-
مقاله
1 - ارایه مدل سازمان یادگیرنده از منظر ساختار سازمانی حامی یادگیری درآموزش و پرورش با تأکید بر مدیریت دانشتحقیقات مدیریت آموزشی , شماره 4 , سال 13 , پاییز 1400طراحی و برازش مدل مطلوب سازمان یاد گیرنده از منظر (ساختار سازمانی حامی یادگیری) در آموزش و پرورش با تأکید بر مدیریت دانش هدف اساسی پژوهش حاضر بود. این مطالعه براساس مفروضه تحقیقات ترکیبی با طرح متوالی اکتشافی انجام شد. در مرحله کیفی با مصاحبه عمیق با 20 نفر از خبرگان حو چکیده کاملطراحی و برازش مدل مطلوب سازمان یاد گیرنده از منظر (ساختار سازمانی حامی یادگیری) در آموزش و پرورش با تأکید بر مدیریت دانش هدف اساسی پژوهش حاضر بود. این مطالعه براساس مفروضه تحقیقات ترکیبی با طرح متوالی اکتشافی انجام شد. در مرحله کیفی با مصاحبه عمیق با 20 نفر از خبرگان حوزه مدیریت آموزشی و نیز مدیران آموزش و پرورش سطح شهر تهران که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند داده های لازم جمع آوری شد. با بهره گرفتن از روش تحلیل مضمون و از نوع شبکه مضامین داده های پژوهش تحلیل شده و دیاگرام مدل مفهومی تهیه شد. نتایج کیفی پژوهش حاکی از این بود که مدل مطلوب سازمان یادگیرنده در آموزش و پرورش با دو مضمون فراگیر شامل مدیریت دانش و ساختار سازمانی حامی یادگیری در مجموع با 128مضمون پایه ای به اشباع نظری رسیده است. در مرحله کمی، با اجرای پرسشنامه برگرفته از مضامین پایه ای مطالعه کیفی، روی 226 نفر از مدیران و کارکنان آموزش و پرورش شهر تهران که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند، اطلاعات لازم جمع آوری شد. نتایج نشان داد که مدل تجربی اندازه گیری شبکه ای سازمان یادگیرنده در آموزش و پرورش شهر تهران از برازش نسبتاً مطلوبی برخوردار است. پرونده مقاله -
مقاله
2 - توسعه منابع انسانی پایدار : اثرات کانال مدیریت دانش و عوامل سازمانی.دوماهنامه علمی - پژوهشی رهیافتی نو در مدیریت آموزشی , شماره 1 , سال 9 , تابستان 1397هدف اصلی این پژوهش ، مدل یابی توسعه منابع انسانی پایدار در راستای اثرات کانالهای مدیریت دانش وعوامل سازمانی بوده است . روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاههای آزاد اسلامی هر مزگان بودند که از بین آن ها با استفاده چکیده کاملهدف اصلی این پژوهش ، مدل یابی توسعه منابع انسانی پایدار در راستای اثرات کانالهای مدیریت دانش وعوامل سازمانی بوده است . روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاههای آزاد اسلامی هر مزگان بودند که از بین آن ها با استفاده از فرمول کوکران تعداد۲۲۸ نفر انتخاب شدند، ابزار اندازه گیری سه نوع پرسشنامه توسعه منابع انسانی ، عوامل سازمانی و فرایند مدیریت دانش بود که پایایی آنها بوسیله آلفای کرونباخ محاسبه شد و به ترتیب، ۹۱/۰، ۸۹/۰ و ۹۳/۰ گزارش گردید و روایی پرسشنامه ها براساس تحلیل عاملی تاییدی نشان از روایی مطلوب سازه بود ، داده ها پس ازجمع آوری توسط نرم افزار Spss20, Lisrel8.54تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که عوامل سازمانی بر فرآیند مدیریت دانش تاثیر مثبت، مستقیم و معنادار؛ فرآیند مدیریت دانش بر توسعه منابع انسانی تاثیر مثبت، مستقیم و معنادار؛ عوامل سازمانی برتوسعه منابع انسانی اثر مثبت ، مستقیم و معنادار؛ و عوامل سازمانی به واسطه فرآیند مدیریت دانش برتوسعه منابع انسانی تاثیر غیر مستقیم ، مثبت و معناداری دارد، لذا الگوی تجربی بدست آمده منطبق بر الگوی مفهومی پژوهش بود و نتیجه گیری کلی حاکی از ارتباط عوامل سازمانی با توسعه منابع انسانی با نقش میانجی فرآیند مدیریت دانش در میان کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی هرمزگان بود. پرونده مقاله -
مقاله
