آیندهپژوهی نقش عوامل تعیینکننده تقلب مدیران از طریق بهکارگیری مدل لوزی تقلب
محورهای موضوعی : سرمایهگذاریاحسان سعادتی 1 , شهره یزدانی 2 , محمد حامد خانمحمدی 3 , داود گرجی زاده 4
1 - گروه حسابداری، واحد دماوند، دانشگاه آزاد اسلامی، دماوند، ایران.
2 - گروه حسابداری، واحد دماوند، دانشگاه آزاد اسلامی، دماوند، ایران.
3 - گروه حسابداری، واحد دماوند، دانشگاه آزاد اسلامی، دماوند، ایران.
4 - گروه حسابداری، واحد فیروزکوه، دانشگاه آزاد اسلامی، فیروزکوه، ایران.
کلید واژه: تئوری نمایندگی, آیندهپژوهی, مدل لوزی تقلب, پیشگیری جهت بروز تقلب,
چکیده مقاله :
هدف: پژوهش حاضر اُستوار بر آیندهپژوهی نقش عوامل تعیینکننده تقلب مدیران با تمرکز بر مدل لوزی تقلب است.روششناسی پژوهش: برای اندازهگیری انواع تقلب و شاخصهای مربوط به مدل لوزی تقلب از پرسشنامه طیف لیکرتی که حاوی سه بخش (دموگرافی، انواع تقلب و شاخصهای مدل لوزی تقلب) است و شامل 74 جمله خبری بود، استفاده گردید. هم چنین، برای آزمون فرضیهها از روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرمافزار Smart PLS استفاده شد.یافتهها: ضلع فرصت بهعنوان یک مؤلفه تأثیرگذار بر گونههای مختلف تقلب (هر چهار مؤلفه) محسوب میشود. هم چنین، ضلع توانایی نیز بر تقلب مدیران از طریق مهندسی اجتماعی، سوءاستفاده از منابع (داراییها) و مدیریت سود با هدف فرصتطلبانه تأثیر دارد و ضلع توجیه عقلانی بر مولفههای عدم بهکارگیری از روشهای موجود در استانداردهای حسابداری توسط مدیران (تقلب در حسابداری) و سوءاستفاده از منابع اثرگذار است. بهعلاوه، ضلع فشار (انگیزه) نیز بر مؤلفه تقلب مدیران از طریق مهندسی اجتماعی تأثیر دارد. اضلاع مدل لوزی تقلب در صورتی کارایی دارند که موضوع جدایی مدیریت از مالکیت وجود داشته باشد و روند نظارتی اثر بخشبر کار مدیران وجود نداشته باشد.اصالت / ارزشافزوده علمی: در پژوهش حاضر توجه گردید که علت رخ داد چهار نوع از شاخص تقلب در کشور ایران بر چه اساسی بوده است. ارزشافزوده علمی در پژوهش حاضر این است که در بیشتر مقالههای انجامشده توسط پژوهشگران توجه به مدل مثلث تقلب (معروف به آتش تقلب) بوده است. اما، پژوهش حاضر تمرکز بر مدل لوزی (که دارای یک ضلع اضافی به نام توانایی) دارد. علاوه بر این، برای اندازهگیری این اضلاع، تجربیات افراد خُبره در حوزه اجرایی جایگزین فرمولهای ریاضی و اعداد صورتهای مالی حسابرسی قرار گرفت تا بهصورت عمیقتر این موضوع (علت رخ داد چهار نوع از تقلبها بر اساس ضلعهای فشار، فرصت، توجیه عقلایی و توانایی) مورد بررسی قرار گیرد.
Purpose: The present study aims to conduct future research of the role of the determinants of managers' fraud, focusing on the diamond model of fraud.Methodology: To measure the types of fraud and indicators related to the diamond model of fraud from the Likert scale questionnaire which contains three parts (demography, types of fraud, and elements of the fraud diamond model) and 74 declarative sentences were used. Furthermore, SmartPLS Software and the structural equation modeling technique with the partial least squares approach were used to test the hypotheses.Findings: The opportunity side is considered as an influential component on different types of fraud. Moreover, the 'capability' side has an effect on managers' fraud through social engineering, misuse of resources (assets), and earning management with opportunistic purposes, and 'rationalization' is the side that influences on the components of non-application of methods in accounting standards by managers and misuse of resources. Additionally, 'pressure' (motivation) is the side that affects the component of fraud management through social engineering. the sides of the fraud diamond model are only efficient when wich is a matter of separation of management and ownership and no effective processes for the supervision of managers.Originality / Value: In the current research, it was noted that the reason for the occurrence of four types of fraud indicators in Iran What was it based on. The added value of this research is that in most of the articles conducted by the researchers, attention was paid to the fraud triangle model.
Akyol, A. C. (2020). Corporate Governance and Fraud. Corporate Fraud Exposed, 107–125.
Chapple, E; Walsh, K; Shen, Y. (2020). Corporate Culture and Fraud. Corporate Fraud Exposed, 85–106.
Mahmood, M. (2005). Corruption in Civil Administration: Causes and Cures. Humanomics, 21(3), 62–84.
Schreck, C. J. (2016). Routine Activity Theory. Preventing Crime and Violence, 67–72.
Tuanakotta, T. M. (2010). Akuntansi Forensik dan Audit Investigatif. Salemba Empat.
_||_