بررسی جایگاه علی بن عبیدالله و شخصیت رجالی او در تاریخ حدیث شیعه
محورهای موضوعی : تاریخ حدیثمهدی اکبرنژاد 1 , مجتبی محمدی انویق 2 , محمدرضا هوری 3
1 - استاد، هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه ایلام، ایلام ایران
2 - استادیار علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران
3 - دانشجو دکتری علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران
کلید واژه: علی بن عبیدالله, علی صالح, رجال شیعه, مذهب راوی, زیدی مذهب.,
چکیده مقاله :
علی بن عبیدالله از اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) می¬باشد. وی کتابی در باب حج از امام کاظم(ع) روایت کرده است. با توجه به جایگاه علی بن عبیدالله نزد بنی¬هاشم، زیدیان سعی در الصاق او به خود داشتهاند و از این رو، گزارشهای تاریخی و رجالی نادرستی درباره زیدی بودن او منتشر کردهاند؛ چنانکه همین گزارشها باعث شده است تا علی بن عبیدالله از سوی برخی از رجالیان شیعه به فساد مذهب متهم شود. اشتباه در بیان نام پدر او موجب شده است تا وی در برخی از کتابهای حدیثی و رجالی، علی بن عبدالله معرفی شود. پژوهش حاضر در پی آن بوده است تا با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، جایگاه علی بن عبیدالله را در تاریخ حدیث شیعه تبیین کند و پاسخی مستدل به این پرسش دهد که آیا علی بن عبیدالله، چنان که عده زیادی از رجالیون می¬گویند، فساد مذهب داشته است یا خیر؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که ادعای برخی از رجالیون مبنی بر زیدی مذهب بودن علی بن عبیدالله با توجه به قرائن و شواهد متعدّد تاریخی و حدیثی، مردود است؛ بهگونهای که او نه¬تنها فاسدالمذهب نیست، بلکه در قیام علویون بدون اذن امام دست به کاری نزده و نزدیکان خود را از پیوستن به قیام منع کرده است. وجود نص معتبر از معصوم (ع) مبنی بر بهشتی دانستن او و خانوادهاش، در کنار ذکر واژگان و عبارات مخصوص رجالی در شأن او، بیانگر جایگاه رفیع و توثیق علی بن عبیدالله نزد شیعه است.
Ali ibn Ubaydullah is a companion of Imam Kᾱẓim (as) and Imam Riḍᾱ (as). He narrated a book on Hajj from Imam Kᾱẓim (as). Considering Ali ibn Ubaydullah’s position among the Bani Hashim, the Zaidiyyah have tried to attach him to them and have therefore published incorrect historical and biographical reports about his being a Zaydi, as these reports have led to Ali ibn Ubaydullah being accused of deviation from the religion by many Shiite biographers. The mistake in stating his father’s name has led to him being introduced as Ali ibn Abdullah in some hadith and biographical books. The present study has sought to explain Ali ibn Ubaydullah’s position in the history of Shiite hadith by using a descriptive-analytical method and to provide a reasonable answer to the question of whether Ali ibn Ubaydullah, as many biographers say, had deviation from the religion or not? The results of the research indicate that the claim of some biographers that Ali ibn Ubaydullah was a Zaydi is rejected, considering numerous historical and hadith evidences; in such a way that he is not only a right believing person, but also did not do anything in the Alawites uprising without the permission of the infallible Imam and forbade his relatives from joining the uprising. The existence of an authentic text from the Infallible Imam (as) regarding him and his family as being in Paradise in the Hereafter, along with the mention of specific biographic words and phrases about him, indicates the high status and approval of Ali ibn Ubaydullah among the Shiites.
1. ازهری، محمد بن احمد، (1421ه.ق)، تهذیب اللغۀ، چاپ اول، بیروت، دار إحیا التراث العربی.
2. ابن¬عنبه، احمد بن علی، (1424 ه.ق)، عمدۀ الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ریاض، مکتبۀ الجد المعرفۀ.
3. ابن¬اثیر، علی بن محمد، (1385 ه.ش)، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر
4. ابن بابویه، محمد بن علی، (1378 ه.ق)، عیون أخبار الرضا(ع)، تهران، نشر جهان.
5. ابن¬منظور، محمد بن مکرم، (1414ه.ق)، لسان العرب، بیروت، دار صادر.
6. اصفهانی، علی بن حسین، (بی¬تا)، مقاتل الطالبیین، بیروت، دارالمعرفۀ.
7. بخاری، سهل بن عبدالله، (1432ه.ق)، سر السلسلۀ العلویۀ، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
8. بسام، مرتضی، (1426 ه.ق)، زبدۀ المقال من معجم الرجال، بیروت، دار المحجۀ البیضاء.
9. جزائری، عبدالنبی بن سعدالدین، (1418ه.ق)، حاوی الأقوال فی معرفة الرجال، قم، ریاض الناصری.
10. جزائری، نعمت الله، (1427ه.ق)، ریاض الأبرار فی مناقب ائمۀ الأطهار، بیروت، مؤسسۀ التاریخ العربی.
11. حسنی، احمد بن ابراهیم، (1423 ه.ق)، المصابیح، صنعا، مؤسسة الإمام زيد بن علي الثقافية.
12. حلی، حسن بن علی، (1342ه.ق)، الرجال، تهران، دانشگاه تهران.
13. حلی، حسن بن یوسف، (1411ه.ق)، الرجال، نجف، دار الذخائر.
14. حلی، علی بن یوسف، (1408ه.ق)، العدد القویۀ لدفع المخاوف الیومیۀ، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
15. خزاز رازی، علی بن محمد، (1401 ه.ق)، کفایۀ الأثر فی نص أئمۀ إثنی عشر، قم، بیدار.
16. خویی، سید ابوالقاسم، (1372ه.ق)، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، بی¬جا، بی¬نا.
17. دریاب نجفی، محمود، (1430 ه.ق)، نصوص الجرح و التعدیل دراسة و تقییم، قم، مجمع الفکر الإسلامی.
18. دمشقی، اسماعیل بن کثیر، (1407 ه.ق)، البدایۀ و النهایۀ، بیروت، دارالفکر.
19. دهقان پور، زهره، طرفداری، منصور، (1399 ه.ش)، هجرت امام رضا(ع) به ایران و تأثیر آن بر روند مهاجرت علویان در دوره عباسی، فرهنگ رضوی، سال هشتم، شماره 32.
20. ذهبی، محمد بن احمد، (1413 ه.ق)، تاریخ الإسلام، بیروت، دارالکتب العربی.
21. راضی، حسین، (1421ه.ق)، تاریخ علم الرجال و أهمیة رجال النجاشی، بیروت، مؤسسۀ البلاغ.
22. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، (1412 ه.ق)، مفردات ألفاظ قرآن کریم، بیروت، دارالقلم.
23. رفیعی، ناصر، (1402 ه.ش)، وضع حدیث، قم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی.
24. زمخشری، محمود بن عمر، (1407 ه.ق)، الکشاف، بیروت، دارالکتب العربی.
25. سبحانی، جعفر، (1394 ه.ش)، کلیات علم رجال، ترجمه: علی اکبر روحی و مسلم قلی پور گیلانی، قم، انتشارات عالمه.
26. شامی، یوسف بن حاتم، (1420 ه.ق)، الدر النظيم في مناقب الأئمة اللهاميم، قم، جامعه مدرسین.
27. شبستری، عبدالحسین، (1361 ه.ق)، أحسن التراجم لأصحاب الإمام موسی الکاظم(ع)، مشهد، المؤتمر العالمي للإمام الرضا(ع).
28. طبرسی، فضل بن حسن، (1372 ه.ش)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو.
29. طبری، محمد بن جریر، (1387 ه.ش)، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، دارالتراث.
30. طریحی، فخرالدین بن محمد، (1375 ه.ش)، مجمع البحرین، تهران، انتشارات مرتضوی.
31. طوسی، محمد بن حسن، (1373 ه.ش)، الرجال، قم، جامعه مدرسین.
32. .....................................، (1414 ه.ق)، الأمالی، قم، دار الثقافۀ.
33. عاملی، زین الدین بن علی، (1408 ه.ق)، الرعایۀ فی علم الدرایۀ، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
34. عبیدلی، محمد بن محمد، (1413 ه.ق)، تهذیب الأنساب و نهایۀ الأعقاب، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
35. عمری، علی بن محمد، (1422 ه.ق)، المجدی فی أنساب الطالبیین، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
36. فخررازی، محمد بن عمر، (1409 ه.ق)، الشجرۀ المبارکۀ فی أنساب الطالبیۀ، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
37. فیض کاشانی، محمدمحسن، (1408ه.ق)، الوافی، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین(ع).
38. کشی، محمد بن عمر، (1401ه.ق)، اختیار معرفۀ الرجال، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد.
39. کلینی، محمد بن یعقوب، (1429ه.ق)، الکافی، قم، دار الحدیث.
40. مامقانی، عبدالله، (بی¬تا)، تنقیح المقال فی علم الرجال، نجف، مطبعۀ المرتضویۀ.
41. ........................، (1411ه.ق)، مقباس الهدایۀ فی علم الدرایۀ، قم، مؤسسه آل البیت(ع) لإحیاء التراث.
42. مجلسی، محمد باقر بن محمدتقی، (1403 ه.ق)، بحارالأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
43. ....................................................، (1404 ه.ق)، مرآۀ العقول فی شرح أخبار الرسول، تهران، دارالکتب الإسلامیۀ.
44. مجلسی، محمدتقی بن مقصود علی، (1406 ه.ق)، روضۀ المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم، مؤسسه کوشانپور.
