فهرست مقالات محمد شریف کریمی


  • مقاله

    1 - رابطه بین مصرف انرژی تجدید پذیر و رشد اقتصادی در ایران
    علوم و تکنولوژی محیط زیست , شماره 6 , سال 22 , تابستان 1399
    زمینه و هدف: کشور ایران یکی از مصادیق الگوی رشد با تکیه ‌بر منابع طبیعی و به خصوص سوخت‌های فسیلی می باشد. با توجه به پایان‌پذیر بودن منابع نفتی و گازی کشور از هم‌ اکنون باید به فکر منابع جایگزین بود. یکی از این راه‌ها، ایجاد زمینه برای استفاده از انرژی‌های تجدید پذیر به چکیده کامل
    زمینه و هدف: کشور ایران یکی از مصادیق الگوی رشد با تکیه ‌بر منابع طبیعی و به خصوص سوخت‌های فسیلی می باشد. با توجه به پایان‌پذیر بودن منابع نفتی و گازی کشور از هم‌ اکنون باید به فکر منابع جایگزین بود. یکی از این راه‌ها، ایجاد زمینه برای استفاده از انرژی‌های تجدید پذیر به جای سوخت‌های فسیلی است. از دیدگاه اقتصاد انرژی، ایجاد تنوع در منابع انرژی و بهره‌گیری از سبدی متشکل از سوخت‌های مختلف امری منطقی می باشد. همچنین، انتظار می‌رود آلودگی ناشی از تولید نیز با افزایش استفاده از انرژی‌های تجدید پذیر کاهش یابد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مصرف انرژی تجدید پذیر و رشد اقتصادی در کشور ایران با استفاده از رویکرد کرانه های ARDL و مدل VECMمی باشد. روش بررسی: در این پژوهش با استفاده ازنرم افزارEviews 9 و روش اقتصاد سنجی کرانه های ARDLو مدل VECMبه مطالعه موردی کشور ایران طی سال های 1360 تا 1393 پرداخته شده است. یافته ها: نتایج نشان می‌دهد در بلندمدت رابطه علیت بین مصرف انرژی تجدید پذیر و رشد اقتصادی وجود ندارد و فقط بین نیروی کار و رشد اقتصادی رابطه یک‌طرفه برقرار است. ولی در کوتاه مدت رابطه یک‌طرفه‌ای از رشد اقتصادی به سوی مصرف انرژی‌های تجدید پذیر، همچنین رابطه یک‌طرفه ای از نیروی کار به رشد اقتصادی، مصرف انرژی تجدید پذیر و سرمایه در حال اجرا است. بررسی پویایی‌های کوتاه مدت الگو با استفاده از توابع عکس‌العمل آنی، نشان داد که شوک‌ها درنهایت اثرشان از بین می رود و غالباً روی متغیر پاسخ اثر مثبت دارند. بنابراین در بلندمدت، شوک‌های وارده از طرف متغیرهای مستقل از جمله مصرف سرانه انرژی‌های تجدید پذیر بر رشد اقتصادی به تعادل می‌رسد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به تأثیر مثبت و از لحاظ آماری، در اغلب موارد معنی دار متغیرهای مصرف انرژی تجدید پذیر، سرمایه و نیروی کار بر رشد اقتصادی در کشور ایران، پیشنهاد می شود که با صرفه جویی در مصرف انرژی، بهبود تکنولوژی های تولید، کاهش هزینه در استفاده از انرژی های نو، تقویت سیاست گذاری های مناسب و کارآمد و ایجاد قوانین حمایتی، باعث افزایش استفاده از انرژی تجدید پذیر که نقش بسزایی در اقتصاد و محیط زیست دارند، گردید. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - تحلیل اثرات سرریز بین بازارهای نفت و بورس اوراق بهادار تهران در طول مقیاس‌های چندگانه زمانی؛ (با استفاده از مدل VAR-GARCH-BEKK بر پایه موجک )
    اقتصاد مالی , شماره 1 , سال 12 , بهار 1397
    نوسانات قیمت نفت به عنوان یک متغیر برون زای قدرتمند، بسیاری از متغیرهای اقتصاد، از جمله شاخص قیمت سهام را می تواند تحت تأثیر قرار دهد. در این راستا، مطالعه حاضر در تلاش است با استفاده از مدل های گارچ چند متغیره شامل مدل بابا، انگل، کرونر و کرافت (GARCH-BEKK) بر پایه روش چکیده کامل
    نوسانات قیمت نفت به عنوان یک متغیر برون زای قدرتمند، بسیاری از متغیرهای اقتصاد، از جمله شاخص قیمت سهام را می تواند تحت تأثیر قرار دهد. در این راستا، مطالعه حاضر در تلاش است با استفاده از مدل های گارچ چند متغیره شامل مدل بابا، انگل، کرونر و کرافت (GARCH-BEKK) بر پایه روش موجک، اثرات سرریز بین بازارهای نفت و بورس اوراق بهادار تهران را به تفکیک دوران قبل از تحریم، بعد از تحریم و بعد از برجام به صورت مقیاس های چندگانه مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش از داده های قیمت نفت خام اوپک و شاخص کل بازار بورس اوراق بهادار طی دوره زمانی بیست وسوم آذرماه 1387 الی نوزدهم بهمن ماه 1396 و به صورت هفتگی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، تأثیرات سرریز میان بازارها در دوره‎های زمانی متفاوت و با توجه رخدادهای اقتصادی-سیاسی متغیر است و می‎تواند یکطرفه، دوطرفه و یا اصلا وجود نداشته باشد. به طوری که در دوره اول (قبل از شروع تحریم های نفتی) به صورت یکطرفه از بازار نفت به بازار بورس، در دوره دوم (دوران تحریم) به صورت دوطرفه در کوتاه مدت و در بلندمدت یکطرفه از بازار نفت به بازار بورس بوده است و در نهایت در دوره سوم (بعد از برجام) دارای رابطه یکطرفه از بازار نفت به بازار بورس بوده است. این نتایج به وضوح به وابستگی اقتصاد ایران به نفت و اثرات آن بر بازارهای مختلف مالی از جمله بورس اوراق بهادار اشاره دارد. لذا به سیاست گذاران و سرمایه گذاران پیشنهاد می شود تصمیمات خود را براساس زمان و اتفاقات دوره انجام دهند تا از حداکثر مطلوبیت خود دور نشوند. Abstract Oil price volatility as a powerful exogenous variable, can affect many economic variables, including stock price index. In this regard, the present study is analyzed spillover effects between oil and Stock Tehran exchange markets using multivariate GARCH models such as Baba, Engle, Kraft and Kroner (GARCH-BEKK) based on wavelet method and by resolution to before sanctions, after sanctions and after Brjam (Joint Comprehensive Plan of Action) as multiple scales. In this study, used OPEC crude oil price data and total stock market index during of December 13, 2008 to February 8, 2018 and weekly. The results show that spillover effects between markets in different periods, with the attention of economic-political events, can be varied and can be unilateral, two-sided, or not at all. So that in the first period (before start of oil sanctions), as one-sided from oil market to stock exchange, in the second period (the sanction period), in the short run and in the long run one-sided from oil market to stock market and finally, in the third period (after the Brjam), there was a one-sided relationship from oil market to stock market. These results clearly point to Iran's dependence on oil and its effects on various financial markets, including stock exchanges. Therefore, policy makers and investors are encouraged to make their own decisions based on the time and events of the course in order not to deprive them of their maximum utility. پرونده مقاله

