فهرست مقالات علی مرادخانی


  • مقاله

    1 - بازخوانی نظریۀ تشکیل دولت ابن‌خلدون به‌مثابۀ نظریۀ اصلاح دینی در خوانش سید فرید العطاس (مطالعۀ موردی مراکش)
    نامه الهیات , شماره 2 , سال 14 , تابستان 1400
    دغدغۀ اصلی ابن‌خلدون هم در مقدمه و هم در العبر شرح چگونگی تشکیل و زوال دولت در شرق و غرب جهان اسلام بوده که تلاش کرده است آن را براساس نبرد دوری میان دو جامعۀ بدوی و حضری تبیین کند. فرید العطاس به منظور بسط نظریۀ ابن‌خلدون، آن را به‌مثابۀ نظریۀ اصلاح دینی مسلمانان معرفی چکیده کامل
    دغدغۀ اصلی ابن‌خلدون هم در مقدمه و هم در العبر شرح چگونگی تشکیل و زوال دولت در شرق و غرب جهان اسلام بوده که تلاش کرده است آن را براساس نبرد دوری میان دو جامعۀ بدوی و حضری تبیین کند. فرید العطاس به منظور بسط نظریۀ ابن‌خلدون، آن را به‌مثابۀ نظریۀ اصلاح دینی مسلمانان معرفی کرده است. از نظر او مراکش، یک مورد تاریخی است که اصلاح دینی را تجربه کرده است. نظریۀ ابن‌خلدون فاقد نظام اقتصادی است؛ از این‌رو، فرید العطاس تلاش کرده شیوه‌های تولید را از کارل مارکس اخذ و در نظریۀ ابن‌خلدون ادغام کند. هدف این پژوهش، تبیین نظریۀ تشکیل دولت ابن‌خلدون به‌مثابۀ نظریۀ اصلاح دینی مسلمانان در خوانش فرید العطاس است که به همین منظور به مطالعۀ سه سلسلۀ متوالی مراکش _ مرابطون، موحدون و مرینیان _ پرداخته است. بنابر یافته‌های پژوهش که به شیوۀ توصیفی _ تحلیلی به‌دست آمده، فرید العطاس به‌جای تکرار محض اطلاعاتی که از مقدمه به‌دست می‌آید، کاربردی نظری از دیدگاه ابن‌خلدون ارائه داده است. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - کانت و کلیت احکام ذوقی
     پژوهشهای معرفت شناختی , شماره 1 , سال 11 , تابستان 1401
    در این مقاله می‌کوشیم به دو پرسش اصلی در خصوص نظریۀ ذوق کانت پاسخ دهیم: نخست این‌که، با توجه به وجود توأمانِ عناصر سوبژکتیو و بین الاذهانی در نظریۀ ذوق کانت، او چه نسبتی میان حیث سوبژکتیو و حیث بین الاذهانی حکم ذوقی برقرار می‌کند؟ برای پاسخ به این پرسش، در بخش اول، ضمن چکیده کامل
    در این مقاله می‌کوشیم به دو پرسش اصلی در خصوص نظریۀ ذوق کانت پاسخ دهیم: نخست این‌که، با توجه به وجود توأمانِ عناصر سوبژکتیو و بین الاذهانی در نظریۀ ذوق کانت، او چه نسبتی میان حیث سوبژکتیو و حیث بین الاذهانی حکم ذوقی برقرار می‌کند؟ برای پاسخ به این پرسش، در بخش اول، ضمن بررسی ویژگی‌های منطقی حکم ذوقی نشان می‌دهیم که این حکم، از نظر کانت، از سویی، نوعی حکم زیباشناختی است که صدور آن در آزادی و خودآیینی کامل سوژه صورت می‌گیرد و از سوی دیگر، نوع خاصی از اعتبار کلی را در محتوای خود دارد. این نوع خاص از اعتبار کلی، از آن جا که صرفا بر ساختارهای استعلایی و مشترک میان تمام سوژه‌های حکم‌کننده استوار است، حیثی بین الاذهانی نیز دارد که کانت آن را به نام‌های کلیت سوبژکتیو، کلیت زیباشناختی و اعتبار همگانی می‌خواند. دوم این‌که کانت چگونه میان حیث سوبژکتیو و حیث بین الاذهانی حکم ذوقی نسبت برقرار می‌کند؟ برای پاسخ به این پرسش، در بخش دوم مدلل می‌کنیم که کانت، اگرچه قائل به سوبژکتیو بودن حکم ذوقی است اما این سوبژکتیویته را از نوعی خاص می‌داند که بین الاذهانی ، وجه دیگر آن است. برای این منظور ابتدا سعی می‌کنیم معنای سوبژکتیویتۀ خاص حکم ذوقی را شرح دهیم و سپس وجه بین الاذهانی این معنای خاص را روشن کنیم. در آخر نیز نشان می‌دهیم که کانت بر مبنای اعتبار بین الاذهانی که در احکام ذوقی می‌یابد، قوۀ ذوق را قابلیتی برای همدلی میان سوژه‌ها و بیرون کشیدن آن‌ها از انزوا می‌داند. پرونده مقاله