45. مدیر شانه چی، کاظم، (1393 ه.ش)، درایۀ الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
46. مرشد بالله، یحیی بن حسین، (1429 ه.ق)، الأمالي الأثنینیة، صنعا، مؤسسة الإمام زيد بن علي الثقافية.
47. مروزی، اسماعیل بن حسین، (1409 ه.ق)، الفخری فی أنساب الطالبیین، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
48. معارف، مجید، (1393 ه.ش)، تاریخ عمومی حدیث، تهران، انتشارات کویر.
49. مفید، محمد بن محمد، (1413ه.ق)، الإختصاص، قم، الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد.
50. موسوی اصفهانی، حسن، (1382ه.ش)، ثقات الرواۀ، قم، مؤسسۀ الامام المنتظر.
51. نجاشی، احمد بن علی، (1365ه.ش)، الرجال، قم، جامعه مدرسین.
52. نوری، حسین بن محمدتقی، (1408 ه.ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت(ع).
53. واقدی، محمد بن عمر، (1410ه.ق)، المغازی، بیروت، مؤسسۀ الاعلمی.
50. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، (بی¬تا)، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر.
بررسی جایگاه علی بن عبیدالله و شخصیت رجالی او در تاریخ حدیث شیعه
بررسی جایگاه علی بن عبیدالله و شخصیت رجالی او در تاریخ حدیث شیعه
مهدی اکبرنژاد1
مجتبی محمدی انویق2
محمدرضا هوری3
تاریخ دریافت: 24/05/1403 تاریخ پذیرش: 16/08/1403، صفحۀ 84 تا 103 (مقالۀ پژوهشی)
چکیده
علی بن عبیدالله از اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) میباشد. وی کتابی در باب حج از امام کاظم(ع) روایت کرده است. با توجه به جایگاه علی بن عبیدالله نزد بنیهاشم، زیدیان سعی در الصاق او به خود داشتهاند و از این رو، گزارشهای تاریخی و رجالی نادرستی درباره زیدی بودن او منتشر کردهاند؛ چنانکه همین گزارشها باعث شده است تا علی بن عبیدالله از سوی برخی از رجالیان شیعه به فساد مذهب متهم شود. اشتباه در بیان نام پدر او موجب شده است تا وی در برخی از کتابهای حدیثی و رجالی، علی بن عبدالله معرفی شود. پژوهش حاضر در پی آن بوده است تا با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، جایگاه علی بن عبیدالله را در تاریخ حدیث شیعه تبیین کند و پاسخی مستدل به این پرسش دهد که آیا علی بن عبیدالله، چنان که عده زیادی از رجالیون میگویند، فساد مذهب داشته است یا خیر؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که ادعای برخی از رجالیون مبنی بر زیدی مذهب بودن علی بن عبیدالله با توجه به قرائن و شواهد متعدّد تاریخی و حدیثی، مردود است؛ بهگونهای که او نهتنها فاسدالمذهب نیست، بلکه در قیام علویون بدون اذن امام دست به کاری نزده و نزدیکان خود را از پیوستن به قیام منع کرده است. وجود نص معتبر از معصوم (ع) مبنی بر بهشتی دانستن او و خانوادهاش، در کنار ذکر واژگان و عبارات مخصوص رجالی در شأن او، بیانگر جایگاه رفیع و توثیق علی بن عبیدالله نزد شیعه است.
کلیدواژهها: علی بن عبیدالله، علی صالح، رجال شیعه، مذهب راوی، زیدی مذهب.
درآمد
هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو، حرکت جمعیت عظیمی از بنیهاشم را به سوی ایران در پی داشت. (دهقانپور و طرفداری، 1399ش، 153) این امامزادگان از لحاظ مرتبه و جایگاه ایمانی نسبت به ائمه(ع) دارای درجات متفاوتی بودهاند. یکی از این افراد که بخشی از تاریخ و حدیث شیعه را به خود اختصاص داده است، علی بن عبیدالله بن حسین الاصغر(ع) است که به زهد و عبادت مشهور بود و به او و همسرش، زوج صالح میگفتند. (مامقانی، بیتا، 2/ 298) در روزگار ما بقعهای در بخش صالحآباد شهرستان مهران در استان ایلام واقع شده است که سنگنوشته مزار ایشان، آن را متعلق به زمان والی پشت کوه، غلامرضاخان که در زمان ناصرالدینشاه ولایت آن منطقه را بر عهده داشته است، میداند. سید جعفر الاعرجی از ذریه ایشان در کتاب نسبشناسی خود پس از تشکر از والی به خاطر بنا نهادن بقعه، متن شعر اهدایی به علی بن عبیدالله (علیصالح) را نیز ذکر میکند. والی نیز مأموران خود را مسئول رسیدگی و حفظ امنیت آن بقعه قرار میدهد. اعرجی همچنین محدوده قبر ایشان را میان کوههای زراعتی و مزروعی که مساحت آن، چهار فرسخ است مشخص میکند. (اعرجی، 1419ق، 507) یک نسخه دستنویس از سوی نگارنده مناهل الضرب فی أنساب العرب که در کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی موجود است، قبر علی بن عبیدالله را در نزدیکی کوههای دهلبان هجداندشت یعنی همان بخش صالحآباد امروزی معرفی میکند که آیتالله مرعشی نجفی نیز همین نظر را اختیار کردهاند. (رحمتی، 1394ش، 40)
ذکر کرامات و عظمت و جلالت ایشان که شفاهاً و گاه در کتب تاریخی و حدیثی بیان گشته، باعث ارادت روزافزون شیعیان و زائران امام حسین(ع) که از این منطقه میگذرند، شده است. در کتب نسب مسطور است که او به غایت بزرگ بوده و ریاست عراق به اولاد او تعلق داشته است. (شوشتری، 1393ش، 3/ 398) علی صالح را از همعصران امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) و نزدیکان این دو دانستهاند. وی دارای کتابی با موضوع حج است که تمامی روایات آن را از امام کاظم(ع) نقل کرده است. (نجاشی، 1365ش، 25) عظمت و بزرگی علی صالح و پدرش عبیدالله الاعرج و خوشنامی این دو در بین بنیهاشم باعث شد تا هم صاحبان قیام علوی و هم دعوتکنندگان عباسی در ابتدای امر خود در پی همراه کردن آن دو با خود باشند. (اصفهانی، بیتا، 434؛ عمری، 1422ق، 397) همچنین با توجه به آنکه وی مورد عنایت اهلبیت(ع) بوده است در بین بومیان منطقه به «خاص علی» ملقب و معروف گشته است. با این اوصاف، در مورد وضعیت رجالی علی بن عبیدالله و در نتیجه، احادیثی که از وی به دست ما رسیده است، بین عالمان شیعی اختلاف به وجود آمده است که این پژوهش در صدد حل این تعارض و تبیین درست وضعیت رجالی ایشان است.
طرح مسأله
حدیث معصومین با تعریف قول، فعل و تقریر معصوم (معارف، 1393ش، 32)، بهعنوان یکی از منابع تبیین احکام الهی همواره مورد توجه مسلمانان بوده است. تفاوت میان احادیثی که از معصومین به دست رسیده است، نسبت به قرآن کریم، در عدم اطمینان کامل در صحت صدور آن است. بهگونهای که برای نسبت دادن حدیثی به معصوم و اثبات آن نیاز به طی مراحلی است که یکی از آن مراحل، آگاهی نسبت به احوالات راویانی است که منتقلکننده این روایات هستند. این نیاز باعث به وجود آمدن علمی به نام رجال گشته است؛ بدین معنا که پژوهشگر، اطلاعات صحیحی از احوالات یک راوی که در پذیرش یا عدم پذیرش روایت مهم است به دست بیاورد. (سبحانی، 1394ش، 17) منشأ و ضرورت به وجود آمدن این علم نزد مسلمانان به عصر نزول وحی و زمانه معصومین برمیگردد؛ هنگامی که پیروان خود را از احادیثی که به دروغ به ایشان نسبت میدادند، برحذر میداشتند. (زمخشری، 1407ق، 4/ 360)
علم رجال و بررسی احوال راویان باعث تقسیمبندی و درجهبندی احادیث شده است. برای اثبات یک حدیث صحیح؛ یعنی درجه اعلای اعتبار، علاوه بر راستگو بودن راوی، امامی مذهب و عدم فساد در عقیده و مذهب راوی از مهمترین ملاکهاست. (مدیر شانهچی، 1393ش، 61) در برههای از تاریخ صدر اسلام، جریاناتی انحرافاتی با عقایدی اشتباه به وجود آمد که راه خود را از مکتب ائمه(ع) و مسلک تشیع اثنیعشری جدا کرد. سیاستها و افکار این فرقهها مورد تأیید اهلبیت نبود، اما معتقدان به آنها در رخدادهای مختلف و به بهانههای گوناگون، به استماع و نقل روایت از معصومین(ع) میپرداختند. از دیدگاه علمای رجال شیعه، این افراد هرچند به صدق قول و ثقه بودن مشهور باشند، یا از بنیهاشم و از نزدیکان اهلبیت(ع) باشند، احادیثشان در زمره احادیث صحیح به شمار نمیآید.
