Woman Cultural Psychology
,
Issue48,Year,
Summer
2021
هدف پژوهش حاضر بررسی پیامدهای اسلام هراسی برای زنان مسلمان بریتانیا بر اساس نظریه هراس اخلاقی میباشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مسلمان بریتانیا و نمونه مورد بررسی زنان مهاجرمسلمان بود. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از روش کتابخانهای (فیش برداری) اطلاعات More
هدف پژوهش حاضر بررسی پیامدهای اسلام هراسی برای زنان مسلمان بریتانیا بر اساس نظریه هراس اخلاقی میباشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مسلمان بریتانیا و نمونه مورد بررسی زنان مهاجرمسلمان بود. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از روش کتابخانهای (فیش برداری) اطلاعات مربوط به مفاهیم اساسی اسلام هراسی، اسلام ستیزی و دشمنی با اسلام بر اساس نظریه هراس اخلاقی مشخص، جمع آوری و تحلیل شد. نتایج نشان داد که، تحول اسلام هراسی به اسلامستیزی که درواقع نتیجه مباحث فرهنگی و هویتی بر اساس نظریه هراس اخلاقی بود. و بیشترین واکنشهای خشونتآمیز علیه مسلمانان در بریتانیا، در مورد زنان محجبه و مسلمان رخ میدهد که از روبنده و چادر استفاده میکنند. این نشانهها درواقع شاخصه قطعی مسلمان بودن در بریتانیا و حتی سراسر اروپاست. زنان مسلمان تقربیا نقشی در اقدامات تروریستی و افراطی مسلمانان تندرو در اروپا و تحول اسلام هراسی به اسلام ستیزی در ادامه آن را نداشتهاند و در هیچ کدام از این اقدامات سهیم نبودهاند. اگرچه زنان مسلمان دارای نقشی مهم در افزایش جمعیت مسلمانان دارند اما حوادث خشونتآمیزی که گهگاه توسط مسلمانان در اروپا و بهطور مشخصتر در بریتانیا انجام شده توسط مردان مسلمان بوده و زنان مسلمان دخالتی در آن نداشتهاند. هم چنین در بحران مالی که از عوامل تحول اسلام هراسی به اسلامستیزی است و با افزایش مهاجران در اروپا رابطه مستقیم دارد. مردان هم مانند زنان مسلمان بهطور تقریباً یکسان نقش دارند اما واکنش غیرمسلمانان به این موضوع، بیشتر به زنان محجبه آسیب زده است.
Manuscript profile
موقعیت ژئواکونومیک و میزان ذخائر و تولید نفت و گاز منطقه آسیای مرکزی در دو دهه گذشته باعث اهمیت روزافزون این منطقه در معادلات بین المللی شده است. به علاوه، وقوع حوادث 11 سپتامبر و همسایگی کشورهای آسیای مرکزی با کانون بحران های جهانی نظیر تروریسم، کشت و قاچاق مواد مخدر و More
موقعیت ژئواکونومیک و میزان ذخائر و تولید نفت و گاز منطقه آسیای مرکزی در دو دهه گذشته باعث اهمیت روزافزون این منطقه در معادلات بین المللی شده است. به علاوه، وقوع حوادث 11 سپتامبر و همسایگی کشورهای آسیای مرکزی با کانون بحران های جهانی نظیر تروریسم، کشت و قاچاق مواد مخدر و بنیادگرائی، اهمیت ژئوپلتیکی این منطقه را دوچندان و زمینه حضور قدرت های بزرگ را در این منطقه فراهم آورده است. مناقشات روسیه و اوکراین در سال 2008 و 2014 و قطع شدن گاز کشورهای اروپایی، نیز مزید بر علت شده و اتحادیه اروپایی را ترغیب به جستجوی منابع جدید انرژی نمود و به سمت گسترش ارتباطات با کشورهای آسیای مرکزی سوق داد. دامنه این روابط به خصوص بعد از معاهده لیسبون که تلاشی بود برای انسجام و کارآمدی اتحادیه اروپایی در نظام بین الملل، گسترده تر و عمیق تر شد. این معاهده نتایج قابل ملاحظه ای در گسترش ارزشهای اروپایی و توسعه روابط خارجی اتحادیه اروپا با کشورهای در حال توسعه و به خصوص کشورهای نفت خیز آسیای مرکزی داشته است. مقاله حاضر به بررسی علل و زمینه ها و همچنین نقش متغیر انرژی در همکاری اتحادیه اروپا و کشورهای آسیای مرکزی در دو دهه گذشته می- پردازد.
