به منظور بررسی تأثیر همزیستی میکوریزا در سطوح مختلف تنش شوری بر رشد، عملکرد و غلظت عناصر غذایی تجمع یافته در گیاه زیره سبز، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل در سال 1392 انجام شد. تیمارها شامل آبیاری با آب چکیده کامل
به منظور بررسی تأثیر همزیستی میکوریزا در سطوح مختلف تنش شوری بر رشد، عملکرد و غلظت عناصر غذایی تجمع یافته در گیاه زیره سبز، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل در سال 1392 انجام شد. تیمارها شامل آبیاری با آب شور در سه سطح (1 [شاهد]، 5 و 10 دسی زیمنس بر متر) به عنـوان عـامل اصلـی و همـــزیستی با سه گونه ی میکوریزا (Glomus intraradices,hoiG. ،G.etanicatum) و بدون قارچ به عنوان عامل فرعی بودند. تاثیر تنش شوری بر تمام خصوصیات مورد مطالعه به جز تعداد چتر در بوته معنی دار بود، به طوری که تنش شدید (10 دسی زیمنس بر متر) وزن هزار دانه، تعداد دانه در چتر، فسفر، کلسیم و منیزیم دانه را به ترتیب 17.71 ، 11.40، 14.95، 46.08 و 13.60 درصد نسبت به شاهد کاهش داد. با کاربرد قارچهای میکوریزا، بیشترین تعداد دانه در چتر و فسفر دانه به ترتیب با 28.4 و 54.4 % افزایش نسبت به عدم شاهد در گونه G. intraradices و تعداد چتر در بوته با میانگین 9.7 عدد در گونه G. etanicatum حاصل شد. آغشته کردن گیاه با گونه های قارچ میکوریزا بر میزان کلسیم، منیزیم و وزن هزار دانه تاثیر معنی داری نداشت. اثر متقابل میکوریزا و تنش شوری بر غلظت سدیم، پتاسم، و نسبت Na/K و همچنین عملکرد دانه و تعداد دانه در بوته معنی دار بود. در بین سه گونه قارچ مورد استفاده در شرایط تنش شدید (10 دسی زیمنس بر متر)، گونه G. intraradices عملکرد دانه و تعداد دانه در بوته را به ترتیب 28.5 و 47.6 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. لذا، میتوان چنین بیان داشت که همزیستی میکوریزایی اغلب منجر به بهبود حرکت آب به داخل گیاه میزبان میگردد و گیاهان تحت رژیمهای مختلف شوری وابستگی زیادی به میکوریزا جهت افزایش عملکرد دارند.
پرونده مقاله
این تحقیق به منظور بررسی اثر غلظت های متفاوت اسید آسکوربیک (صفر، 10 و 20 میلی مولار) بر رشد، وزن تازه و خشک اندامهای مختلف گیاه ریحان تحت سطوح مختلف آرسنیک (صفر، 40، 80 و 120 میلی گرم در کیلوگرم خاک) در شرایط گلدانی انجام گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح چکیده کامل
این تحقیق به منظور بررسی اثر غلظت های متفاوت اسید آسکوربیک (صفر، 10 و 20 میلی مولار) بر رشد، وزن تازه و خشک اندامهای مختلف گیاه ریحان تحت سطوح مختلف آرسنیک (صفر، 40، 80 و 120 میلی گرم در کیلوگرم خاک) در شرایط گلدانی انجام گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه زابل اجرا گردید. در گیاهان تیمار شده با آرسنیک، کلیه خصوصیات رشدی، وزن تازه و خشک اندامهای هوایی و ریشه و رنگیزههای فتوسنتزی کاهش یافتند. کاربرد اسید آسکوربیک به ویژه با غلظت 20 میلی مولار در شرایط تنش آرسنیک، توانست با افزایش مقدار و فعالیت رنگیزه های فتوسنتزی در گیاه ریحان، منجر به کاهش اثرات منفی عنصر سنگین و افزایش سطح برگ، وزن تر و خشک ساقه نسبت به گیاهان شاهد (غلظت صفر اسید آسکوربیک) شود. قابل ذکر است که کاربرد محلول پاشی اسید آسکوربیک تاثیر معنی داری در بهبود شرایط و افزایش صفات ارتفاع بوته، وزن تر و خشک ریشه و تعداد برگ در مقایسه با گیاهان شاهد نداشت ولی به طور کلی منجر به بهبود عملکرد، خصوصیات رشدی و رنگیزههای فتوسنتزی و افزایش تحمل این گیاه در برابر تنش عنصر سنگین آرسنیک گردید.