با توجه به مطالب فوق، درباره علی بن عبیدالله، چند مسئله وجود دارد؛ ابتدا مسئله تصحیف و سپس وثاقت و مذهب ایشان. در کتب حدیثی و رجالی، با دو نام علی بن عبدالله و علی بن عبیدالله درباره او مواجه میشویم؛ گاهی مطالب مشابه و گاهی متفاوت است و همین امر، تصمیمگیری در مورد وضعیت رجالی او را دشوار کرده است. از سوی دیگر، برخی از علمای رجال با تمسک به برخی شواهد تاریخی، ایشان را زیدیمذهب معرفی میکنند که با قیامهای علویون همراه شده، اما در آخر عمر مستبصر گشته است. (خویی، 1372ش، 13/ 95 ؛ بسام، 1426ق، 2/ 65) در کنار این رأی، وجود نصی از جانب امام رضا(ع) مبنی بر بهشتی بودن و رضایت از علی بن عبیدالله باعث شده تا رجالیون در دادن حکم نهایی بر سر توثیق یا عدم توثیق وی آرای متضاد و مختلفی داشته باشند. (مامقانی، بیتا، 298) با این اوصاف، پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخی روشن و مستدل به پرسشهای زیر است:
1. آیا علی بن عبدالله همان علی بن عبیدالله است و مسئله تصحیف در منابع متقدم شیعه در مورد ایشان رخ داده است؟
2. کدام شواهد تاریخی و حدیثی باعث اتهام ضعف در عقیده و مذهب درباره وی شده است؟
3. با توجه به آنچه که در منابع حدیثی و رجالی متقدم موجود است، آیا میتوان علی بن عبیدالله را در زمره راویان موثق امامی معرفی کرد؟
در رابطه با شخصیت علی بن عبیدالله کتابها و مقالاتی نوشته شده است. در اولین کنگره بزرگداشت امامزاده علیصالح(ع) که در سال 1390 به همت حبیبالله محمودیان برگزار شد و نتایج آن به صورت یک مجموعه منتشر شد، شخصیت خود علیصالح که محور این کنگره است، مغفول واقع شده است و به مسائلی همچون تاریخ بنای بقعه امامزاده، ظرفیتهای گردشگری و مسئله وقف پرداخته شده است.
درباره علی بن عبیدالله، سه کتاب نوشته شده است که هر کدام از آنها، گوشههایی از زندگانی ایشان را بیان کردهاند. این سه کتاب عبارتند از:
الف) سیری کوتاه در حیات صالح آل محمد(ص)؛ حضرت علیصالح(ع)، به قلم جواد الیاسی که در سال 1385 و در انتشارات مهر امیرالمؤمنین(ع) به چاپ رسیده است. این کتاب مختصری از زندگانی امام سجاد(ع) بهعنوان جد دوم علیصالح و عبیدالله الاعرج بهعنوان پدر وی پرداخته است؛ سپس مطالبی در مورد زندگانی علیصالح و نسب و فرزندان وی بیان میکند. پایانبخشِ کتاب، ذکر کرامات علیصالح است که از طریق گفتوگو و مطالبی شفاهی به دست آمده است.
ب) امامزاده علیصالح(ع) نگین معنوی ایلام، به قلم صیدمحمد رحمتی که در سال 1393 و در انتشارات زاگرو به چاپ رسیده است. این کتاب تنها به ذکر اجداد و اعقاب علیصالح و کراماتی از وی بسنده کرده است و در نهایت به دیگر بقاع متبرکه استان ایلام اشاره کرده است.
ج) شرح زندگانی امامزاده علیصالح مستجاب الدعوه، به قلم حبیبالله محمودیان که در سال 1393 و در انتشارات زاگرو و در 37 صفحه منتشر و به مباحث عمومی مربوط به علیصالح پرداخته است.
همانگونه که بیان شد شخصیت رجالی و حدیثی علیصالح بهعنوان یکی از بزرگان بنیهاشم و نزدیکان دو امام معصوم یعنی امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته است و این پژوهش در صدد به دست آوردن یک نتیجه معین و علمی درباره وضعیت رجالی این راوی میباشد.
1. عصر حیات علی بن عبیدالله
در مورد تاریخ دقیق ولادت و وفات علی بن عبیدالله هیچ مطلب مستقیم و آشکاری وجود ندارد و تنها میشود با استفاده از قرائن تاریخی و حدیثی، محدوده عمر و زیستن او را به دست آورد. علمای رجال، وی را از خاصان و اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) میدانند؛ در این صورت او دارای یک عمر طبیعی و متوسط است. همچنین او را دارای کتابی با موضوعیت حج میدانند که تمامی روایات کتاب را از امام کاظم(ع) نقل کرده است. هرچند امروزه این کتاب در دسترس نیست، اما نجاشی، طریقه خود برای ذکر این کتاب را از پدرش نقل میکند و به عبیدالله بن علی بن عبیدالله میرسد. (نجاشی، 1365ش، 256). آنچه از کتب تاریخی برمیآید، علی بن عبیدالله بعد از قیام و مرگ محمد بن ابراهیم، گزینهای مطلوب برای رهبری قیام بوده است. با توجه به آنکه قیام تا سال 200 ه.ق پابرجاست و همچنان علی بن عبیدالله مد نظر رهبران نظامی قیامهای علوی است، و در جمع بنیهاشم پیشنهاد ابوالسرایا را رد میکند. او یقیناً قرن سوم را درک کرده است. (اصفهانی، بیتا، 425) همچنین او را تا سال 203 در قید حیات دانستهاند، و پس از آن است که اطلاع دقیقی در مورد زمان وفات او در دست نیست. پس امام جواد(ع) را در خردسالی، درک و زیارت کرده است، اما مشخص نیست زمان امامت ایشان را درک کرده باشد. با این حساب نزدیکترین تخمین برای وفات وی سال 203 هـ.ق است. (شبستری، 1369ش، 1/ 416) این که علی بن عبیدالله در عصر حیات امام صادق(ع) متولد شده باشد، امری دور از ذهن نیست، اما برای رسیدن به سن تلقی و ضبط حدیث از این امام از سوی علی بن عبیدالله دو راه وجود دارد: ابتدا مشخص کردن برهه زندگانی پدر علیصالح یعنی عبیدالله بن حسین الاصغر و دوم آنکه در احادیث قرینهای یافت شود که وی از امام صادق(ع) حدیث نقل کرده است.
پدر علیصالح در میان کتب رجالی و تاریخی که از او نام بردهاند، هم عصر سفاح اولین خلیفه عباسی است و سفاح به وی هشتاد هزار دینار هدیه میدهد. (عمری، 1422ق، 397؛ نوری، 1408ق، 341) صاحب مقاتل الطالبیین او را شهید و قاتلش را ابومسلم خراسانی معرفی میکند. (اصفهانی، بیتا، 160) چه شهادت و چه مرگ طبیعی برای وی اثبات شود، این مسئله حتمی است که وی به خراسان نقل مکان کرده و در همانجا وفات یافته است. عمر او را در هنگام مرگ چهل و هفت سال ثبت کردهاند. (عمری، 1422 ق، 397) یقیناً سفاح که در سالهای منتهی به حکومتش پنهانی میزیسته قدرت و اختیار چنین بذل و بخششی نداشته است و این امر در هنگام خلافت و قدرت وی بوده است. سفاح در سال 132 ه.ق به قدرت رسید و در سال 136 ه.ق نیز درگذشت. (طبری، 1387 ش، 7/ 421) در سال 137 ه.ق نیز ابومسلم خراسانی کشته میشود(همان، 7/ 480) و ما اگر آن قول کشته شدن عبیدالله بن حسین توسط ابومسلم را مبنا قرار دهیم، یقیناً او قبل از سال 137 ه.ق از دنیا رفته است. اگر همین ایام را اواخر عمر عبیدالله بن حسین الاصغر و نیمه آن را سن ازدواج و فرزندداری او بدانیم، علیصالح در اوایل امر امامت امام صادق(ع) که سال 114 ه.ق است به دنیا آمده است. کنیه عبیدالله بن حسین یعنی «ابوعلی» (طوسی، 1373 ش، 234) نیز این امر را تقویت میکند؛ زیرا در بین عربها، رسم نامگذاری کنیه بر نام پسر بزرگ است. روش دوم یافتن قرینهای است دال بر روایتی که اثبات کند علیصالح در عصر امام صادق(ع) زندگی میکرده است. نگارنده الأمالی الأثنینیۀ روایتی نقل میکند که از آن چنین برداشت میشود که علی بن عبیدالله نهتنها در زمان امام صادق(ع) میزیسته، بلکه محل رجوع و سؤال نیز بوده است. راوی چنین نقل میکند: «فدایت شوم، آیا جعفربنمحمد امام است؟ بله؛ در حلال و حرام امام است. آیا زید هم امام است؟ آری به خدا امام ما و امام جعفر است.» (مرشد بالله، 1429ق، 583) هرچند سند این حدیث ضعیف است، اما صرف وجود چنین اشخاصی در تاریخ، وجود علی بن عبیدالله را در زمان امام صادق(ع) قوت میبخشد. در نهایت به نظر میرسد اینکه علی بن عبیدالله را از معمّرین و برهه زندگانی او را در زمان امام صادق(ع)، امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) و بخشی کوتاه از زمانه امام جواد(ع) بدانیم به صواب نزدیکتر باشد.
