خارجی این کشور به خاورمیانه است. دولت ترکیه با طرح موضوع منازعه صفر و بهبود روابط با کشورهای بازمانده از امپراتوری عثمانی سابق، در چارچوب نوعثمانیگری و هویت واحد ترکی در قالب ناسیونالیسم، تلاش نمود تا خ More
مطالعه دیپلماسی فرهنگی ترکیه در عراق، منوط به فهم نگاه جدید سیاست خارجی این کشور به خاورمیانه است. دولت ترکیه با طرح موضوع منازعه صفر و بهبود روابط با کشورهای بازمانده از امپراتوری عثمانی سابق، در چارچوب نوعثمانیگری و هویت واحد ترکی در قالب ناسیونالیسم، تلاش نمود تا خود را بهعنوان یک بازیگر استراتژیک فرامنطقهای مطرح نماید. هرچند تحولات پسینی در سیاست داخلی ترکیه و نیز بهارعربی و پیامدهای آن، تا حدودی باعث ابهام در سیاست خارجی ترکیه شده، اما این کشور همچنان به دیپلماسی فرهنگی ناشی از این رویکرد پایبند است. در این چارچوب، عراق بهعنوان مهمترین راه ورود ترکیه به خاورمیانه از اهمیت استراتژیک برخوردار است. بر همین اساس، سوال اصلی مقاله این است که مهمترین مؤلفههای دیپلماسی فرهنگی ترکیه در عراق کدام است و تا چه اندازه متأثر از ناسیونالیسم ترکی و نوعثمانیگرایی بوده است؟ در پاسخ، فرضیه مطرح شده این است که ترکیه با تمرکز بر ساختارهای فرهنگی خود و ابزارهایی چون رسانه، فیلم و سریالهای ترکی، زبان و ادبیات ترکی، پیوندهای فرهنگی ـ مذهبی با مردم عراق در قالب گفتمان نوعثمانیگرایی و نیز پیوند مستحکم با ترکمنها در قالب هویت واحد و ناسیونالیسم ترکی، توانسته حوزههای نفوذ عمیقی در عراق برای خود ایجادکند. روش تحقیق در این مقاله، بر مبنای پژوهش کیفی مورد محور و مبتنی بر روش اسنادی با جمعآوری و تحلیل اطلاعات و داده است.
Manuscript profile
Research Letter of International Relations
,
Issue1,Year,
Summer
2022
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی دیپلماسی فرهنگی دو کشور ایران و ترکیه در عراق بعد از فروپاشی حکومت صدام حسین است. پرسش اصلی پژوهش این است که شاخصههای تأثیرگذاری دیپلماسی فرهنگی کشورهای ایران و ترکیه در عراق در سالهای 2003 تا 2020 مبتنی بر چه رویکردی بوده است؟ فرضیه این اس More
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی دیپلماسی فرهنگی دو کشور ایران و ترکیه در عراق بعد از فروپاشی حکومت صدام حسین است. پرسش اصلی پژوهش این است که شاخصههای تأثیرگذاری دیپلماسی فرهنگی کشورهای ایران و ترکیه در عراق در سالهای 2003 تا 2020 مبتنی بر چه رویکردی بوده است؟ فرضیه این است که دیپلماسی فرهنگی ایران در عراق پس از 2003 با رویکرد شیعیگری، محور مقاومت و ایران شهری در مقابل دیپلماسی فرهنگی ترکیه با رویکرد ناسیونالیسم ترکی و نوعثمانیگری مطرح شده است. بر این مبنا هر کدام از این دولتها سعی دارند با رویکرد قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی به اعمال نفوذ در عراق بپردازند. در این مسیر ایران و ترکیه از شرایط، فرصتها، تهدیدها و ابزارهای متفاوتی برای پیشبرد دیپلماسی فرهنگی خود برخوردار میباشند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که ایران به لحاظ شرایط، فرصتها و ابزارها در موقعیت مناسبتری نسبت به ترکیه قرار گرفته است، ولی تمرکز بر شیعیگری و مبحث مقاومت در عراق، باعث توجه اندک به سایر شاخصههای دیپلماسی فرهنگی شده است. در مقابل ترکیه با رویکردی منفعتمحور و فرصتطلبانه توانسته است با برنامهریزی دقیق از ابزارهایی مانند زبان و ادبیات کردی، دیپلماسی رسانهای، توسعه گردشگری، مباحث علمی و آموزشی و غیره نهایت استفاده را ببرد و نفوذ بیشتری در عراق به دست آورد. تجزیه و تحلیل دادهها با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و گردآوری مطالب نیز به شیوه کتابخانهای انجام یافته است.
Manuscript profile
اگرچه خاورمیانه یکی از کانونهای اصلی همواره درحال تحول در نظام بینالمللی بوده است اما نقش و اهمیت آن، در نظریات روابط بینالملل، خصوصاً نظریات موسوم به جریان اصلی مورد غفلت قرار گرفته است. جمهوری اسلامی در این منطقه، از کشورهای پیشآهنگ دیپلماسی فرهنگی است. فهم دیپلما More
اگرچه خاورمیانه یکی از کانونهای اصلی همواره درحال تحول در نظام بینالمللی بوده است اما نقش و اهمیت آن، در نظریات روابط بینالملل، خصوصاً نظریات موسوم به جریان اصلی مورد غفلت قرار گرفته است. جمهوری اسلامی در این منطقه، از کشورهای پیشآهنگ دیپلماسی فرهنگی است. فهم دیپلماسی فرهنگی سیاست خارجی ایران در چارچوب نظریات جریان اصلی چندان امکانپذیر نیست. لذا، بهرهگیری از نظریات نوین به شکل تلفیقی میتواند زمینه را برای فهم عمیق از سیاست خارجی فرهنگی جمهوری اسلامی در خاورمیانه فراهم نماید. حال، بر مبنای دغدغهی اصلی این مقاله، با نقد بر این برونگذاری عامدانهی منطقه و بازیگران آن از نظریهپردازی روابط بینالملل این سوال مطرح است که برسازی پیکرهای نظری - تلفیقی از نظریات متأخر سازهانگاری و تحلیل گفتمان چرا و چگونه میتواند زمینه را برای فهم دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه فراهم آورد؟ یافتههای این مقالهی نظری - راهبردی نشان میدهد با توجه به رویکرد اجتماعی، فرهنگی و هویتی نظریات سازهانگاری و تحلیل گفتمان و نیز ویژگیهای خاص سیاست خارجی فرهنگی جمهوری اسلامی با تمرکز بر ساخت اجتماعی واقعیت، امکان لازم برای برسازی یک چارچوب تلفیقی وجود دارد.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications