Social indifference is in fact a sign of the failure of the processes of cohesion and integration in the connection of individuals with society. The severity and pervasiveness of social indifference will undoubtedly lead to social disintegration and, in a way, to underdevelopment. Accordingly, the importance of the study of social indifference in its adverse consequences on the path of development and the existence of a significant volume of this situation among young people will cause more concerns and concerns. In this regard, the present article is a sociological look at the study of the relationship between the existences of three types of capital between young people (economic, cultural and social) with social indifference. The present research method was non-experimental descriptive correlation using survey technique. The statistical population of the study was young people aged 18-29 years in Sanandaj in 2019. The sample size was 374, which were studied based on multi-stage cluster sampling method. The results of the hypothesis test show that there is a significant and inverse relationship between the existence of different types of capital and the degree of social indifference of young people. In other words, as the number of young people's three assets increases, so does their indifference. The most severe relationship was the existence of social capital (0.564). Also, the result of regression analysis shows that different types of capital explain about 38% of the variance of social indifference of the youth and in this model, the most important factor whose effect is more determinant than other factors is the variable of social capital that up to 52% explains the variations of the dependent variable. پرونده مقاله

بافت فرسوده، مشکلات و مسائل کالبدی، زیست‌محیطی و اجتماعی را در فضای شهری شهرهای گرگان و گنبد به وجود آورده است. مشارکت در بازسازی بافت‌های فرسوده تحت تاثیر عوامل مختلفی است که سرمایه اجتماعی مهم‌ترین پیش نیاز آن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سرمایه‌اجتماعی بر مشارکت شهروندان در نوسازی بافت‌فرسوده گرگان-گنبد انجام شده است. چارچوب نظری تحقیق عمدتا مبتنی برنظریات پاتنام؛ کلمن و بوردیو است. روش انجام پژوهش؛ از نظر هدف، کاربردی، از نظر ماهیت، توصیفی همبستگی و از حیث روش‌شناسی، پیمایشی است ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است. نمونه‌گیری به روش خوشه‌ای و حجم نمونه382 نفر از ساکنین بافت‌فرسوده می-باشد.
یافته‌ها نشان می‌دهد سرمایه‌اجتماعی بر مشارکت ساکنین در پروژه‌های بازسازی تاثیر مثبت داشته است. شاخص اعتماد اجتماعی؛ حس همکاری اجتماعی؛ انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی درون‌گرا و برون‌گرا که تبدیل به مولفه‌های شناختی و ارتباطی و ساختاری شدند؛ بیشترین تاثیر را بر مشارکت ساکنین در بازسازی بافت فرسوده داشته‌اند.
یافته‌ها نشان می‌دهد سرمایه‌اجتماعی بر مشارکت ساکنین در پروژه‌های بازسازی تاثیر مثبت داشته است. شاخص اعتماد اجتماعی؛ حس همکاری اجتماعی؛ انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی درون‌گرا و برون‌گرا که تبدیل به مولفه‌های شناختی و ارتباطی و ساختاری شدند؛ بیشترین تاثیر را بر مشارکت ساکنین در بازسازی بافت فرسوده داشته‌اند.
یافته‌ها نشان می‌دهد سرمایه‌اجتماعی بر مشارکت ساکنین در پروژه‌های بازسازی تاثیر مثبت داشته است. شاخص اعتماد اجتماعی؛ حس همکاری اجتماعی؛ انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی درون‌گرا و برون‌گرا که تبدیل به مولفه‌های شناختی و ارتباطی و ساختاری شدند؛ بیشترین تاثیر را بر مشارکت ساکنین در بازسازی بافت فرسوده داشته‌اند. پرونده مقاله