اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سوءهاضمه عملکردی
محورهای موضوعی : فصلنامه تعالی مشاوره و روان درمانیفرح محمودی 1 , محمد ابراهیم مداحی 2 , حمید پورشریفی 3 , فرحناز مسچی 4
1 - گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بینالملل کیش، کیش، ایران
2 - استادیار، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
3 - - دانشیار، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران
4 - استادیار، گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج، کرج، ایران
کلید واژه: کیفیت زندگی, درمان شناختی-رفتاری, سوءهاضمه عملکردی,
چکیده مقاله :
هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سوءهاضمه عملکردی شهر اراک در سال 1397 صورت گرفت. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به بیماری سوءهاضمه عملکردی شهر اراک بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) جایگزین شدند که در نهایت 11 نفر در هر گروه جای گرفت. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله شناختی رفتاری گروهی را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در پژوهش، پرسشنامه کیفیت زندگی نیپن (1998) بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (کوواریانس) در سطح معناداری 05/0 انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله درمانی در گروه آزمایش باعث افزایش میزان کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سوءهاضمه عملکردی شد. همچنین با مقایسه میانگینهای گروههای آزمایش و کنترل میتوان نتیجه گرفت که مداخله درمانی در گروه آزمایش باعث افزایش میزان مولفه های کیفیت زندگی شامل تنش و نگرانی، تداخل با فعالیت های روزانه، اختلال در خوردن و آشامیدن، آگاهی نسبت به بیماری و احساس کنترل برآن و تداخل با کار و تحصیل در بیماران مبتلا به سوءهاضمه عملکردی شد (001/0>P). نتیجه گیری: مداخله گروه درمانی شناختی رفتاری روشی موثر به منظور افزایش کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سوءهاضمه عملکردی است.
Purpose The purpose of this study was to determine the effectiveness of Cognitive-Behavioral Group Therapy on Quality of Life in Patients with Functional Indigestion in Arak, in 2018. Methodology: The present study was a quasi-experimental study with pretest-posttest design with experimental and control group. The statistical population was all women with functional dyspepsia in Arak who were selected by convenience sampling and were randomly assigned into two experimental (n = 12 and control (n = 12) groups. Finally, each group was 11. The experimental group received cognitive-behavioral group intervention in eight 90-minute sessions and the control group remained on the waiting list. The measuring tool used in the study was the Quality of Life Nippen (1998) Questionnaire. Data analysis was done by SPSS22 software in two parts: descriptive and inferential (covariance). Findings: The results showed that the intervention in the experimental group increased the quality of life in patients with functional dyspepsia. Also, comparing the means of the experimental and control groups, it can be concluded that the intervention in the experimental group increases the quality of life components including stress and worry, interference with daily activities, eating and drinking disorder, disease awareness and feeling. Controlling for and interfering with work and education has been functional in patients with dyspepsia. Conclusion: cognitive behavioral group therapy is an effective way to improve the quality of life in patients with functional dyspepsia.
_||_