نگرش تحلیلی بر تحقق پارادایم ایرانی شهر عدالتمحور در طرح توسعهی شهری فرحزاد تهران
محورهای موضوعی : آمایش محیط
مهشید تاجدینی
1
(دانشجوی دکتری، گروه شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران)
منوچهر طبیبیان
2
(استاد دانشگاه تهران، گروه شهرسازی، دانشکدهی پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران)
مسعود الهی
3
(استادیار شهرسازی، گروه شهرسازی، دانشکدهی معماری و شهرسازی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران)
کلید واژه: پارادایم, شهر عدالتمحور, طرح توسعهی شهری, عدالت ساختاری و عدالت توزیعی,
چکیده مقاله :
واکاوی معنای ذاتی و منشأ وجودی عدالت، یکی از پیچیدهترین مسائل فلسفی و اخلاقی محسوب میشود؛ که نحوهی تبلور آن در جهانِ مبتنی بر مدنیت همواره مورد بحث و گفتمان جمعی اندیشمندان واقع شده است. بنیان این پژوهش بر تبیین تعریفی جامع از مفهوم عدالت در قالب پارادایم ایرانی شهر عدالتمحور بنا نهاده شده است؛ که امکانسنجی تحقق آن در قالب طرح توسعهی شهری فرحزاد تهران صورت میگیرد. این پارادایم نوین، بر مبنای ابعاد سهگانهی عدالت (قانون، اخلاق و مدنیت) و با تأکید بر چهار وجه بنیادین آن (عدالت ماهوی، صوری، توزیعی و ساختاری) تدوین میگردد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی- توسعهای و از لحاظ روش تحقیق مورد استفاده، توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری دادهها به صورت اسنادی و میدانی بوده است. جامعهی آماری پژوهش، متشکل از ساکنین، متخصصین و مسئولین شهری میباشد. دادهها در نرمافزار SPSS و بر مبنای آمار توصیفی (گویههای کیفی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (وزندهی به گویههای بوگاردوس، آزمون تیتک نمونهای و همبستگی پیرسون) تحلیل شده است. یافتههای حاصل از روش بوگاردوس، حاکی از وجود فاصلهی اجتماعی زیاد و طیف نامطلوبی از همهشمولی میان گروههای مختلف اجتماعی ساکن در فرحزاد است. همچنین، نتایج حاصل از آزمون تیتک نمونهای و تحلیل همبستگی پیرسون، بیانگر عدم تحقق مولفههای شهر عدالتمحور در وضع کنونی فرحزاد از دیدگاه شهروندان میباشد. در مقابل، سنجش وضعیت طرح مصوب ساماندهی محور شهری فرحزاد مبین مطلوبیت این طرح در ابعاد قانونمحوری و اخلاقمداری و شرایط نامطلوب بُعد اجتماعگرایی از دیدگاه متخصصین است. نتایج بهدست آمده؛ حاکی از وجود ارتباط معنادار میان عدالت ساختاری و عدالت توزیعی، جهت تحقق ابعاد سهگانهی شهر عدالتمحور (قانون، اخلاق و مدنیت) بر مبنای وجوه ماهوی و صوری عدالت میباشد.
The exploration of the intrinsic meaning and origin of justice represents one of the most intricate philosophical and moral inquiries. The discourse on how justice is manifested in the world, grounded in civilization, has been a perennial subject among theorists. This research delves into elucidating a comprehensive definition of the Iranian paradigm for a just city, with a specific focus on its realization within the framework of the Farahzad Urban Development Plan in Tehran. The novel paradigm is rooted in three dimensions of justice—law, ethics, and civilization—emphasizing four fundamental aspects: substantive, formal, distributive, and structural justice. The research adopts an applied-developmental approach in terms of purpose and a descriptive-analytical methodology. Data collection involves both documentary research and field investigations, incorporating interviews and questionnaires. The study's statistical population comprises residents, experts, and city officials, and the results are analyzed using SPSS software with a combination of descriptive and inferential statistics. The Bogardos method reveals a significant social distance and an unfavorable universality range among diverse social groups in Farahzad. The sample test and Pearson correlation analysis highlight a non-realization of just city components in the current Farahzad situation from citizens' perspectives. Conversely, an assessment of the approved plan, "Organizing Farahzad Urban Center," underscores its desirability in terms of law and ethics but identifies unfavorable socialist dimensions according to expert evaluations. Significantly, the results demonstrate a meaningful relationship between structural justice and distributive justice in the pursuit of justice-oriented dimensions based on essential and formal aspects.
http://www.southsoftheworld.com/background-paper-2020/.
Www.oxfordreference.com/view/10.1093/oi/authority.20110803100027551
_||_