2. کنیه و لقب علی بن عبیدالله
برای دستیابی به کنیه و لقب علی بن عبیدالله از دو طریق میتوان به نتیجه رسید؛ ابتدا از طریق کتب انساب که در پی معرفی شجرۀ طبیۀ رسولخدا(ص) هستند؛ سپس از طریق رجالیون که شخصیت رجالی ایشان را در کتب خود ذکر کردهاند. صاحب کتاب عمدۀ الطالب، کنیه و لقب وی را چنین معرفی میکند: «یکنی أبا الحسن، و کان هو و زوجته أم سلمه بنت عبدالله بن الحسین بن علی یقال لهما الزوج الصالح و کان علی بن عبیدالله مستجاب الدعوۀ». (ابنعنبه، 1424ق، 561) صاحب المجدی فی أنساب الطالبیین، تنها به ذکر «أباالحسن» بهعنوان کنیه وی، اکتفا میکند. (عمری، 1422ق، 400) صاحب کتاب سر سلسلۀ العلویۀ، کنیه علی بن عبیدالله را ذکر نمیکند، اما پس از ذکر اوصاف اخلاقی، وی و همسرش را ملقب به الزوج الصالح و مستجاب الدعوۀ مینامد. (بخاری، 1432ق، 113) کتاب شجرۀ المبارکۀ فی أنساب الطالبیۀ و الفخری فی أنساب الطالبیین، در معرفی فرزندان عبیدالله بن الحسین الاصغر، وقتی به علی میرسد، او را چنین معرفی میکند: «أبوالحسن الأکبر العابد». (فخررازی، 1409ق، 162؛ مروزی، 1409ق، 58) در کتب تاریخی، هنگام نقل جریان قیام ابنطباطبا علیه عباسیان، وقتی نام علی بن عبیدالله به میان میآید، بزرگان قوم و قیام از او با کنیه «أباالحسن» یاد میکنند. (حسنی، 1423ق، 530؛ اصفهانی، بیتا، 434)
علمای رجال در کتب خود، کنیه وی را همان اباالحسن معرفی میکنند. (نجاشی، 1365ش، 256 ؛ حلی، 1411ق، 97) ابنداود حلی نیز در کتاب رجال خویش با تکرار همین مطالب، الزوجالصالح را اضافه میکند. (ابنداود حلی، 1372، 246) مجلسی متمایز از دیگران لفظ محدث را به اباالحسن اضافه میکند و میگوید: علی بن عبیدالله، به صالح معروف بوده است. (مجلسی، 1403ق، 46/ 162) برخی از رجالیون معاصر نیز در فتح بابی به نام الزوجالصالح، این لقب را از آن علی بن عبیدالله دانسته و علت آن را خطاب امام رضا(ع) به او و همسرش میدانند. (مامقانی، بیتا، 3/ 64 ؛ شبستری، 1369ق، 416)
3. طبقه راوی
یکی از قرائن و وسائل برای دستیابی به سن راوی و عصر حیات وی، پی بردن به طبقه آن راوی است. طبق تعریف معیاری که صاحب کتاب الرعایۀ فی علم الدرایۀ ارائه میدهد، طبقه روات عبارت است از: «جماعتی که در سن و دیدار شیخ مشترک هستند.» (عاملی، 1408ق، 387). علمای معاصر رجال نیز با وی هم عقیده هستند. (مامقانی، 1411ق، 3/ 48) با توجه به این تعریف و روش مجلسی که در شرح مشیخه صدوق آمده است، طبقه روات به دوازده مورد تقسیم میشود. آنچه که در کتب رجالیون در مورد علی بن عبیدالله آورده شد، همگی مستند به سخن نجاشی مبنی بر درک حضور امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) و همچنین روایت کتابی با موضوع حج از امام کاظم(ع) است. با این اوصاف و با روش مجلسی، جایگاه وی را باید در طبقه هفت که شامل اصحاب امام رضا(ع) و طبقه هشت که شامل اصحاب امام کاظم(ع) میشود، دانست.4 (مجلسی، 1406 ق، 14/ 324) اگر علاوه بر نقل روایت، سن را هم لحاظ کنیم، علی بن عبیدالله شامل طبقه نهم که اصحاب امام صادق(ع) است نیز میشود؛ زیرا مجلسی در روضۀ المتقین، این تبصره و توضیح را در تکمله بحث طبقات یادآور میشود که ممکن است یک روای به خاطر کبر سن در چند طبقه جای بگیرد؛ علت آن هم این است که از طبقه بالا دست و پایین دست خود حدیث نقل کرده است و با امامان زیادی همراهی داشته است. (همان، 14/ 324)
4. مسئله تصحیف
در نام و نسب علی بن عبیدالله بین محدثین و رجالیون دو دیدگاه وجود دارد که برگرفته از مسئله تصحیف نام پدر ایشان است.
4-1. علی بن عبیدالله
قدیمیترین منبعی که از علی بن عبیدالله نام میبرد، رجال کشی است. کشی ماجرایی نقل میکند که خود در کتاب شخصی به نام محمد بن حسن بن بندار خوانده است. در این کتاب در روایتی نسبتاً طولانی که سند آن به سلیمان بن جعفر ختم میشود، آمده است: «علی بن عبیدالله به من گفت: مشتاقم تا به دیدار علی بن موسی الرضا(ع) بروم.» (کشی، 1409ق، 593) صاحب کتاب الاختصاص، همین روایت را با اندکی نقصان، بیان کرده و ایشان را علی بن عبیدالله معرفی میکند. (مفید، 1413ق، 89) افزون بر کشی و مفید، نجاشی نیز وی را با عنوان علی بن عبیدالله بن حسین بن علی بن حسین(ع) معرفی میکند. (نجاشی، 1365ش، 256) همچنینف رجالیون متأخر با عنوان علی بن عبیدالله به بررسی شخصیت رجالی او پرداختهاند و استناد همگی به همان دسته اول کتب متقدمین است. (ابنداود حلی، 1342ش، 246؛ حلی، 1411ق، 97)
4-2. علی بن عبدالله
کلینی در کتاب الکافی از طریق سند خود که مؤید بخش پایانی روایت کشی مبنی بر ملاقات امام رضا(ع) و بهشتی بودن علیصالح و همسرش است، او را علی بن عبدالله معرفی میکند. (کلینی، 1429ق، 2/ 266) طوسی نیز در الأمالی، در سلسله سندی که به امیرالمؤمنین(ع) ختم میشود، نسب کامل ایشان را تا امام علی(ع) چنین معرفی میکند: «علی بن عبدالله بن حسین بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع)». (طوسی، 1414ق، 571) در میان دیگر کتب حدیثی شیعه همچون؛ عیون اخبارالرضا و کفایۀ الأثر فی نص ائمۀ اثنی عشر، از او با نام علی بن عبدالله یاد شده است. (ابنبابویه، 1378ق، 1/ 26 ؛ خزازرازی، 1401ق، 272) در بین کتب تفسیری نیز در مجمعالبیان ذیل تفسیر آیه 30 و 31 سوره احزاب، در سلسله سند روایت با نام علی بن عبدالله آمده است. (طبرسی، 1372 ق، 8/ 556)
با این اوصاف و با مراجعه به کتب انساب و تاریخ میتوان مشخص کرد که کدام گروه نظر درستی در مورد نام کامل این شخصیت دارند. در نام جد علیصالح که حسین الاصغر است اختلافی وجود ندارد، پس بررسی را باید از فرزندان حسین الاصغر بن علی بن حسین آغاز کرد. صاحب کتاب الطبقات الکبری، حسین الاصغر بن علی را دارای فرزندانی با این نامها میداند: «عبدالله، عبیدالله، علی، حسن، محمد و ابراهیم.» (واقدی، 1410ق، 5/ 251) صاحب کتاب تهذیب الانساب برای او پنج پسر نام میبرد: «عبیدالله الاعرج، عبدالله، علی، سلیمان و حسن» (عبیدلی، 1413ق، 221) صاحب کتاب المجدی فی أنساب الطالبیین، علاوه بر اسامی مذکور نامهای دیگری را نیز اضافه میکند: «زید، محمد، ابراهیم و عیسی». (عمری، 1422ق، 396) صاحب کتاب الفخری فی أنساب الطالبیین، علاوه بر شمردن نام پسران حسین الاصغر، لقبهای این افراد را نیز ذکر کرده است: «عبیدالله الاعرج، عبدالله العقیقی، الحسن الدکۀ، علی الاصغر و سلیمان» (مروزی، 1409ق، 57) در کتاب الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیۀ نیز همین تعداد پسران و همین اسامی تأیید میشود. (فخررازی، 1409ق، 147)
صاحب مقاتل الطالبیین وقتی به نام عبیدالله بن حسین بهعنوان آخرین شهید در عصر بنیامیه میرسد، کنیه وی را «أباعلی» میخواند. (اصفهانی، بیتا، 159) در بین کتب تاریخی نکته قابل توجهی وجود دارد و آن این که در کتاب الدر النظیم فی الائمۀ اللهامیم، در متن خود کتاب قرائنی بر تصحیف وجود دارد. صاحب کتاب بعد از نام بردن از حسین الاصغر و اولادش، به معرفی اولاد عبیدالله الاعرج میپردازد که در همان متن نیز اشتباه رخ میدهد: «و من ولد عبداللّه بن الحسين الأصغر في خمسة رجال منهم عليّ بن عبيد اللّه و محمّد بن عبيد اللّه و جعفر بن عبيد اللّه و حمزة بن عبيد اللّه و يحيى بن عبيد اللّه.» (شامی، 1420 ق، 592) ابتدا میگوید: عبدالله، سپس فرزندان را به عبیدالله متعلق میداند. با بررسی این کتب مشخص شد وجود تصحیف مسئلهای محتمل است؛ زیرا برای حسین الاصغر، فرزندانی با شیوه نگارشی نزدیک به هم یعنی عبیدالله و عبدالله وجود داشته است. اما صاحب تهذیب الانساب و الدر النظیم در قسمت ذکر نام فرزندان عبیدالله، این اسامی را میشمارد: «در پس عبیدالله بن حسین پنج پسر هستند با اسامی: علی بن عبیدالله، محمد بن عبیدالله، جعفر الحجۀ بن عبیدالله، حمزۀ بن عبیدالله و یحیی بن عبیدالله» (عبیدلی، 1413ق، 222؛ شامی، 1420ق، 592) نگارنده المجدی فی انساب الطالبیین نیز همین افراد را با کنیه و اعقابشان ذکر میکند و در میان این فرزندان، علی بن عبیدالله را نیز به شمار میآورد. (عمری، 1422ق، 397) نگارنده الفخری فی أنساب الطالبیین و الشجرۀ المبارکة، اعقاب عبیدالله الاعرج را در چهار پسر معرفی میکند: «جعفر الحجة، محمد الاکبر، حمزة، علی». (مروزی، 1409ق، 58؛ فخررازی، 1409ق، 148)
در مقابل این نظرات، وقتی فرزندان عبدالله بن حسین الاصغر را بررسی میکنیم، در میان فرزندان ذکور جز با یک نام مواجه نمیشویم و آن نام، جعفر است که نسبشناسان و تاریخنویسان برای او بر شمردهاند، و اعقاب عبدالله از طریق جعفر گسترش یافته است. (عبیدلی، 1413ق، 236؛ شامی، 1420ق، 593؛ فخررازی، 1409ق، 159؛ مروزی، 1409ق، 71؛ حلی، 1408ق، 317) لقب عبدالله العقیقی به علت محل تولد وی در وادی العقیق مدینه است و تمام افرادی که جزء اعقاب وی محسوب میشوند در کتب تاریخ به تنها پسر وی یعنی جعفر ختم میشود که برای نمونه چند مورد اشاره میشود. (ابنکثیر، 1407ق، 11/ 39؛ ذهبی، 1413ق، 50/ 370). بررسیها در بین کتب أنساب و تاریخ نشان میدهد حسین الاصغر در میان فرزندان خود پسرانی با نامهای عبدالله و عبیدالله داشته است که هر دو از زنی به نام امّ ولد بنت جعفر بن مصعب بن زبیر میباشند و هر دو در زمان حیات پدر خویش وفات کردهاند. بررسی اعقاب این دو شخص نشان میدهد که در نسخ کهن حدیثی به هر دلیلی تصحیف رخ داده است و شخصیت رجالی و حدیثی به نام علی بن عبدالله بن حسین الاصغر وجود ندارد و صورت صحیح آن، علی بن عبیدالله الاعرج بن حسین الاصغر است که شخصیت رجالی وی در کتب رجال، مشخص و قابل بررسی است.