Manuscript profile
Research Letter of International Relations
,
Issue1,Year,
Summer
2021
تعامل بازیگران غرب آسیا با قدرتهای بزرگ، همواره بهعنوان یکی از متغیرهای مؤثر بر توازن منطقه در مطالعات روابط بینالملل مورداشاره قرارگرفته است. فرانسه نیز یکی از وزنههایی است که از دیرباز در یارگیریهای فرا منطقهای مدنظر قدرتهای غرب آسیا قرار داشته است. در این میان More
تعامل بازیگران غرب آسیا با قدرتهای بزرگ، همواره بهعنوان یکی از متغیرهای مؤثر بر توازن منطقه در مطالعات روابط بینالملل مورداشاره قرارگرفته است. فرانسه نیز یکی از وزنههایی است که از دیرباز در یارگیریهای فرا منطقهای مدنظر قدرتهای غرب آسیا قرار داشته است. در این میان طی دو دهه اخیر، اهرمهای اقتصادی اهمیت ویژهای در یارگیریهای ژئواستراتژیک فرا منطقهای پیداکردهاند و بهعنوان ابزار سیاست خارجی مورداستفاده قرار میگیرند. بنابراین، پرسش اصلی مقاله این است که مؤلفههای ژئواکونومیک چگونه به سیاست خارجی فرانسه در فضای رقابتهای ژئوپلیتیک غرب آسیا شکل داده و چه پیامدهایی برای روابط با ایران داشته است؟ مقاله با این فرض به بررسی موضوع پرداخته که ابزارهای ژئواکونومیک ازجمله ظرفیتهای تجاری، مالی و بازارهای تسلیحاتی به اهرم مهمی برای تأثیرگذاری بر رفتار سیاست خارجی قدرتهای بزرگ فرا منطقهای تبدیلشده ازجمله اینکه در جریان جنگ سرد ایران و عربستان در قالب ابزاری برای یارگیری فرا منطقهای مورداستفاده قرارگرفته و زمینهی تقابل سیاست خارجی تهران-پاریس در مسائل متعدد منطقهای را فراهم آورده است. مطالعات موجود نشان میدهد، علاوه بر فضای دوقطبی میان ایران و عربستان، دیگر بسترهای مهم ژئوپلیتیک ازجمله سرریز بحرانهای منطقه به اروپا و چرخش راهبردی امریکا به شرق، سه مؤلفه مهمی هستند که نوع مداخلات فرانسه در غرب آسیا را تحت تأثیر قرار دادهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که تجمیع اهرمهای اقتصادی در اردوگاه رقبای منطقهای ایران، نوعی مزیت رقابتی ژئوپلیتیک ایجاد کرده و گزینههای سیاست خارجی فرانسه در منطقه را تحت تأثیر قرار داده و به شکنندگی روابط ایران-فرانسه منتهی شده است.
Manuscript profile
Research Letter of International Relations
,
Issue4,Year,
Winter
2022
با روی کار آمدن دونالد ترامپ در ژانویه 2017 تغییرات مهمی در عرصه اقتصاد آمریکا رخ داد. خروج آمریکا از توافقنامههای بینالمللی، افزایش تعرفههای گمرکی و حمایت از تولید داخلی از جمله این تغییرات بود. ترامپ با تاکید بر" اول آمریکا" در سخنرانی تحلیف خود به دنبال رویکردهای More
با روی کار آمدن دونالد ترامپ در ژانویه 2017 تغییرات مهمی در عرصه اقتصاد آمریکا رخ داد. خروج آمریکا از توافقنامههای بینالمللی، افزایش تعرفههای گمرکی و حمایت از تولید داخلی از جمله این تغییرات بود. ترامپ با تاکید بر" اول آمریکا" در سخنرانی تحلیف خود به دنبال رویکردهای دولتگرایی نوینی بود که اقتصاد آمریکا را از مشکلات و گرفتاریهای طولانی مدت رها سازد. این مهم از نظر ترامپ با تغییر در رویکردهای کلان اقتصادی امکانپذیر بود. اتخاذ این تصمیم دلایل و نیز پیامدهای مختلفی داشت که موضوع این پژوهش است. از این رو، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که سیاست ناسیونالیسم اقتصادی دولت ترامپ بر چه مبانیایی استوار بوده و بروز عملی آن چه پیامدهایی در پی داشته است؟ این مقاله بر اساس این فرضیه به بررسی موضوع پرداخته که مبانی ناسیونالیسم اقتصادی دولت ترامپ از سه عنصر شخصیت ترامپ، رویکردهای حزب جمهوریخواه و فشارهای خارجی نشات گرفته و بروز عملی آن در شکل خروج آمریکا از موافقتنامههای بینالمللی یا تلاش برای اصلاح آنها، افزایش تعرفهها و حمایت از تولید داخلی نمود داشته است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش کیفی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که اجرای سیاست ناسیونالیسم اقتصادی دولت ترامپ موجب تعارض الزامات هژمونیک آمریکا با انزواطلبی بیشتر این کشور شده است. از این روی، تصمیمسازان دستگاه سیاست خارجی آمریکا در این دوران برای ایجاد سازگاری میان دیدگاه ملیگرایانه و جهانگرایانه تلاش کردهاند.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications