مقایسه ترجیحات فکری دانشآموزان دختر پایههای دوم، سوم و چهارم رشته ریاضی در مقطع متوسطه شهر مشهد
محورهای موضوعی : پژوهش در برنامه ریزی درسیهانیه گل مقام 1 , علی غنایی چمن آباد 2 , علی اصغر اصغر نژاد 3
1 - خراسان رضوی- مشهد- خیابان خاکی -خراسانی5- پلاک 43
2 -
3 -
کلید واژه: برنامه ریزی درسی, ترجیح فکری, ربع مغزی, ریاضیات,
چکیده مقاله :
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه ترجیحات فکری دانشآموزان دختر پایههای دوم تا چهارم رشته ریاضی در مقطع متوسطه شهر مشهد بوده است. روش پژوهش مورد استفاده در این تحقیق توصیفی ـ پیمایشی است و جامعه آماری را دانشآموزان دختر رشته ریاضی در سه پایه دوم، سوم و چهارم مقطع متوسطه شهر مشهد طی سال 1389 ـ 1390 تشکیل داده بودند. حجم نمونه تحقیق 131 نفر (39 نفر دانشآموزان سال دوم، 50 نفر دانشآموزان سال سوم، 42 نفر دانشآموزان سال چهارم) بود که از طریق نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزار سنجش مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه غلبه مغزی ند هرمان بود و با روش آمار توصیفی و استنباطی از جمله آزمون آماری آنوا و مانوا و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافتههای این پژوهش نشان داد که بین ربع مغزی D و تحصیل در رشته ریاضی تفاوت معناداری (045/0p p ) به صورت معناداری کاهش مییابد. در نتیجه میتوان به این نکته اشاره کرد که فرآیند آموزش فعلی در رشته تحصیلی ریاضی نمیتواند موجبات توسعه قابلیتهای مغزی دانشآموزان را فراهم نماید. بنابراین بررسی برنامه ریزی درسی و روش تدریس معلمان در دوره مذکور توسط مراجع ذیصلاح ضروری به نظر میرسد.
The purpose of this study was the comparison of intellectual preferences among female students of the second, third and fourth grades of mathematics’ sciences at Mashhad secondary schools. In this descriptive-survey research, the population was consisted of the total of female students of the high schools of Mashhad in the second, third and forth grades of mathematics field in 2010-2011. The sample was included 133 high school students ( 39 students at the second grade, 50 students at the third grade and 42 students at the fourth grade) who studied mathematics. They were chosen by using cluster sampling method from different regions of Mashhad. The short form of Ned Hermann questionnaire was used. Statistical analysis was done by descriptive and inferential statistic. The collected data was analyzed through ANOVA, Mono-vamethodes and Tukey follow-up test. The results indicated that the mean score of D-quadrant was decreased significantly (F = 3.17, p < 0.045) and D-quadrant brain dominance was decreased significantly (p < 0.05) from the second grade to the fourth grade. The findings of the present research showed that the current process in the field of mathematics education did not provide the development of students' brain ability. Therefore, evaluating of the curriculum and teacher's method of teaching in this field by competent authorities seems to be necessary.