5. مذهب علی بن عبیدالله
سخنی از امام رضا(ع) که برخی با استدلال به آن، علی بن عبیدالله را زیدیمذهب دانستهاند، مطلبی اجتهادی و اختلافی است؛ چراکه عدهای با استناد به همان متن، وی را توثیق کردهاند و ثابت قدم دانستهاند و عدهای نیز بر اساس آن، چنین برداشت کردهاند که او زیدیمذهب گشته و سپس از عقیده اشتباه خود بازگشته است. کشی طی روایتی که در کتاب محمد بن حسن بن بندار مشاهده کرده است، از سلیمان بن جعفر داستانی نقل میکند مبنی بر عیادت امام رضا(ع) توسط علی بن عبیدالله، که امام رضا(ع) در ایام بیماری علی بن عبیدالله، این عیادت را پاسخ میدهد. تا این قسمت از روایت بین علما و محدثین مشترک است. (کشی، 1409ق، 593؛ مفید، 1413ق، 89) روایت کشی عبارتی اضافه بر سایر اقوال از قول امام رضا(ع) پس از تکریم و احترام همسر علی بن عبیدالله نسبت به ایشان دارد که برخی از علما آن را نقل کردهاند و عدهای از نقل آن صرف نظر کردهاند. سلیمان بن جعفر در مورد پرسش امام چنین میگوید: «پس مرا از آنچه امسلمه انجام داد باخبر ساز. آن را به ابوالحسن اطلاع دادم، پس ابالحسن فرمود: ای سلیمان! همانا علی بن عبیدالله و همسر و فرزندانش اهل بهشت هستند. ای سلیمان! هرگاه خداوند به فرزند علی و فاطمه (ع) این مسئله را بشناساند، مانند سایر مردم نیستند.» (کشی، 1409ق، 593) کلینی نیز در الکافی و در فصلی با عنوان معرفت نسبت به حق اهل بیت(ع)، این روایت را ذکر میکند. (کلینی، 1429ق، 2/ 266) صاحب معجم رجال الحدیث، اصل روایت را به خاطر وجود سند صحیح کلینی تأیید میکند و اعتقاد دارد ضعف سند کشی به خاطر وجود محمد بن حسن بن بندار پوشش داده میشود. (خویی، 1372ش، 13/ 95). پس مهمترین و اصلیترین مدرک برای بررسی این امر همین روایت است که قسمت پایانی آن، محل مناقشه علماست.
عبارت «عرفهم الله هذا الأمر» در پایان روایت که معرفت به مقام امامت است، برخی را بر آن داشته است که بگویند علی بن عبیدالله و همسرش ابتدا بر مذهبی دیگر بودهاند و بعدها بر مذهب حق تشرف یافتهاند. آنچه از احوالات رجالی علی بن عبیدالله در کتب رجالیون برمیآید آن است که علمای رجال خصوصاً معاصرین اعتقاد دارند که وی زیدیمذهب بوده است و بعداً مستبصر گشته است. (خویی، 1372ش، 13/ 95؛ بسام، 1426ق، 2/ 65) برای ارائه پاسخ صحیح به این مسئله، لازم است آن را از جنبههای گوناگون تاریخی، حدیثی، رجالی و نیز با استنباط از کلام معصوم(ع) بررسی کرد که در ادامه به صورت جداگانه به هریک از این جنبهها پرداخته میشود.
5 – 1. شواهد تاریخی
علمای رجال با استناد به سخن رجالیون متقدم، علی بن عبیدالله را پیرو زیدیه میدانند. این دیدگاه، مربوط به مطلبی است که نجاشی در بررسی شخصیت علی بن عبیدالله به آن اشاره میکند: «كان لما أراده محمد بن إبراهيم طباطبا لأن يبايع له أبو السرايا بعده أبى عليه و رد الأمر إلى محمد بن محمد بن زيد بن علي». (نجاشی، 1365ش، 256) برخی از دانشمندان شیعی به علت استرداد امر بیعت به نوه زید، او را زیدیمذهب معرفی میکنند. (خویی، 1372ش، 13/ 95؛ بسام، 1426ق، 2/ 65) اما به غیر از این مطلب باید شواهد تاریخی که خاصه به قیام ابنطباطبا و ابوالسرایا پرداختهاند بررسی شوند. نکته مهم در این عبارت که کاملاً مغفول مانده، این است که فاعل رد خلافت به نواده زید، ابوالسرایا است، نه علی بن عبیدالله. نکتهای که نجاشی به آن اشاره نمیکند، این است که علی بن عبیدالله علاوه بر عدم پذیرش و همراهی با قیام مزبور، فرزندان خود را نیز از همراهی این قیام منع کرده است. مؤلف عمدۀ الطالب، مطلب را چنین نقل میکند: «كان محمّد بن إبراهيم طباطبا القائم بالكوفة قد أوصى إليه، فان لم يقبل فلأحد ابنيه محمّد و عبيداللّه، فلم يقبل وصيّته و لا أذن لابنيه في الخروج». (ابنعنبه، 1424ق، 321) مجلسی همین مطلب را از قول ابونصر بخاری نقل میکند و معتقد است علی بن عبیدالله و فرزندانش در این قیام شرکت نکردهاند. (مجلسی، 1403ق، 46/ 162)
در کتب تاریخی که به قیام ابوالسرایا اشاره میکنند، کلیاتی خالی از جزئیات مفید ارائه میشود؛ یعنی در اثنای قیام وقتی محمد بن ابراهیم که همان ابنطباطبا است از دنیا میرود، ابوالسرایا رهبری قیام را به محمد بن محمد بن زید محول میکند و نامی از علی بن عبیدالله در میان نیست. (بلاذری، 1959م، 3/ 266؛ ابناثیر، 1385ش، 3/ 305؛ ذهبی، 1413ق، 13/ 7؛ یعقوبی، بیتا، 2/ 445). اما مؤلف کتاب المصابیح که از علمای زیدیه است، روایتی از نصر بن مزاحم نقل میکند و آن این که زمانی که محمد بن ابراهیم در حال احتضار بوده است، به ابوالسرایا چنین وصیت میکند: «از آل علی(ع) بهترین شخص را که به سودشان است در جایگاه من به ولایت نصب کن؛ اگر در این امر به اختلاف گرفتار شدند، علی بن عبیدالله بن حسین را انتخاب کن؛ چراکه من دین او را آزموده و راه و روشش را پسندیدهام؛ به انتخاب او راضی باشید، کنارش قرار بگیرید و در اطاعت و پذیرفتن نظرش نیکو رفتار کنید.» (حسنی، 1423ق، 527) نویسنده مسئله رد کردن پیشنهاد رهبری و محول کردن آن به محمد بن محمد زید را با تفصیل میآورد. جواب علی بن عبیدالله به علویون، خلاف آنچه را که دانشمندان اسلامی مبنی بر زیدی بودن او ارائه میکنند، اثبات میکند. او پاسخ بیعت حاضران را چنین میدهد: «ابوعبدالله را خداى رحمت كند. مرا در ميان شما برگزيد، اما در اين انتخاب تنها عواطف و انديشههاى خود را ملاك امر شمرد. او را خداى بيامرزد كه در راه اعتلاى دين آنچه از دستش برآمد به جاى آورد و حقى را كه به عهده داشت، ادا كرد. من انتخاب او را از سر بىاعتنایى و توهين باز نمىگردانم و بهعنوان نكول خودم را كنار نميكشم، بلكه مىبينيم اگر امامت شما را بپذيرم، اعمال ديگرى كه به عقيده من از امامت شما برایم سودمندتر است، از دست ميدهم.» (اصفهانی، بیتا، 434؛ حسنی، 1423ق، 530) قسمت پایانی سخنان علی بن عبیدالله نشان میدهد آنچه که او در سر میپروراند غیر از چیزی است که زیدیه در سر دارند و تنها به خاطر عدم ایجاد اختلاف از سخنان صریح خودداری میکند. اصرار بر عدم شرکت فرزندانش در این قیام نیز مزید بر علت میشود تا این نتیجه به دست آید که او رضایتی نسبت به قیام و این امور نداشته است؛ ضمن آنکه نقل مستقیم حسنی از نصر بن مزاحم با توجه به فاصله زمانی دو نفر در منطق طبقه روات همخوانی ندارد.