پرونده مقاله
به منظور بررسی اثر تراکم بوته و آرایش کاشت بر صفات زراعی برنج رقم طارم امراللهی، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در سال زراعی 1392 در شهرستان آمل اجرا گردید. فاکتورهای آزمایش شامل سه تراکم (1، 3 و 5 نشا در کپه) و چهار آرایش کاش چکیده کامل
به منظور بررسی اثر تراکم بوته و آرایش کاشت بر صفات زراعی برنج رقم طارم امراللهی، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در سال زراعی 1392 در شهرستان آمل اجرا گردید. فاکتورهای آزمایش شامل سه تراکم (1، 3 و 5 نشا در کپه) و چهار آرایش کاشت (15×15، 20×20، 25×25 و30×30 سانتیمتر مربع) برنج بودند. نتایج نشان داد که اثر متقابل تراکم و آرایش کاشت بر تمام صفات مورد مطالعه به جز تعداد پنجه بارور در کپه معنیدار بود. با افزایش تراکم بوته، از صفات ارتفاع بوته، طول پانیکول و تعداد دانه پر و پوک کاسته شد ولی تعداد پانیکول در متر مربع و به تبع آن عملکرد دانه، افزایش معنیداری داشت. با تغییر آرایش کاشت از 30×30 به 15×15 سانتیمتر مربع، تعداد پنجه بارور در کپه به میزان 56/9 درصد کاهش یافت. حداکثر وزن هزار دانه از آرایشهای کاشت 25×25 و 30×30 سانتیمتر مربع و تراکم پنج نشا در کپه حاصل شد. بیشترین عملکرد دانه (شلتوک) با میانگین 6550 کیلوگرم در هکتار از آرایش کاشت 20×20 سانتیمتر مربع و تراکم سه نشا در کپه حاصل شد. بنابراین میتوان تراکم سه نشا در کپه و آرایش کاشت 20×20 سانتیمتر مربع را به عنوان مناسبترین تراکم کاشت برای برنج رقم طارم امراللهی در نظر گرفت.
پرونده مقاله
به منظور مطالعه ویژگیهای کمی و کیفی تودههای بومی و اصلاحشده برنج، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در سال زراعی 1390 در مزرعه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل تودههای بومی طارم محلی، سنگطارم و طارم دیلمانی ب چکیده کامل
به منظور مطالعه ویژگیهای کمی و کیفی تودههای بومی و اصلاحشده برنج، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در سال زراعی 1390 در مزرعه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل تودههای بومی طارم محلی، سنگطارم و طارم دیلمانی به همراه نه توده اصلاحشده پرتو، جهش، دانش، جلودار، فجر، سپیدرود، میلاد، نوکسیاه و R9 بود. نتایج نشان داد که ژنوتیپهای برنج از نظر تمامی صفات مورد مطالعه به استثنای طول خوشه دارای اختلاف معنیدار بودند. تودههای اصلاحشده نسبت به تودههای بومی، تعداد پنجه بارور در بوته و تعداد دانه پر در خوشه بیشتری داشتند، اما ارتفاع بوته در تودههای بومی بیشتر از تودههای اصلاحشده بود. توده R9 بیشترین تعداد دانه و دانه پوک (بهترتیب با 555/9 و 90 دانه) را داشت. در بین ژنوتیپها، تودههای دانش و جلودار به ترتیب با میانگینهای 5395 و 5410 کیلوگرم در هکتار، بیشترین عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند. بیشترین طول دانه قبل از پخت متعلق به توده دانش ولی بیشترین طول دانه پس از پخت و بالاترین مقدار آمیلوز به توده طارم محلی تعلق داشت. توده-های طارم محلی و سنگطارم بیشترین میزان از نظر قوام ژل را نشان دادند. دمای ژلاتینه شدن برای تودههای بومی به همراه نوکسیاه، جهش و R9، متوسط (کلاس 4 تا 5) و برای سایر تودهها، بالا (کلاس 6 تا 7) بود. به طور کلی نتیجهگیری شد که از نظر کمی، تودههای اصلاحشده دانش و جلودار و از نظر کیفی، توده بومی طارم محلی برتر از سایر تودهها بودند.
