Translation and body-part terms:The case of cheshm ‘eye’ in Persian
محورهای موضوعی : نشریه تخصصی زبان، فرهنگ، و ترجمه (دوفصلنامه)
1 - استاد تمام دانشکده زبان، فرهنگ، و زبانشناسی، دانشگاه موناش، ملبورن، استرالیا
کلید واژه: Persian, conceptual metaphor, cultural conceptualisations, embodiment, translation and culture,
چکیده مقاله :
Translating body-part terms from one language to another presents a significant challenge due to the fact that such terms are usually associated with cultural conceptualisations, such as those of emotions and mental activities, which in many cases vary across languages. A literal translation of a body-part term from SL to TL, therefore, may alter the conceptual basis of the term, which may have significant semantic or pragmatic implications. This paper focuses on the case of cheshm ‘eye’ in Persian, a body-part term that is predominantly associated with emotions, including love, envy, and greed, as well as character traits such as naivety or wilfulness. The analysis of some Persian expressions that are associated with the body-part term ‘eye’ reveal significant differences with the connotation of ‘eye’ in English. For example, the conceptualisation of understanding is seeing, is not a dominant conceptualisation in everyday use of language by Persian speakers. There are, however, some words which do refer to the process of visual perception and which are mainly used in association with thinking. These expressions seem to be reminiscent of a historical cultural conceptualisation that can be traced back to the Pahlavi language, the major form of Middle Persian. The observations made in this paper call for a cultural-conceptual level of analysis, as a step in the general process of translating from one language to another.
ترجمه اصطلاحات مربوط به اعضای بدن از یک زبان به زبان دیگر چالش مهمی را به همراه دارد، زیرا این عبارات معمولاً با مفاهیم فرهنگی مرتبط هستند، مانند احساسات و فعالیتهای ذهنی، که در بسیاری از موارد در زبانها متفاوت است. بنابراین، ترجمه تحت اللفظی یک اصطلاح بخش بدن از زبان مبدا به زبان مقصد، ممکن است مبنای مفهومی این اصطلاح را تغییر دهد، که ممکن است پیامدهای معنایی یا عملی قابل توجهی داشته باشد. این مقاله بر روی مورد چشم «چشم» در فارسی تمرکز میکند، یک اصطلاح مربوط به اعضای بدن است که عمدتاً با احساسات، از جمله عشق، حسادت، و حرص و همچنین ویژگیهای شخصیتی مانند ساده لوحی یا بدخواهی همراه است. تجزیه و تحلیل برخی از عبارات فارسی که با اصطلاح "چشم" مرتبط هستند، تفاوت های قابل توجهی را با مفهوم "چشم" در انگلیسی نشان می دهد. به عنوان مثال، مفهومسازی درک، دیدن، مفهومسازی غالب در استفاده روزمره از زبان توسط فارسی زبانان نیست. با این حال، کلماتی وجود دارند که به فرآیند ادراک بصری اشاره دارند و عمدتاً در ارتباط با تفکر استفاده می شوند. به نظر می رسد این عبارات یادآور مفهوم سازی فرهنگی تاریخی است که می توان آن را به زبان پهلوی، شکل اصلی فارسی میانه، ردیابی کرد. مشاهدات انجام شده در این مقاله مستلزم یک سطح فرهنگی-مفهومی از تحلیل، به عنوان گامی در فرآیند کلی ترجمه از زبانی به زبان دیگر است.