اگر بخواهیم از طریق قرینههای دیگر نیز که تلفیقی بین تاریخ و حدیث است، این مطالب را اثبات کنیم، باید به تاریخ شکلگیری قیام ابنطباطبا که در سال 199 ه.ق بوده اشاره کنیم. اگر روایت کلینی مبنی بر خطاب و نص امام رضا(ع) در مورد علی بن عبیدالله را در نظر بگیریم: «إِنَّ عَلِيَّ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ و امْرَأَتَهُ و بَنِيهِ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ». (کلینی، 1429 ق، 2/ 266) متوجه میشویم که این عبارت، متعلق به قبل از قیام یا همزمان با آن بوده است؛ چراکه در سال بعد از شروع قیام، امام رضا(ع) راهی مرو گشته و دیگر دیداری با علی بن عبیدالله نداشته است. یقیناً معصوم بهشت را برای کسی که فساد مذهب داشته است، تضمین نمیکند؛ ضمن آنکه این قیام بعد از شهادت امام کاظم(ع) است و در بیان نجاشی، علی بن عبیدالله از خاصان امام کاظم(ع) بوده است. صاحب مرآۀ العقول در شرح حدیث مزبور نیز این مسئله را دور از باور میداند و آن را از افترائات و الحاقات زیدیه میداند تا با معرفی وی به عنوان بزرگ خود برای خودشان وجههای به دست آورند. (مجلسی، 1404ق، 4/ 223)
5 – 2. شواهد حدیثی
شاهد مستقیم بر زیدی بودن علیصالح، روایتی است در مورد پرسشی در باب امامت امام صادق(ع) و امامت زید که متن آن در مباحث قبل ارائه شد و تنها به سند و ذکر رجال آن بسنده میشود: «أَخْبَرَنَا الشَّرِيْفُ أَبُو عَبْدِ اللّهِ بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حَاجِبٍ قِرَاءَةً، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ الأَشْنَانِيُّ ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيْلُ بْنُ إِسْحَاقَ الرَّاشِدِي قَالَ: حَدَّثَنَا جُمَيْعُ بْنُ الْمُبَارَكِ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عُثْمَانَ ، قَالَ: سَأَلْتُ عَلِيَّ بْنَ عُبَيْدِ اللّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ ...». (مرشدبالله، 1429ق، 583) در این روایت راوی از علی بن عبیدالله در مورد امامت زید سؤال میپرسد و وی چنین پاسخ میدهد: «به خدا سوگند او امام ما و امام جعفرالصادق است.» این متن روایتی است که مستقیماً به اعتقاد و مذهب علیصالح اشاره دارد، اما وقتی به بررسی سند میپردازیم، نتیجهای دیگر به دست میآید. تنها اطلاعات بهدستآمده از راوی مستقیمی که نگارنده کتاب از او نقل حدیث کرده، این است که وی شخصی از سادات است و با کنیه ابوعبدالله نمیشود به نتیجهای رسید. نفر بعد علی بن محمد بن حاجب است که نام وی در هیچ یک از کتب رجالی وجود ندارد. اگر تسامح به کار گرفته شود علی بن محمد حاجب در برخی کتب وجود دارد که تنها در سلسله سندی است و هیچ نظر رجالی در موردش نیست. راوی بعد محمد بن الحسین الأشنانی است؛ کنیهاش ابوجعفر و کوفی است؛ کتب رجالی، تنها ولادت و وفات وی را ذکر کردهاند و در کنار آن، آوردهاند که تلعکبری از وی روایت نقل کرده است. (طوسی، 1373ش، 442) اسماعیل بن اسحاق راشدی، دیگر راوی این روایت است که در کتب حدیثی بسیاری همچون الأمالی مفید و الأمالی طوسی نام وی موجود است. در مورد او نیز نظری رجالی ثبت نشده است و مهمل به شمار میرود. (مامقانی، بیتا، 10/ 419) راوی بعد جمیع بن المبارک است. وی در سلسله سند چند روایت تفسیری وجود دارد، اما هیچ نظر رجالی در موردش ثبت نشده است. علی بن عثمان آخرین روای این سند که سؤال را از علیصالح پرسیده است، احوالات حدیثیاش مجهول است. شیخ طوسی او را در زمره اصحاب امام رضا(ع) آورده است. (همان، 2/ 299) نجاشی نیز در بخش بررسی شخصیت رجالی حسن بن علی بن عثمان در حالی که او را از نظر بزرگان رجال ضعیف میداند، میگوید: حسن بن علی پدرش را از اصحاب امام کاظم(ع) میداند. (نجاشی، 1365ش، 62) با بررسی سند این روایت به این نتیجه میتوان رسید که این حدیث ضعیف است و قابل اعتنا نیست. پس زیدی دانستن علیصالح بر مبنای این حدیث، فاقد وجاهت علمی و غیر قابل پذیرش است. در مقابل، علی بن عبیدالله برای شیعیان راوی حدیثی است از امام کاظم(ع) که نص مستقیم بر امامت امام رضا(ع) است و او را جانشین بر حق امام معرفی میکند. (ابنبابویه، 1378ش، 1/ 26؛ خزازرازی، 1401ق، 272)
5 – 3. شواهد کتب رجالی
نجاشی در رجال خود در وصف علی بن عبیدالله از عبارت «إختلط بأصحابنا الامامیة» استفاده کرده است. (نجاشی، 1365ق، 256) عبارتی که هیچیک از رجالیون آن را درباره شخصی دیگر به کار نبردهاند و از این جهت، بررسی چرایی کاربرد این عبارت درباره این راوی حائز اهمیت است. در مرآۀالعقول در شرح حدیثی از امام صادق(ع) در مورد پرسشی از ایشان مبنی بر اینکه شیطان از ملائکه بوده یا خیر، و منافقین از مسلمانان هستند یا نه، مطلبی بیان میشود که از آن متن چنین برمیآید که واژه اختلاط زمانی به کار میرود که شخص چنان شبیه و جزئی از یک مجموعه باشد که فرقی و تمایزی با آن جماعت نداشته باشد. (مجلسی، 1404ق، 26/ 284) با این اوصاف ما باید علی بن عبیدالله را بر مذهبی غیر مذهب شیعه و اصطلاحاً او را فاسدالمذهب بدانیم، اما جواب رد بر این فرضیه آن است که مسئله اختلاط امری درونی و باطنی است و محرز شدن آن نیازمند قرینه و مطلبی یقینی است. مثل تمردی که شیطان در جمع ملائکه انجام داده است و یا خیانتهایی که به طور مشخص منافقین انجام دادهاند و از صف مسلمانان جدا شدهاند. این در حالی است که در تاریخ چنین چیزی در مورد علیصالح مشاهده نمیشود و آن چند مورد اتهام نیز در بحثهای گذشته مرتفع شد. علاوه بر این مجلسی در ذیل این حدیث آن را حدیثی ضعیف میشمارد. اما اگر در سیاق کلام نجاشی نیز دقیق شویم، اضطراب و جملات ضد و نقیض در آن مشاهده میکنیم. چگونه ممکن است شخصی عابد و زاهد باشد، خاص امامش باشد اما در تصمیمگیری بر وی سبقت گیرد؟ (راضی، 1421ق، 133) آنچه مسلم است علی بن عبیدالله مورد اعتماد و احترام شیعیان و بنیهاشم بوده است و در مباحث مختلف به او رجوع میکردهاند. اگر فساد مذهب برای او میبود، علمای متقدم رجال صراحتاً آن را بیان میکردند؛ چنانکه برای پیروان دیگر فرق ضاله از جمله واقفیه و فطحیه بیان داشتهاند. همانگونه که اشاره شد اصلاً علی بن عبیدالله سران قیام را به حضور نپذیرفت تا در حضورش چنین خطابه کنند. (اصفهانی، بیتا، 425) در مسئله خلافت نیز آن کس که جانشین انتخاب میکند خود خلیفه است، نه شخصی عابد و زاهد. حتی تعارف تعیین تکلیف کردن از سوی سران نظامی همچون ابوالسرایا نیز بدون شأنیت است؛ چراکه وی وظیفهای دیگر دارد. آنچه از کتب تاریخ برمیآید آن است که ابنطباطبا قبل از مرگ انتخاب خود را کرده است و ابوالسرایا آن را اعلام داشته است. (یعقوبی، بیتا، 2/ 445؛ راضی، 1421ق، 133)
چنین به نظر میرسد که مطالب مجلسی مبنی بر استفاده زیدیان از عظمت نام علی بن عبیدالله صحیح باشد، و بر این اساس، نجاشی با فرض گرفتن زیدیمذهب بودن علی بن عبیدالله بر اساس پارهای از تصورات نادرست که پیشتر درباره آنها سخن گفته شد، این عبارت را در وصف او آورده و دیگران نیز به تبعیت از وی چنین کردهاند. پس اگر فرضاً علی بن عبیدالله، کجروی مذهبی هم داشته، نجاشی باید به استبصار و کلام امام رضا(ع) در حق وی اشاره میکرد، نه آنکه واژه «إختلط» را بهگونهای بیاورد که گویی او در آخر عمر گمراه گشته است. بر فرض صحت تمامی این مطالب که علی بن عبیدالله، کجروی اعتقادی داشته است، به سه دلیل، برههای کوتاهی را دربر میگیرد. اول آنکه علیصالح کتابی فقهی درباره حج دارد که تمام روایات آن از موسی بن جعفر(ع) است. (نجاشی، 1365ش، 256) قرینه دوم عبارت «اختصاص» است که نجاشی و به تبع او رجالیون دیگر استفاده میکنند: «اختص بموسى و الرضا عليهماالسلام»(همان، 1365ش، 256) سوم آنکه نوع برخورد وی و همسرش با امام رضا(ع) که نشان از فهم و معرفت بالای ایشان نسبت به امام است خود دلیلی بر استقامت و عمق نگاه ایشان و تشیع او و همسرش است. ضمن آنکه عبارت بلند امام رضا(ع) در شأن وی دلیل واضح بر توثیق است.
