فهرست مقالات lمریم بختیتریان


  • مقاله

    1 - نقش صورت در تعالی تجربۀ زیباشناختی با تأکید بر آرای فیلسوفان اسلامی(موردپژوهی: خانۀ طباطبایی‌ها)
    بنیان های حکمی-فلسفی هنر ایرانی , شماره 5 , سال 2 , پاییز 1402
    هدف از این پژوهش تبیین جایگاه صورت و ارتباط آن با معنا در هنر اسلامی از منظر متفکران این حوزه با ذکر نمونه از معماری دوران اسلامی است. در این پژوهشِ کیفی، امکاناتِ صورت در تعالی هنر اسلامی، معیارهای زیبایی از منظر حکمای اسلامی و با نظر به عناصر صوری در معماری خانۀ طباطب چکیده کامل
    هدف از این پژوهش تبیین جایگاه صورت و ارتباط آن با معنا در هنر اسلامی از منظر متفکران این حوزه با ذکر نمونه از معماری دوران اسلامی است. در این پژوهشِ کیفی، امکاناتِ صورت در تعالی هنر اسلامی، معیارهای زیبایی از منظر حکمای اسلامی و با نظر به عناصر صوری در معماری خانۀ طباطبایی‌ها توصیف و تحلیل شده است. نتایج برآمده از این پژوهش را می‌توان این‌گونه خلاصه کرد: از منظر فیلسوفانِ شناخته شدۀ اسلامی اهمیت صورت در تعالی هنر اسلامی آنجایی است که مخاطب از طریق این هنر به تجربۀ معنوی نزدیک می‌شود. در تطبیق جایگاه صورت در زیباشناسی اسلامی با مفهوم ِفرم در تفکر زیباشناسیِ غرب، می‌توان گفت نقش صورت در کشف و شناخت رموز موجود در پدیده‌هاست و اهمیت این نقش، تنها در ارتباط صورت با معنای آن قابل‌شناسایی است. عناصر صوری چون مرکزگرایی وهندسه، نماد و رمز، نور و رنگ و انتزاع، شواهد آشکاری در میان آثار هنری چون هنر فرش، نگارگری، خوشنویسی، و معماری در دوران اسلامی دارد. در مطالعه موردی از خانه طباطبایی‌ها عناصری چون مرکز وهندسه، رمز و نماد، رنگ و نور و همچنین انتزاع؛ مفاهیم متعالی چون وحدت، خیر، کمال و زیبایی را به هم پیوند می‌دهد. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - رابطه هنر موسیقی و اراده از نظر شوپنهاور
    اندیشه های فلسفی و کلامی , شماره 1 , سال 3 , تابستان 1402
    هنر، یکی از بارزترین جلوه های اسرارآمیز فرهنگ و تمدّن انسانی است که همواره بر حیات انسانی سایه افکنده است. در فلسفۀ شوپنهاور نیز هنر بسان جزئی از اجزاء این نظام، در بطن آن مطرح شده و جزء لاینفک نظام فلسفی اوست. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوایی در صدد بررس چکیده کامل
    هنر، یکی از بارزترین جلوه های اسرارآمیز فرهنگ و تمدّن انسانی است که همواره بر حیات انسانی سایه افکنده است. در فلسفۀ شوپنهاور نیز هنر بسان جزئی از اجزاء این نظام، در بطن آن مطرح شده و جزء لاینفک نظام فلسفی اوست. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوایی در صدد بررسی جایگاه هنر موسیقی در نظام فلسفی شوپنهاور می باشد. جهت رسیدن به این مطلوب، کلّ مقولۀ هنر از دیدگاه این فیلسوف، بررسی شده است. نتیجۀ مطالعات نشان داد که در فلسفۀ شوپنهاور دیگر هنر برای هنر مطرح نیست، بلکه وظیفه اش، حل مسألۀ وجود است و به عنوان دستاویز و مفرّی است برای نجات انسان از سلطۀ اراده به زندگی. شوپنهاور، معتقد است موسیقی جایگاهی مکانی و توهّمی ندارد. از این رو، ما را با نوعی واقعیّتِ عمیقِ خارج از مکان آشنا می سازد و نسبت به سایر هنرها، قدرت بیشتری در بالا بردن ما از این عالم نفسانی دارد. او موسیقی را برترین هنرها و معماری را پست ترین آن ها لحاظ می کند. زیرا، موسیقی نه تنها به ایده ها نزدیک است، بلکه خودِ اراده است و معماری چون دورترین جایگاه را به ایده ها دارد، پست ترین هنرهاست. پرونده مقاله