3 - ارائه یک مدل برای ارتقای هماهنگی و رهبری آموزشی جهت بهبود مدرسهدوماهنامه علمی - پژوهشی رهیافتی نو در مدیریت آموزشی , شماره 1 , سال 14 , زمستان 1402مقدمه و هدف: بهبود مدرسه موجب افزایش ظرفیت معلمان و رهبران و در نهایت باعث بهبود نتایج یادگیری دانشآموزان میشود. هدف از این تحقیق ارائه یک مدل برای ارتقای هماهنگی و رهبری آموزشی جهت بهبود مدرسه میباشد.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و با ت چکیده کاملمقدمه و هدف: بهبود مدرسه موجب افزایش ظرفیت معلمان و رهبران و در نهایت باعث بهبود نتایج یادگیری دانشآموزان میشود. هدف از این تحقیق ارائه یک مدل برای ارتقای هماهنگی و رهبری آموزشی جهت بهبود مدرسه میباشد.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری به روش تحلیل مسیر میباشد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمام معلمان مقطع ابتدایی ناحیه یک شهر ارومیه به تعداد 1113 نفر میباشد که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 290 نفر به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استاندارد رهبری توزیع شده هولپیا و همکاران (Hulpia et al., 2009) استفاده شد که شامل 40 گویه میباشد. پس از تایید روایی صوری و محتوایی ابزار پژوهش توسط تعدادی از خبرگان، بوسیله تحلیل عاملی اکتشافی پنج مولفهی، هماهنگی آموزشی، رهبری آموزشی، اهداف مشترک، کار مشترک و مشارکت در تصمیمگیری استخراج شد و پایایی ابزار پژوهش با استفاده از روش آلفای کرونباخ مقدار 953/0 محاسبه شد. ارتباط متغیرها از طریق مدلیابی معادلات ساختاری با روش تحلیل مسیر مورد آزمون قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که رهبری آموزشی 20 درصد، کار مشترک 18 درصد، اهداف مشترک 41 درصد و مشارکت در تصمیمگیری 21 درصد از واریانس هماهنگی آموزشی را تبیین میکنند.
بحث و نتیجهگیری: با توجه به روابط بین متغیرهای رهبری آموزشی، کار مشترک، اهداف مشترک و مشارکت در تصمیمگیری میتوان گفت که، مجموعهی این مولفهها باعث ایجاد هماهنگی در مدرسه میشوند که در نهایت باعث بهبود مدرسه و افزایش یادگیری دانشآموزان میشود. پرونده مقاله -
مقاله
4 - رابطه بین هوش سازمانی و هوش هیجانی با رفتارتابعیت سازمانی در بین معلمان ابتداییدوماهنامه علمی - پژوهشی رهیافتی نو در مدیریت آموزشی , شماره 1 , سال 6 , زمستان 1394هدف از این پژوهش، مطالعه رابطه بین هوش سازمانی و هوش هیجانی با رفتار تابعیت سازمانی معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سردشت می باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سردشت در سال تحص چکیده کاملهدف از این پژوهش، مطالعه رابطه بین هوش سازمانی و هوش هیجانی با رفتار تابعیت سازمانی معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سردشت می باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان سردشت در سال تحصیلی 92-91 می باشدکه با توجه به جدول مورگان 217 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها شامل پرسشنامه هوش هیجانی برادبری وگریوز (2004) با ضریب آلفای (89/0) و پرسشنامه هوش سازمانی آلبرخت (2003) با ضریب آلفای (95/0) و پرسشنامه رفتار تابعیت سازمانی هوی و پالو (2004) با ضریب آلفای (89/0) میباشد. برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون ورگرسیون چندگانه به روش اینتر، استفاده شد و نتایج آزمونهای آماری نشان داد که: بین هوش هیجانی و رفتار تابعیت سازمانی، بین هوش سازمانی و رفتار تابعیت سازمانی معلمان ابتدایی رابطه مثبت ومعنی دار وجود دارد. همچنین از مولفههای هوش سازمانی تنها مولفه روحیه توانایی پیش بینی رفتار تابعیت سازمانی معلمان را دارد و در مولفههای هوش هیجانی به ترتیب مولفههای مدیریت رابطه، خود مدیریتی و خودآگاهی بهتر توانستند رفتار تابعیت سازمانی را پیش بینی کنند بنابراین با توجه به داده های بدست آمده هوش هیجانی نسبت به هوش سازمانی پیش بینی کننده مناسب تری برای پیش بینی رفتار تابعیت سازمانی معلمان می باشد پرونده مقاله