همسر علی بن عبیدالله پس از عیادت امام از همسرش، جایگاه امام(ع) را مسح کرده و بر سر و صورت خود کشیده است. امام(ع) در واکنش به این عمل چنین میفرمایند: «ای سلیمان! همانا علی بن عبیدالله و همسر و فرزندانش اهل بهشت هستند. ای سلیمان! هرگاه خداوند به فرزند علی و فاطمه (ع) این مسئله را بشناساند مانند سایر مردم نیستند.» (کشی، 1409ق، 593) این در حالی است که امام(ع) برای هرکسی بهشت را تضمین نمیکند. البته سخن میتواند کنایهای باشد به جفای برخی از برادران ایشان و هاشمیون و اصحاب ائمه پیشین در حق امام رضا(ع) در مسئله امامت و اجر مضاعف ایمان و حمایت بنیهاشم در این موضوع. (فیض کاشانی، 1406ق، 2/ 125؛ جزائری، 1427ق، 2/ 394). نکته مهمی که شاید مغفول واقع شود و خود قرینهای است بر توثیق و صداقت علی بن عبیدالله، آن است که سلیمان بن جعفر ابتدا صدق این ماجرا را از خود علی بن عبیدالله جویا میشود؛ یعنی به او و کلامش اعتماد دارد و سپس آن را برای امام رضا(ع) تعریف میکند: «قَالَ سُلَيْمَانُ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ، فَأَخْبَرَنِي بِمَا فَعَلَتْ أُمُّ سَلَمَةَ فَخَبَّرْتُ بِهِ أَبَا الْحَسَنِ (ع)». (کشی، 1409ق، 593) برخی از علمای رجال از این عبارت و مجموع روایات کشی و کلینی و آنچه نجاشی نقل کرده، فارغ از مستبصر شدن علی بن عبیدالله، مسئله توثیق وی را برداشت کردهاند. (جزائری، 1418ق، 2/ 43؛ دریاب نجفی، 1430ق، 350)
6. وثاقت راوی
نجاشی برای توصیف وضعیت رجالی علی بن عبیدالله از چند کلیدواژه استفاده میکند که بررسی هر کدام نقش بسزایی در مشخص کردن جایگاه رجالی و مسئله توثیق وی دارد. هرچند تقدم و تأخر این واژهها مخاطب را به اشتباه میاندازد، اما منهای مسئله اختلاط که در بحث قبل مطرح شد، نجاشی علی بن عبیدالله را چنین وصف میکند: «علی بن عبیدالله، أبو الحسن، كان أزهد آل أبي طالب و أعبدهم في زمانه، و اختص بموسى و الرضا عليهماالسلام، و اختلط بأصحابنا الإمامية، له كتاب في الحج يرويه كله عن موسى بن جعفر عليه السلام». (نجاشی، 1365ش، 256) دو تعبیر ابتدایی که نجاشی در مورد علی بن عبیدالله به کار میبرد و بر وزن اسم تفضیل است، خود قرینهای است بر آنکه وی هیچ چشمداشتی بر حضور و رهبری در قیام نداشته است و فضای فکری وی با این مسائل همخوانی ندارد. این خوی علی بن عبیدالله نیز به گواه تاریخ قابل اثبات و تأکید و مبیّنی بر مشی وی است. صاحب مقاتلالطالبیین در نقل جریان قیام ابنطباطبا و ابوالسرایا وی را از نگاه آن دو چنین معرفی میکند: «فأما علي بن عبيد الله فإنه كان مشغولا بالعبادة لا يصل إليه أحد و لا يأذن له.» (اصفهانی، بیتا، 425) حال باید دید از این دو واژه توثیق رجالی برداشت میشود یا خیر؟
شهید ثانی در الرعایۀ معتقد است این الفاظ شاید بر مدح راوی اشاره کند، اما اگر همراه ضبط و عدم نسیان باشد، راوی را در شمار روات موثق میآورد. (عاملی، 1408ق، 208) پس این دو واژه، نوعی مدح محسوب میشود که اگر قرینه داشته باشند توثیق را دربر میگیرد. «له كتاب في الحج يرويه كله عن موسى بن جعفر عليه السلام» دیگر مطلبی است که نجاشی ذکر کرده است. مورد اتفاق همه علمای رجال این است که به صرف داشتن کتاب نمیشود یک راوی را توثیق کرد، اما این مطلب دو نکته را به ما یادآور میشود؛ اول آنکه علی بن عبیدالله فقه و اعمال عبادیاش را از امام شیعیان گرفته است و این قرینهای است بر صحت عقیدهاش و دوم آنکه او شخصیتی محدث است، هرچند که امروزه این کتاب در دسترس ما نباشد. واژه «إختلط بأصحابنا الإمامیه» در مباحث پیشین مفصل بحث شد.
آنچه مهم است و میشود از آن ثقه بودن علی بن عبیدالله را برداشت کرد، واژه «إختص بموسی و الرضا(ع)» است. نجاشی این عبارت را جز برای علی بن عبیدالله برای سه نفر استفاده کرده که همگی افرادی موثق و مورد اعتماد ائمه(ع) هستند. نجاشی در مورد علی بن مهزیار اهوازی (نجاشی، 1365ش، 253) و مسمع بن عبدالملک (همان، 419) و در نهایت یونس بن یعقوب البجلی الدهنی (همان، 446) این لفظ را به کار میبرد که از همگی آنها نزدیکی به امام و اعتماد امام به راوی برداشت میشود. در واقع این افراد برای ائمه خاص بودهاند و با بقیه فرق داشتهاند. حال اگر به کتب لغوی نیز مراجعه کنیم، صدق این ادعا مشخص میشود. صاحب کتاب تهذیب اللغه چنین مینویسد: «اختصّ به، إذا انفرد به» (ازهری، 1421ق، 6/ 292). نگارنده لسان العرب نیز مطلبی مشابه همین مطلب میآورد: «واخْتصّه: أَفْرَدَه به دون غيره.» (ابنمنظور، 1414ق، 7/ 24) راغب اصفهانی درباره این واژه و مشتقاتش چنین مینویسد: «خص و التَّخْصِيصُ و الِاخْتِصَاصُ و الْخُصُوصِيَّةُ و التَّخَصُّصُ: تفرّد بعض الشيء بما لا يشاركه فيه الجملة، و ذلك خلاف العموم» (راغب اصفهانی، 1412ق، 1/ 284). نویسنده مجمعالبحرین معتقد است: «الْخَاصَّةُ: خلاف العامة». (طریحی، 1375ش، 4/ 167) دیگر علمای لغت نیز نظراتشان حول همین موارد است و میتوان از آن چنین برداشت کرد که زمانی که یک راوی شامل واژه «إختص» میشود که بسیار به معصوم نزدیک و مورد اعتماد وی باشد، بهگونهای که با دیگران فرق کند. به بیان دیگر، آن راوی به علل مختلف در آن برهه زمانی متمایز از سایرین و عموم، برای معصوم(ع) است. صاحب ثقات الرواۀ در اثبات وثاقت علی بن عبیدالله با قبول اینکه صرف عابد بودن و یا توبه از راه اشتباه دلیلی بر وثاقت نیست، اختصاص و جایگاه علی بن عبیدالله نسبت به امام کاظم(ع) و امام رضا(ع)، در کنار عبارت امام رضا(ع) در حق وی در روایت کشی را دلیلی محکم بر وثاقت راوی میداند. (موسوی اصفهانی، 1382 ش، 3/ 55)
نتیجه
ابوالحسن، علی بن عبیدالله از اصحاب خاص امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) است. وی دارای کتابی روایی در موضوع حج است که مستقیماً از امام کاظم(ع) نقل کرده است. علی بن عبیدالله به جهت شهرت بسیار به زهد و عبادت و به جهت لقبی که امام رضا(ع) به ایشان منتسب کرده، به علیصالح و مستجاب الدعوۀ ملقب گشته است. نام ایشان در برخی از کتب رجالی و حدیثی، به صورت علی بن عبدالله ثبت شده است. با مطالعه کتب انساب و با بررسیهای رجالی و تاریخی، مشخص شد که علی صالح، فرزند عبیدالله بن حسین الاصغر است و این اشتباه در ذکر نام پدر، حاصل تصحیف است و اگر در کتب متقدمین، علی بن عبدالله مشاهده شود مراد همان علی بن عبیدالله است.
