فهرست مقالات مهرداد اکبری گندمانی


  • مقاله

    1 - کارکردهای تداعی در بدخوانیِ خلاق حکایت درویش صاحب کرامات
    عرفان اسلامی , شماره 4 , سال 15 , پاییز 1397
    بدخوانیِ خلاق مبتنی بر ایدۀ وجودِ رابطه ای موروثی میانِ آثارِ ادبی است؛ اما، نه رابطه ای بر پایة هم سویی و ادامة مسیرِ یکدیگر؛ بلکه، رابطه ای جدید متضمنِ دیالکتیکی بنیادین، میان بازشناسیِ قدرتِ گذشته و انحراف از جباریتِ آن. شاعرِ متأَخّر، با هدفِ کسبِ هویّتِ مستقل ادبی، چکیده کامل
    بدخوانیِ خلاق مبتنی بر ایدۀ وجودِ رابطه ای موروثی میانِ آثارِ ادبی است؛ اما، نه رابطه ای بر پایة هم سویی و ادامة مسیرِ یکدیگر؛ بلکه، رابطه ای جدید متضمنِ دیالکتیکی بنیادین، میان بازشناسیِ قدرتِ گذشته و انحراف از جباریتِ آن. شاعرِ متأَخّر، با هدفِ کسبِ هویّتِ مستقل ادبی، با خارج شدن از زیرِ سایة پدر ادبیِ خود، حرکتی تدافعی را آغاز می کند که نه تنها، آن حرکت، جهت و رویکردی انفعالی ندارد؛ بلکه، در نهایت، به آفرینشِ هنری، ختم می شود. ترفندهای بدخوانیِ خلاق، می توانند به صورتِ ارادی(خودآگاه) و یا غیرِ ارادی(ناخودآگاه)، متنِ متأَخر را از اضطرابِ تأثیر، رهایی بخشند. یکی از عواملِ مؤثر بر بدخوانیِ خلاق آثار داستانی، عنصرِ تداعی است. در مقالة پیشِ رو، حکایتی از مثنوی برگزیده شده است که مولانا آن حکایت را با تلفیق و اقتباس، از دو حکایتِ دیگر ساخته است. بی زمانی و بی مکانیِ حکایتِ مولانا، نزدیکیِ زاویة دیدِ سوم شخص به اوّل شخص و نکره ذکر شدنِ شخصیّتِ اصلی و گرایش به راویِ مفسّر به جای راوی مشروح، تداعی شدنِ گروهِ فتیان در اثرِ شخصیت پردازیِ شاعر، تک گویی های درونی، حدیثِ نفس گویی های شاعر، جریانِ سیالِ ذهن و اطناب در گفت و گوها و...، از جملة ترفندهایی است که به تأثیر از عنصرِ تداعی، در جهتِ بدخوانیِ خلاق، در ساختِ حکایتِ جدید به کار گرفته شده است؛ ازین رو، در ادامه، پس از معرفی و شناختِ نظریة بدخوانیِ خلاق، آشنایی با عنصرِ تداعی و شاخصه های آن، به توضیح و تحلیلِ چگونگیِ تأثیرِ تداعی بر عناصرِ داستانی در جهتِ رهایی از اضطرابِ تأثیرِ دو حکایتِ مبدأ، پرداخته شده است. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - بررسی نظریه های تربیتی کودک از دید برتراند راسل در حکایتِ طایفة دزدان گلستان سعدی (بابِ سیرتِ پادشاهان: حکایتِ چهارم
    پژوهشنامه ادبیات تعلیمی , شماره 5 , سال 8 , زمستان 1395
    فلسفة تحلیلیِ تعلیم و تربیت، توضیح و تحلیلِ ساختارِ فکر از طریق تحلیل های منطقی و زبانی است. در نزد بسیاری از فیلسوفان تحلیلی، ایضاحِ گزاره های فلسفی از طریق تحلیلِ مفاهیم، راه گشای حل مسأله های تربیتی کودکان است. برتراند راسل (1872-1967م.) سهم بزرگی در تعلیم و تربیت ک چکیده کامل
    فلسفة تحلیلیِ تعلیم و تربیت، توضیح و تحلیلِ ساختارِ فکر از طریق تحلیل های منطقی و زبانی است. در نزد بسیاری از فیلسوفان تحلیلی، ایضاحِ گزاره های فلسفی از طریق تحلیلِ مفاهیم، راه گشای حل مسأله های تربیتی کودکان است. برتراند راسل (1872-1967م.) سهم بزرگی در تعلیم و تربیت کودکان داشته است. از آنجا که سعدی نیز به امر تعلیم و تربیت توجه شایانی داشته، در مقالة پیشِ رو، حکایتِ طایفة دزدان، محلِ سنجشِ آرای برتراند راسل با آرای سعدی شیرازی قرار گرفته است. در بررسی به عمل آمده، مشاهده شد که این دو تن در مواردی تربیتی اتفاق نظر داشته اند و در مواردی اختلاف نظر. این جستار به تبیین نظر این دو متفکر اختصاص دارد. پرونده مقاله

  • مقاله

    3 - شگردهای قبض و بسطِ روایت در مثنوی معنوی (مطالعۀ موردی داستانِ دقوقی)
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , شماره 4 , سال 13 , پاییز 1396
    تحلیل کارکرد روایی ـ داستانی یکی از مهم‌ترین روش‌های شناخت داستان است. مجموعة حوادثی که در متن داستان رخ می‌دهند، شاکلة اصلی داستان را پی می‌ریزند. سیر بسیاری از داستان‌ها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسی چکیده کامل
    تحلیل کارکرد روایی ـ داستانی یکی از مهم‌ترین روش‌های شناخت داستان است. مجموعة حوادثی که در متن داستان رخ می‌دهند، شاکلة اصلی داستان را پی می‌ریزند. سیر بسیاری از داستان‌ها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسیدن به پایان داستان معلّق نگاه دارد، به نوعی آفرینندۀ قبض و هر عاملی که سبب گشودگی و ادامۀ داستان گردد، به بسط روایی منجر می‌شود. مثنوی معنوی به سبب پیروی از ساختاری تو در تو و بهره‌گیری از شیوۀ داستان در داستان، یکی از نمونه‌های قابل توجه در به‌ کارگیری این شگرد است. در این نوشتار داستان دقوقی (دفتر سوم) مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر می‌رسد مولانا تحت تأثیر عوامل درونی و آموزه‌های اکتسابی، به‌ گونه‌ای از روایت داستانی ـ تمثیلی دست یافته و از همان طلیعۀ داستان (با عنایت به فضاسازی عرفانی، شیوة داستان در داستان و ...) روایت خویش را میدان‌گاه تداعی‌های پی در پی ساخته است. قبض و بسط‌های روایی خلق شده در این داستان، تعلیق‌هایی را رقم می‌زند که نتیجۀ آشکار آن، برانگیختن اشتیاق خوانندگان در رسیدن به پایان داستان است. شیوۀ کار در این پژوهش، پس از بررسی نحوۀ داستان‌پردازی در مثنوی و تبیین تداعی و شاخصه‌های مهم آن، تقسیم تمامی ابیات این داستان به 3 مرحلۀ آغاز، میانه و پایان و تحلیل چگونگی شکل‌گیری قبض و بسط روایی در این 3 مرحله بوده است. پرونده مقاله