اثربخشی برنامه آموزش هوش هیجانی بر واگیری هیجانی در محیط کار و تعادل کار- زندگی
محورهای موضوعی : سلامت اجتماعيسیما پری زاده 1 , کیومرث بشلیده 2 , نسرین ارشدی 3 , بهرام پیمان نیا 4
1 - گروه روانشناسی صنعتی و سازمانی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.
2 - گروه روانشناسی صنعتی و سازمانی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران.
3 - گروه روانشناسی صنعتی و سازمانی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
4 - گروه روان شناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
کلید واژه: آموزش هوش هیجانی, واگیری هیجانی در محیط کار, تعادل کار- زندگی,
چکیده مقاله :
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر واگیری هیجانی در محیط کار و تعادل کار- زندگی بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری سه ماهه با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده گردید. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان صفِ مرد یک شرکت صنعتی در اهواز بود که از این تعداد 40 نفر بهعنوان نمونه فرضآزمایی با روش در دسترس انتخاب و به روش گمارش تصادفی در دو گروه 20 نفری گمارده شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامههای واگیری هیجانی در محیط کار (پتیتا و ناقتون، 2015) و تعادل کار- زندگی (وونگ و کو، 2009) بودند که در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری روی هر دو گروه اجرا شدند. برای گروه آزمایش، آموزش هوش هیجانی مبتنی بر الگوی توانایی مایر، کاروسو و سالوی (2016) اعمال شد که این جلسات آموزشی شامل هشت جلسهی نود دقیقهای بودند که در هشت هفته برگزار شدند. درحالیکه هیچ مداخلهای روی گروه گواه انجام نشد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای تحلیل کوواریانس (چندمتغیره و تک متغیره) در نرمافزار SPSS-24 استفاده شد. یافتههای تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش هوش هیجانی بهطور معنیداری بر افزایش واگیری هیجان شادی و تعادل کار- زندگی و کاهش هیجانات منفی (غم، ترس و خشم) اثربخش بوده است (01/0p< ) و این اثربخشی در مرحلهی پیگیری نیز وجود داشته است. با توجه به نتایج بهدست آمده به مدیران پیشنهاد میشود که با برگزاری دورههای آموزش هوش هیجانی ضمن افزایش واگیری هیجانات مثبت و تعادل کار- زندگی و کاهش واگیری هیجانات منفی؛ بهزیستی روانشناختی کارکنان نیز افزایش مییابد؛ به این ترتیب میتوانند مزایای بلندمدتی را برای کل سازمان و کارکنان به ارمغان آورند.
The purpose of this study was to investigate the effectiveness of emotional intelligence training on emotional contagion & work-life balance. This research was a quasi-experimental type in which a pre-test-post-test-three-month follow-up design was used with experimental & control groups. The statistical population of this research included all the male line employees of an industrial company in Ahvaz, of which 40 people were selected as a hypothesis test sample using the convenience sampling method and they were randomly assigned in two groups of 20 people. The measurement tools included emotional contagion in the workplace (Petita & Naghtun, 2015) & work-life balance (Wong & Ko, 2009) questionnaires, which were performed on all two groups in the pre-test, post-test and follow-up stages. For the experimental group, training emotional intelligence based on Mayer, Caruso, & Salovey's ability model (2016) was applied, these training sessions included eight ninety-minute sessions that they were held in eight weeks. While no intervention was done on the control group. To analyze the data, covariance analysis (multivariate and univariate) were used in SPSS-24 software. The findings of the covariance analysis showed that emotional intelligence training was significantly effective in increasing the contagion of happiness & work-life balance & reducing negative emotions (sadness, fear and anger) (p<0.01) and This effectiveness was also present in the follow-up phase. According to the obtained results, it is suggested to the managers that by holding training courses on emotional intelligence while increasing the contagion of positive emotions & work-life balance and reducing contagion of negative emotions; The psychological well-being of employees also increases; In this way, they can bring long-term benefits to the entire organization and employees.