ادعای علمای رجال مبنی بر زیدیمذهب بودن علی بن عبیدالله با توجه به قرائن و شواهد متعدّد تاریخی و حدیثی، مردود است. علی بن عبیدالله نهتنها فاسدالمذهب نیست، بلکه همواره مطیع امامان شیعه بوده و در برهه حساس قیام ابنطباطبا و ابوالسرایا بدون اذن امام دست به کاری نزده و نزدیکان خود را نیز از پیوستن به آن قیام منع کرده است.
با توجه به نص معصوم(ع) مبنی بر رضایت از وی و تضمین بهشت برای ایشان و همچنین وجود واژه «إختص» در عناوین رجالی علی بن عبیدالله نسبت به دو معصوم و مقایسه آن با موارد مشابه، این نتیجه حاصل میشود که ایشان از راویان موثق امامی است و میتوان به روایاتش اعتماد کرد.
منابع
1. ازهری، محمد بن احمد (1421ق)، تهذیب اللغۀ، بیروت: دار إحیا التراث العربی.
2. ابنعنبه، احمد بن علی (1424ق)، عمدۀ الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ریاض: مکتبۀ الجد المعرفۀ.
3. ابناثیر، علی بن محمد (1385ش)، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار صادر.
4. ابنبابویه، محمد بن علی (1378ق)، عیون أخبار الرضا(ع)، تهران: نشر جهان.
5. ابنداود حلی، حسن بن علی (1342ق)، الرجال، تهران: دانشگاه تهران.
6. ابنمنظور، محمد بن مکرم (1414ق)، لسان العرب، بیروت: دار صادر.
7. اصفهانی، علی بن حسین (بیتا)، مقاتل الطالبیین، بیروت: دارالمعرفۀ.
8. اعرجی، سید جعفر (1419ق)، مناهل الضرب فی أنساب العرب، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی.
9. بخاری، سهل بن عبدالله (1432ق)، سر السلسلۀ العلویۀ، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی.
10. بسام، مرتضی (1426ق)، زبدۀ المقال من معجم الرجال، بیروت: دار المحجۀ البیضاء.
11. بلاذری، احمد بن یحیی (1959م)، أنساب الأشراف، مصر: دارالمعارف.
12. جزائری، عبدالنبی بن سعدالدین (1418ق)، حاوی الأقوال فی معرفة الرجال، قم: ریاض الناصری.
13. جزائری، نعمت الله (1427ق)، ریاض الأبرار فی مناقب ائمۀ الأطهار، بیروت: مؤسسۀ التاریخ العربی.
14. حسنی، احمد بن ابراهیم (1423ق)، المصابیح، صنعا: مؤسسة الإمام زيد بن علي الثقافية.
15. حلی، حسن بن یوسف (1411ق)، الرجال، نجف: دار الذخائر.
16. حلی، علی بن یوسف (1408ق)، العدد القویۀ لدفع المخاوف الیومیۀ، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی.
17. خزاز رازی، علی بن محمد (1401ق)، کفایۀ الأثر فی نص أئمۀ إثنی عشر، قم: بیدار.
18. خویی، سید ابوالقاسم (1372ق)، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، بیجا: بینا.
19. دریاب نجفی، محمود (1430ق)، نصوص الجرح و التعدیل دراسة و تقییم، قم: مجمع الفکر الإسلامی.
20. دمشقی، اسماعیل بن کثیر (1407ق)، البدایۀ والنهایۀ، بیروت: دارالفکر.
21. دهقانپور، زهره؛ طرفداری، منصور (1399ش)، «هجرت امام رضا(ع) به ایران و تأثیر آن بر روند مهاجرت علویان در دوره عباسی»، فرهنگ رضوی، سال هشتم، شماره 32.
22. ذهبی، محمد بن احمد (1413ق)، تاریخ الإسلام، بیروت: دارالکتب العربی.
23. راضی، حسین (1421ق)، تاریخ علم الرجال و أهمیة رجال النجاشی، بیروت: مؤسسۀ البلاغ.
24. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412ق)، مفردات ألفاظ قرآن کریم، بیروت: دارالقلم.
25. رحمتی، صیدمحمد (1394ش)، امامزاده علی صالح نگین معنوی ایلام، ایلام: زاگرو.
26. زمخشری، محمود بن عمر (1407ق)، الکشاف، بیروت: دارالکتب العربی.
27. سبحانی، جعفر (1394ش)، کلیات علم رجال، ترجمه: علیاکبر روحی و مسلم قلیپور گیلانی، قم: انتشارات عالمه.
28. شامی، یوسف بن حاتم (1420ق)، الدر النظيم في مناقب الأئمة اللهاميم، قم: جامعه مدرسین.
29. شبستری، عبدالحسین (1361ق)، أحسن التراجم لأصحاب الإمام موسی الکاظم(ع)، مشهد: المؤتمر العالمي للإمام الرضا(ع).
30. شوشتری، نورالله (1393ش)، مجالس المؤمنین، مشهد: بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی.
31. طبرسی، فضل بن حسن (1372ش)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران: انتشارات ناصرخسرو.
32. طبری، محمد بن جریر (1387ش)، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت: دارالتراث.
33. طریحی، فخرالدین بن محمد (1375ش)، مجمع البحرین، تهران: انتشارات مرتضوی.
34. طوسی، محمد بن حسن (1373ش)، الرجال، قم: جامعه مدرسین.
35. طوسی، محمد بن حسن (1414 ق)، الأمالی، قم: دارالثقافۀ.
36. عاملی، زین الدین بن علی (1408ق)، الرعایۀ فی علم الدرایۀ، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی.
37. عبیدلی، محمد بن محمد (1413ق)، تهذیب الأنساب و نهایۀ الأعقاب، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی.
38. عمری، علی بن محمد (1422ق)، المجدی فی أنساب الطالبیین، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی.
39. فخررازی، محمد بن عمر (1409ق)، الشجرۀ المبارکۀ فی أنساب الطالبیۀ، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی.
40. فیض کاشانی، محمدمحسن (1408ق)، الوافی، اصفهان: کتابخانه امیرالمؤمنین(ع).
41. کشی، محمد بن عمر (1401ق)، اختیار معرفۀ الرجال، مشهد: مؤسسه نشر دانشگاه مشهد.
42. کلینی، محمد بن یعقوب (1429ق)، الکافی، قم: دار الحدیث.
43. مامقانی، عبدالله (بیتا)، تنقیح المقال فی علم الرجال، نجف: مطبعۀ المرتضویۀ.
44. مامقانی، عبدالله (1411ق)، مقباس الهدایۀ فی علم الدرایۀ، قم: مؤسسة آلالبیت(ع) لإحیاء التراث.
45. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (1403ق)، بحارالأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
46. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (1404ق)، مرآۀ العقول فی شرح أخبار الرسول، تهران: دارالکتب الإسلامیۀ.
47. مجلسی، محمدتقی بن مقصود علی (1406ق)، روضۀ المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم: مؤسسه کوشانپور.
48. مدیر شانهچی، کاظم (1393ش)، درایۀ الحدیث، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
49. مرشدبالله، یحیی بن حسین (1429ق)، الأمالي الأثنینیة، صنعا: مؤسسة الإمام زيد بن علي الثقافية.
50. مروزی، اسماعیل بن حسین (1409ق)، الفخری فی أنساب الطالبیین، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی.
51. معارف، مجید (1393ش)، تاریخ عمومی حدیث، تهران: کویر.
52. مفید، محمد بن محمد (1413ق)، الإختصاص، قم: المؤتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد.
53. موسوی اصفهانی، حسن (1382ش)، ثقات الرواۀ، قم: مؤسسۀ الامام المنتظر.
54. نجاشی، احمد بن علی (1365ش)، الرجال، قم: جامعه مدرسین.
55. نوری، حسین بن محمدتقی (1408ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسه آلالبیت(ع).
56. واقدی، محمد بن عمر (1410ق)، المغازی، بیروت: مؤسسۀ الاعلمی.
57. یعقوبی، احمد بن ابییعقوب (بیتا)، تاریخ یعقوبی، بیروت: دار صادر.
[1] . استاد گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران: m.akbarnezhad@ilam.ac.ir
[2] . استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران: mo.mohammadi@ilam.ac.ir
[3] . دانشجوی دکتری گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران (نویسنده مسئول): mohamadreza.hory@gmail.com
[4] . مجلسی در انتهای کتاب روضۀ المتقین که در شرح کتاب من لا یحضره الفقیه نوشته است، جهت تمییز مشترکات اسمی در سند احادیث و تقسیمبندی جهت تعیین محدوده زندگانی روات، دست به تقسیمبندی دوازدهگانه راویان میزند. اولین طبقه با نسل شیخ طوسی و شیخ نجاشی و همعصران ایشان شروع میشود و هر طبقه دربردارنده برههای از راویان است که با بزرگان آن عصر مشخص شده است و طبقه دوازدهم با ذکر اصحاب حسنین(ع) و امیرالمؤمنین(ع) به پایان میرسد. مجلسی در نهایت این تذکر را میدهد که ممکن است راوی به علت کبر سن در چند طبقه قرار گیرد.