هدف: استیگما از مهمترین پیامدهای روانی- اجتماعی در بیماران مبتلا به دیابت است که زندگی این افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین استیگما با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت/ عاطفه منفی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: پژوهش توصیفی مبتنی چکیده کامل
هدف: استیگما از مهمترین پیامدهای روانی- اجتماعی در بیماران مبتلا به دیابت است که زندگی این افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین استیگما با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت/ عاطفه منفی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: پژوهش توصیفی مبتنی بر مدلهای همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعهکننده به کلینیک دیابت بیمارستان آیتالله طالقانی شهر کرمانشاه در تابستان 1398 بوده که 207 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و دادهها با استفاده از پرسشنامههای استیگمای مرتبط با دیابت براون و همکاران (2016)، رضایت از زندگی دینر، امونس، لارسن و گریفین (1985) و پرسشنامه عاطفه مثبت/ منفی واتسون، کلارک و تلگن (1988) جمعآوری و با نرمافزار اِیموس 23 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل دادهها توسط تحلیل مسیر نشان داد مدل فرضی پژوهش برازش مطلوب را با دادههای تجربی دارند. تجزیه و تحلیل توسط ماتریس همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر نشان داد بین استیگما با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت/منفی رابطه معنادار وجود دارد (p<0/01). نتیجه گیری: باتوجه به رابطه تنگاتنگ عوامل جسمانی و روانی در بیماری دیابت و تاثیر عوامل روانی در بهبود بیماری، توجه به پیشبینهایی ازجمله استیگما پیشنهاد میشود.
پرونده مقاله
دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی
,
شماره2,سال
21
,
تابستان
1399
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر سندرم شناختی/توجهی در دانشجویان دختر مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. جامعۀ آماری پژوهش، دانشجویان دختر مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال تحصیلی 98-1397 بود. روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طر چکیده کامل
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر سندرم شناختی/توجهی در دانشجویان دختر مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. جامعۀ آماری پژوهش، دانشجویان دختر مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال تحصیلی 98-1397 بود. روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه گواه بود. نمونۀ پژوهش شامل 30 نفر بود که بهطور تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامههای اضطراب اجتماعی (Connor et al., 2000)، افسردگی بک ویرایش دوم (Beck et al., 1996) و سندرم شناختی/توجهی (Wells et al., 2009) بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه یکساعته بهصورت گروهی تحت مداخله درمان فراشناختی قرار گرفت ولی گروه گواه هیچ مداخلهای را دریافت نکرد. در پایان مداخله، پسآزمون و سه ماه بعد از مداخله، پیگیری بر روی دو گروه آزمایش و گواه انجام شد. تحلیل دادههای خام با استفاده از نرمافزار SPSS21 و اجرای آزمونهای توصیفی و استنباطی، تحلیل کوواریانس تک متغیره صورت گرفت. یافتهها نشان داد در گروه آزمایش کاهش معنیداری در سندرم شناختی/توجهی بعد از مداخله مشاهده شد (001/0>P). این نتایج در مرحله پیگیری حفظ شد (01/0>P). با توجه به نتایج حاصله و تداوم اثر آن، بهکارگیری درمان فراشناختی برای کاهش میزان سندرم شناختی/ توجهی در مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی توصیه میشود.
پرونده مقاله
نشريه روانشناسی اجتماعی
,
شماره2,سال
11
,
تابستان
1402
هدف پژوهش حاضر برازندگی مدل دلزدگی زناشویی براساس ارزشهای انسانی با میانجیگری نستوهی روانشناختی بود. طرح پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری زنان و مردان متأهل ساکن شهر کرمانشاه در سال 1399 بودند که 400 نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چن چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر برازندگی مدل دلزدگی زناشویی براساس ارزشهای انسانی با میانجیگری نستوهی روانشناختی بود. طرح پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری زنان و مردان متأهل ساکن شهر کرمانشاه در سال 1399 بودند که 400 نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای براساس ملاکهای ورود (داشتن حداقل 2 سال تجربه زندگی زناشویی و عدم مراجعه همزمان به مراکز مشاوره زناشویی و دادگاه خانواده به دلیل مشکلات زناشویی) و ملاک خروج (مخدوش بودن پرسشنامهها) انتخاب شدند که در نهایت 257 نفر به عنوان حجم نمونه نهایی تعیین گردید. جهت اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس دلزدگی زناشویی(پانیز، 1996)، پرسشنامه تشبیهی ارزش (شوارتز، 2006) و مقیاس نستوهی (کوباسا، 1982) استفاده شد. در تحلیل دادهها از آمار توصیفی (فرآوانی، درصد ، میانگین و انحراف معیار) و در بررسی مدل پژوهشی ابتدا پیشفرضهای آماری (نرمال بودن توزیع متغیرها و تحلیل عاملی تأییدی) مورد بررسی و سپس تحلیل مدل با روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرمافزارSPSS-25 و AMOS-24 انجام گرفت. نتایج نشان داد که شاخصهای برازش در وضعیت مطلوب قرار داشتند (56/1=x^2/df، 94/0=GFI، 90/0=AGFI، 96/0= IFI، 97/0= TLI، 97/0= CFI ، 92/0=NFI ، 04/0= REMSA). مسیرهای مستقیم نستوهی روانشناختی به دلزدگی زناشویی (01/0>P) و ارزشهای انسانی به نستوهی روانشناختی (05/0>P) معنیدار بودند. مسیر مستقیم ارزشهای انسانی به دلزدگی زناشویی و مسیر غیرمستقیم ارزشهای انسانی به دلزدگی زناشویی با میانجیگری نستوهی روانشناختی معنیدار نبود (05/0<P). نتایج این پژوهش بر نقش بااهمیت نستوهیروانشناختی بر دلزدگی زناشویی تأکید دارد. میتوان با تدوین پروتکل مبتنی بر نستوهی روانشناختی و برگزاری آن در قالب کارگاههای آموزش زناشویی از شیوع دلزدگی زناشویی پیشگیری نمود.