  • مقاله

    3 - روش در علم منطق هگل
     پژوهشهای معرفت شناختی , شماره 1 , سال 7 , زمستان 1397
    بحث روش در منطق مساله مهمی است که مضمون، هدف و ماهیت منطق را روشن می کند . منطق مانند دیگر علوم مبتنی بر روش است و باید مشخص شود در منطق چه روشی بکار گرفته می شود ؛ مثلا درمنطق ارسطوئی روش معهود روش قیاسی است یعنی استنتاج ِعقلی نتیجه از مقدمات قضایای حملی یا شرطی . منطق چکیده کامل
    بحث روش در منطق مساله مهمی است که مضمون، هدف و ماهیت منطق را روشن می کند . منطق مانند دیگر علوم مبتنی بر روش است و باید مشخص شود در منطق چه روشی بکار گرفته می شود ؛ مثلا درمنطق ارسطوئی روش معهود روش قیاسی است یعنی استنتاج ِعقلی نتیجه از مقدمات قضایای حملی یا شرطی . منطق تجربی بیکن مبتنی بر روش تجربی و استقرائی بود . روش منطق استعلائی کانت با روش قیاسی و تجربی کاملا متفاوت است. روش کانت تعیین شرایط ماتقدّم شناخت است . روش استعلائی کانت همانند روش ارسطوئی مضمونی ایستا و دارد و فاقد هر گونه پویائی و حرکت است . روش هگل کاملا متفاوت با روش کانت است. روش از دیدگاه هگل به مثابه فراشدی پویا و متحرک است که در آن ساختار آلی و تکوین مقولات را می توان استنتاج کرد . روش هگل نظامی جامع است که در نهایت همه کثرات مقولات در آن تبدیل به وحدت می شود یا به تعبیر دیگر روش صوری است که همه مضمون منطق را در خود جای می دهد. پرونده مقاله

  • مقاله

    4 - «حل مسئله»، روشی در تعلیم و تربیت یا غایتی برای اخلاق؟
    پژوهش های یاددهی و یادگیری (پژوهشنامه تربیتی سابق) , شماره 3 , سال 19 , تابستان 1403
    هدف در این مقاله، بررسی آراء جان دیویی پیرامون «تعلیم و تربیت» و «اخلاق» و تلاشِ او در جهت به‌کارگیری این دو مقوله در حل مسائل جامعه است. دیویی«حل مسئله» را به عنوان روشی کاربردی در تعلیم و تربیت معرفی می‌کند و معتقد است این روش در جهت تحقق اهداف اجتماعی، نقشی موثر دارد چکیده کامل
    هدف در این مقاله، بررسی آراء جان دیویی پیرامون «تعلیم و تربیت» و «اخلاق» و تلاشِ او در جهت به‌کارگیری این دو مقوله در حل مسائل جامعه است. دیویی«حل مسئله» را به عنوان روشی کاربردی در تعلیم و تربیت معرفی می‌کند و معتقد است این روش در جهت تحقق اهداف اجتماعی، نقشی موثر دارد. اگرچه دیویی در فلسفه اخلاق خویش به صراحت از روش«حل مسئله»یاد نمی‌کند، اما به نظر می‌رسد در تلاش است در این حیطه و به ویژه تربیت اخلاقی، روش مشابهی را عرضه کند. وی به منظور تحقق این هدف، اصول اخلاقی ثابت را به حاشیه می‌راند و قضاوت اخلاقی را به ارزیابی هر موقعیت و لحاظِ اوصاف منحصر به فرد آن وابسته می‌کند. دیویی معتقد است ارائه دروس اخلاق توسط مربیان و یادگیری اصول اخلاقی از سوی دانش‌آموزان، نتیجه‌ای به دنبال ندارد و باید مقدمات کارآمدی اخلاق را در حیطه «عمل» فراهم کرد. مسئله اصلی در مقاله حاضر این است که دیویی چگونه درصدد است روشی همچون«حل مسئله»را در حوزه اخلاق و تربیت اخلاقی عرضه کند، روشی که به منظور حل موقعیتی پیچیده‌ که فرد در آن گرفتار است، کاربرد داشته باشد. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که دیویی به عنوان یکی از پیشتازان پراگماتیسم و ابزارانگاری، با تلقی اخلاق به عنوان یک «علم»، اصول اخلاقی را مانند «فرضیه»هایی می‌داند که برای استفاده در موقعیت جدید به ارزیابی مجدد نیاز دارند. بنابراین تربیت اخلاقی را به «پژوهش عقلانی»، «تفکر»، «تحقیق» و «تجربه» وابسته می‌کند، عناصری که«حل مسئله»در فلسفه تعلیم و تربیت دیویی را در ذهن تداعی می‌کند. پرونده مقاله