پرونده مقاله
به منظور بررسی جذب عناصر غذایی و عملکرد زنیان در شرایط تنش شوری و کودهای شیمیایی و آلی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار، در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زابل، در سال 91-1390 انجام شد. تیمارها شامل شوری آب آبیاری در سه سطح: 1 (شاهد)، 8 و 13 دسی زی چکیده کامل
به منظور بررسی جذب عناصر غذایی و عملکرد زنیان در شرایط تنش شوری و کودهای شیمیایی و آلی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار، در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زابل، در سال 91-1390 انجام شد. تیمارها شامل شوری آب آبیاری در سه سطح: 1 (شاهد)، 8 و 13 دسی زیمنس بر متر و سیستمهای مختلف کودی شامل: NPK به نسبت 80:40:30 کیلوگرم در هکتار، کود دامی به میزان 40 تن در هکتار، ترکیب کود شیمیایی و دامی به میزان نصف مقادیر یاد شده و تیمار عدم کود (شاهد) بود. نتایج نشان داد که افزایش شوری آب آبیاری سبب کاهش معنی دار جذب و تجمع عناصر فسفر، پتاسیم و منیزیم دانه گردید، گرچه تاثیر معنیداری بر غلظت کلسیم نداشت. با کاهش جذب عناصر، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، اسانس و میزان پروتئین کاهش یافت. این در حالی بود که در شرایط تنش شدید درصد اسانس نسبت به شاهد 12 درصد افزایش داشت. همچنین نتایج حاکی از آن بود که تیمارهای مختلف کود سبب افزایش معنیدار تمام صفات اندازهگیری شده به جز غلظت کلسیم شد. در این میان مصرف تلفیقی کود دامی و شمیایی در مقایسه با استفاده جداگانه اثربخشتر بود. به طوری که عملکرد دانه در تیمار کاربرد تلفیقی نسبت به شاهد 11 درصد افزایش داشت. باتوجه به نتایج حاصل از این بررسی میتوان مصرف کود دامی و شیمیایی بصورت تلفیقی به میزان NPK به نسبت 40:20:15 کیلوگرم در هکتار، کود دامی به میزان 20 تن در هکتار را به منظور افزایش عملکرد زنیان توصیه نمود.
پرونده مقاله
امروزه کاربرد مواد آنتی اکسیدان و تنظیم کنندهای رشد گیاه به منظور کاهش اثرات منفی ناشی از تنشهای مختلف مطرح شده است. اسید آسکوربیک و نیتروپروساید سدیم از جمله این مواد هستند که موجب مقاومت گیاه به تنشهای زیستی و غیر زیستی میشوند. جهت بررسی این موضوع در گیاه کدو پوست چکیده کامل
امروزه کاربرد مواد آنتی اکسیدان و تنظیم کنندهای رشد گیاه به منظور کاهش اثرات منفی ناشی از تنشهای مختلف مطرح شده است. اسید آسکوربیک و نیتروپروساید سدیم از جمله این مواد هستند که موجب مقاومت گیاه به تنشهای زیستی و غیر زیستی میشوند. جهت بررسی این موضوع در گیاه کدو پوست کاغذی، آزمایشی مزرعهای در سال 1391 به صورت کرتهای خرد شده فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه زابل انجام شد. فاکتور اصلی تنش آبی (75 و 25 درصد ظرفیت مزرعه به ترتیب به عنوان عدم تنش و تنش) بود که بعد از استقرار کامل بوتهها اعمال گردید. فاکتورهای فرعی 3 سطح محلولپاشی نیتروپروساید سدیم در 3 غلظت صفر، 50 و 100 میکرو مولار و محلولپاشی اسید آسکوربیک در 3 میزان (صفر، 10 و 20 میلی مولار) در مرحله گلدهی بودند. تنش آبی موجب کاهش درصد روغن و کلروفیل a شد. با تأخیر در آبیاری محتوای نسبی آب برگ نیز کاهش یافت. محلول پاشی اسید آسکوربیک موجب افزایش کلروفیلهای a ، b، کلروفیل کل، درصد روغن و پروتئین شد، ولی محتوای نسبی آب برگ با کاربرد اسید آسکوربیک کاهش یافت. نتایج نشان داد در صورت انجام آزمایشهای تکمیلی میتوان استفاده همزمان از 100 میکرو مولار نیتروپروساید سدیم و 20 میلی مولار اسید آسکوربیک را جهت تولید حداکثر کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، درصد روغن، پروتئین و محتوای نسبی آب برگ در شرایط آب و هوایی مشابه توصیه کرد.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد