Jounal of Marketing Management
,
Issue37,Year,
Winter
2017
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه دانش سازمانی کارکنان و توان رقابتی بانک سرمایه (مورد مطالعه شعب شمال شهر تهران) میباشد. تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر شیوه گردآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل 270 نفر از کارم More
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه دانش سازمانی کارکنان و توان رقابتی بانک سرمایه (مورد مطالعه شعب شمال شهر تهران) میباشد. تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر شیوه گردآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل 270 نفر از کارمندان و مدیران و مسئولان شعب شمال بانک سرمایه در شهر تهران میباشد. حجم نمونه ما در این تحقیق 160 نفر (طبق جدول مورگان) میباشد و در این تحقیق از روش نمونهگیری تصادفی ساده اقدام به انتخاب نمونه مورد پژوهش شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه 19 سوالی دانش سازمانی و پرسشنامه 11 سوالی توان رقابتی میباشد. روایی ابزار پژوهش بصورت صوری مورد تأیید واقع شده است.پایایی پرسشنامههای پژوهش نیز از طریق محاسبه آلفای کرونباخ بالاتر از 0.7 بدست آمد و به تأیید رسید. نتایج حاصل از اجرای پژوهش نشان داد بین مؤلفههای سه گانه دانش سازمانی و توان رقابتی رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از اجرای معادلات ساختاری نشان داد بالاترین ضریب مسیر مربوط به توانمندی فناورانه و توان رقابتی و در جایگاه دوم توانمندی ساختاری با توان رقابتی و در نهایت توانمندی فرهنگی و توان رقابتی میباشد.
Manuscript profile
Journal of Innovation and Creativity in Human Science
,
Issue52,Year,
Spring
2024
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ارتقای خلاقیت دانش آموزان با تاکید بر رویکرد یادگیری معکوس بوده است. روش پژوهش ترکیبی از نوع آمیخته اکتشافی (کیفی- کمی) بود. شرکت کنندگان بخش کیفی خبرگان دانشگاهی رشته مدیریت آموزشی و خبرگان آموزش وپرورش با سابقه مدیریت و سیاست¬گذاری بودن More
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ارتقای خلاقیت دانش آموزان با تاکید بر رویکرد یادگیری معکوس بوده است. روش پژوهش ترکیبی از نوع آمیخته اکتشافی (کیفی- کمی) بود. شرکت کنندگان بخش کیفی خبرگان دانشگاهی رشته مدیریت آموزشی و خبرگان آموزش وپرورش با سابقه مدیریت و سیاست¬گذاری بودند، که براساس قاعده اشباع نظری و به صورت نمونه گیری هدفمند تعداد 10 نفر تعیین شد. در بخش کمی جامعه آماری شامل مدیران و معلمان مدارس استان تهران به تعداد 1929نفر بودند. که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برحسب منطقه آموزشی تعداد 303 نفر به عنوان نمونه تعیین شد. روش جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، و ابزار اندازه گیری بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. ضریب پایایی با استفاده از آزمون آلفاي كرونباخ مورد تایید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل دادهها در بخش کیفی از رویکرد تحلیل مضمون و در بخش کمی از روش مدليابي معادلات ساختاري از نرمافزارهای SPSS و LISREL استفاده شده است. یافته¬ها نشان داد 82 درصد مدل ارتقای خلاقیت دانش¬آموزان با تاکید بر رویکرد یادگیری معکوس به ابعادی شامل چهار تم اصلی بشرح: 1. عوامل فردی، 2. عوامل محیطی 3. عوامل نهادی، 4. عوامل سازمانی و چهار تم فرعی بشرح: 1. جذب دانش آموزان، 2. توسعه یادگیری معکوس،3. استقرار یادگیری معکوس، 4. ارزیابی عملکرد یادگیری معکوس، می باشد، وابسته است. با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد شد سازمان آموزش وپرورش در راستای تحقق این مقولات گام¬به¬گام و به¬تدریج با توجه به یک نقشه راه و برنامه استراتژیک درازمدّت عمل نمایند.
Journal of Innovation and Creativity in Human Science
,
Issue52,Year,
Spring
2024
هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ارتقای خلاقیت دانشآموزان با تأکید بر رویکرد یادگیری معکوس می¬باشد. روش: پژوهش حاضر آمیخته از نوع اکتشافی (کیفی- کمی) است. این پژوهش دارای دو بخش کیفی وکمی است. جامعه آماری بخش کیفی خبرگان دانشگاهی رشته علوم تربیتی و خبرگان آ More
هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ارتقای خلاقیت دانشآموزان با تأکید بر رویکرد یادگیری معکوس می¬باشد. روش: پژوهش حاضر آمیخته از نوع اکتشافی (کیفی- کمی) است. این پژوهش دارای دو بخش کیفی وکمی است. جامعه آماری بخش کیفی خبرگان دانشگاهی رشته علوم تربیتی و خبرگان آموزش¬وپرورش بودند که با استفاده از نمونهگیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری با تعداد 10 نفر از خبرگان مصاحبه انجام شد. جامعه آماری در بخش کمی شامل مدیران و معلمان مدارس استان تهران به تعداد 1929 نفر بودند که از این جامعه آماری، تعداد 303 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونهگیری تصادفی طبقه¬ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. ضریب پایایی با استفاده از آزمون آلفاي كرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه¬وتحلیل داده¬ها در بخش کیفی از رویکرد تحلیل مضمون و در بخش کمی از روش مدليابي معادلات ساختاري از نرمافزارهای SPSS و LISREL استفاده شده است. یافته¬ها: نتایج نشان داد 82 درصد مدل ارتقای خلاقیت دانشآموزان با تأکید بر رویکرد یادگیری معکوس به ابعاد اصلی شامل: 1. عوامل فردی، 2. عوامل محیطی 3. عوامل نهادی، 4. عوامل سازمانی و فرعی شامل: 1. جذب دانشآموزان، 2. توسعه یادگیری، 3. استقرار یادگیری، 4. ارزیابی عملکرد یادگیری وابسته است. نتیجه¬گیری: با توجه به نتایج بهدستآمده پیشنهاد شد سازمان آموزش¬وپرورش در راستای تحقق این مقولات گام¬به-گام و به¬تدریج با توجه به یک نقشه راه و برنامه استراتژیک دراز مدّت عمل نمایند. در مجموع میتوان بیان کرد داشتن رویکرد پارادایمی با نگاه بومی و منطقه¬ای نیز به تحقق ارتقای خلاقیت دانشآموزان با تأکید بر رویکرد یادگیری معکوس کمک می¬کند.