  • مقاله

    3 - اثر پیچیدگی اقتصادی بر نابرابری درآمدی در کشورهای منتخب در حال توسعه؛ رویکرد پانل دینامیک
    اقتصاد مالی , شماره 1 , سال 16 , بهار 1401
    چکیدهپیچیدگی اقتصادی مفهومی است که میزان توانایی کشورها در تولید کالاهای پیچیده و کاربری کردن دانش در فرایند تولید از رهگذر بهبود ساختار مولد را نشان میدهد. پیچیدگی اقتصادی از کانال دانش باعث صرفهجویی در منابع و بهبود کیفیت نهادهای تولیدی و شکلگیری ساختارهای مولد تولیدی چکیده کامل
    چکیدهپیچیدگی اقتصادی مفهومی است که میزان توانایی کشورها در تولید کالاهای پیچیده و کاربری کردن دانش در فرایند تولید از رهگذر بهبود ساختار مولد را نشان میدهد. پیچیدگی اقتصادی از کانال دانش باعث صرفهجویی در منابع و بهبود کیفیت نهادهای تولیدی و شکلگیری ساختارهای مولد تولیدی میشود که تنوع در کالاها و صرفهجویی در هزینههای تولیدی و کسب درآمد بیشتر و تأثیر بر توزیع درآمد و رفاه اجتماعی را به همراه دارد. باتوجه به اهمیت توزیع درآمد در اقتصاد، این پژوهش با بکارگیری رویکرد پیچیدگی اقتصادی و استفاده از روشهای گشتاور تعمیمیافته پویا، حداقل مربعات کاملا اصلاح شده و حداقل مربعات پویا به بررسی اثر پیچیدگی اقتصادی بر نابرابری درآمدی در منتخبی از کشورهای در حال توسعه طی دوره زمانی 2020-1995 پرداخته است.مطابق نتایج بدست آمده، افزایش پیچیدگی اقتصادی در هر سه مدل، در کشورهای در حال توسعه موجب نابرابری و ناعادلانهتر شدن توزیع درآمد شده است. نامتعادل شدن توزیع درآمد در این کشورها به دلیل وجود تمرکز داراییها، سرمایه و فعالیتهای تولید در دست گروه خاصی و همچنین وجود نابرابریهای فرهنگی، اجتماعی، جنسیتی و غیره و رانتهای ایجاد شده ناشی از این نابرابری است. باتوجه به بالا بودن ضریب جینی و نامتعادل بودن توزیع درآمد در کشورهای در حال توسعه به منظور اثرگذاری پیچیدگی اقتصاد بر نابرابری درآمد در این کشورها، پیشنهاد میشود که از سیاستهای بازتوزیع درآمد در جهت کاهش نابرابری درآمد و جلوگیری از عدم تمرکز دارایی و سرمایه در دست قشر خاصی استفاده شود. پرونده مقاله