پرونده مقاله
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی
,
شماره1,سال
20
,
پاییز
1402
هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطهای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی-راکدماندگی، با بهزیستی فاعلی در دوره میانسالی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه میانسالان ساکن شهر کرمانشاه بود که از بین آنها 200 نفر (127 مرد و 73 زن) با ر چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطهای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی-راکدماندگی، با بهزیستی فاعلی در دوره میانسالی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه میانسالان ساکن شهر کرمانشاه بود که از بین آنها 200 نفر (127 مرد و 73 زن) با روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و به چهار ابزار مقیاس بهزیستی ذهنی (کانتریل ، 1965)، پدیدآورندگی لویولا (مک آدامز و دی سانت آوبین، 1992)، مقیاس راکدماندگی (برادلی، 1997) و راهبردهای مدیریت زندگی (بالتس و دیگران، 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که پدیدآورندگی-راکدماندگی از طریق راهبردهای مدیریت زندگی با بهزیستی ذهنی رابطه دارد.بطور کلی افراد پدیدآورندهای که از راهبردهای مدیریت زندگی استفاده میکنند در میانسالی از بهزیستی ذهنی بیشتری برخوردارند.همچنین افرادی که راکدماندگی در دوران میانسالی را تجربه میکنند کمتر از راهبردهای مدیریت استفاده میکنند که باعث کاهش بهزیستی ذهنی میشود.در نتیجه، با توجه به اهمیت بهزیستی ذهنی در میانسالان، روانشناسان میتوانند با تکیه بر دو متغیر پدیدآورندگی_راکدماندگی و راهبردهای مدیریت زندگی و تلاش برای بهبود و اصلاح آنها در میانسالان و انجام مداخلات و درمانها در جامعه ، گامی در جهت افزایش کیفیت این دوران بردارند.
پرونده مقاله
اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینی
,
شماره4,سال
14
,
پاییز
1398
افکار خودکشی به افکار و باورهایی گفته میشود که فرد در مورد کشتن خودش دارد و از برنامهریزی دقیق برای خودکشی تا یک احساس قابلملاحظه را در برمیگیرد اما، شامل اقدام نهایی برای خودکشی نمیشود هدف این پژوهش، بررسی نقش تجربهی ترومای دوران کودکی، واکنش پذیری شناختی و درد ذ چکیده کامل
افکار خودکشی به افکار و باورهایی گفته میشود که فرد در مورد کشتن خودش دارد و از برنامهریزی دقیق برای خودکشی تا یک احساس قابلملاحظه را در برمیگیرد اما، شامل اقدام نهایی برای خودکشی نمیشود هدف این پژوهش، بررسی نقش تجربهی ترومای دوران کودکی، واکنش پذیری شناختی و درد ذهنی در اقدام کننده به خودکشی و افراد بهنجار بود. برای این منظور طی یک پژوهش مقطعی- مقایسه ای، برای این منظور 121 نفر از افراد اقدام کننده به خودکشی با مسمومیت دارویی از بین مراجعین بیمارستان امام خمینی (ره) شهر کرمانشاه به شیوهی نمونه در دسترس انتخاب و با 121 نفر از دانشجویان دانشگاه رازی از نظر تجربهی کودک آزاری، واکنش پذیری شناختی و درد ذهنی مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج تحلیل به روش همزمان،نشان داد که پانزده متغیر پیشبین 7/91 درصد پراش و درروش گامبهگام سه متغیر پیشبین 2/89 درصد پراش برای تنها تابع ممیز از اختلاف بین دو گروه افراد اقدام کننده به خودکشی و دانشجویان تبیین میکند. به نظر میرسد با در نظر داشتن یافتههای پژوهش حاضر میتوان گفت که پوچی / بی ارزشی، تجربهی ترومای دوران کودکی و ناتوانی در پذیرش و مقابله با عوامل شناختی منفی می توانند زمینه ساز اقدام به خودکشی شوند.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد